سلام و خسته نباشيد من 1 سال و 2 ماهه که عقد کردم اوائل از چهره و تيپ همسرم اصلا راضى نبودم و گفتم که کم کم درست ميشه و همسرم هم طبق علائق من تيپشو عوض کرد من آدميم که به ظاهر وشيک بودن لباسام خيلى اهميت ميدم ولى همسرم دقيقا نقطه مقابل منه الان هم اگر من نگم که اينجورى بپوش اونجورى نپوش باز هم اهميت نميده و همسرم هر چيزى ک من ميگم بدون فکر کردن ميگه نه و من بايد اصرار زياد کنم که راضى شه و وقتى هم راضى ميشه از پذيرفتن حرف من خوشحال ميشه و ميگه کاش زودتر قبول ميکردم چون ميطونه حرف غير منطقى بهش نميزنم و اين اصرار ها باعث بحث و ضعيف شدن اعصاب من شده به طورى که ما الان همش با هم بحث ميکنيم و همسرم همش جدل ميکنه وباعث سرد شدن من تويه رابطه شده به طورى که دوست دارم کمتر ببينمش و کمتر باهم باشيم و راستش حوصله ندارم کلا تو هر زمينه اى و از طرفى هم احساس ميکنم با شوهرم اختلاف سليقه زيادى داريم البته سعى ميکنه که خودشو به سلائق من نزديک کنه و اينکه همسرم کار مستقل نداره و تويه مغازه باباش کار ميکنه قرار بود شغل دولتى پيدا کنه که نکرد قرار بود بره مغازه ديگه اى کار کنه يه ماه رفت الان ميگه ديگه نميخوام برم و ميخوام همينجا کار کنم و اينطورى هم خانوادش دخالت ميکنن و چون باباش پول ميده دخالت هاشونم بيشتر ميشه همه اينا دست به دست هم داده که من احساس خوبى نداشته باشم و همش کسل و بى حوصله باشم و دوست نداشته باشم که ديگه همسرمو ببينم و دو ماه ديگه هم عروسيمونه و تو فکر اينم که تا اين مشکلات حل نشده عروسى رو عقب بندازم