311
تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه
تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه
سلام من اسمم میثمه و 19 سالمه و دوساله عاشق یه دختر 13 ساله شدم اسمش روژینه میدونم هنوز زوده برای عاشق شدن ولی خیلی وابسته اش شدم لطفا به درستی یا غلط بودن کاری نداشته باشید فقط بهم بگین چجوری بهش بگم یا حداقل چطوری بهش بفهمونم که من عاشقشم .ایا به مادرش بگم بده چه واکنشی نشون میده . ممنون . عشق یک طرفه \عشق دو طرفه
یکی از اشتباهات برای ادامه رابطه یا برقراری رابطه ای این است که ما فکر می کنیم می توانیم بعد از ایجاد رابطه رفتار و علاقه کسی را تغییر دهیم در صورتی که همین عامل یعنی تلاش برای تغییر رفتار و علاقه فرد مقابل یکی از مهم ترین عوامل برهم خوردن رابطه ها بشمار می رود….به شما توصیه می کنم هیچ گاه در زندگی با هدف “””تغییر رفتار کسی با او وارد زندگی مشترک یا برقراری رابطه نشوید””..
پس این رابطه در اولین گام و هدف خود دچار یک مشکل است….عشق دوطرفه
مورد دوم سن کم شماست که اجازه منطقی فکر کردن رو به شما نمیده …به همین خاطر نمیدونید عاشق شدن باید به وصال ختم بشه … در صورتی که شما فقط به ایشون وابسته شدید و تا بخوایت شرایط ازدواج رو مهیا کنید ، ممکنه ایشون ازدواج کرده باشند … و شما باید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید …پس لازمه واقع بینانه برخورد کنید …تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه
شما نباید هیچ گونه اصراری برای ادامه رابطه داشته باشید…..و صادقانه با او ساعاتی را صحبت کنید و بگویید ایا واقعا خودش مایل است رابطه را ادامه دهد یا خیر؟؟
و به ایشان نیز بگویید نظرش را بدون رعایت حال شما بیان نماید چون اگر بدین گونه به رابطه ادامه دهید علاوه بر این که عاقبتی ندارد بلکه باعث برهم خوردن ارامش شما و ایشان خواهد شد…ترک عشق یک طرفه
در ضمن سن شما هنوز کم است و در این سن هنوز آن شناخت کامل و جهان بینی وسیع شما شکل نگرفته است پس مواظب باشید در اینده اسیب نبینید…..اصولا در چنین سنینی روابط دوستی (انهم روابط رایج در میان جوانان) اصلا توصیه نمی شود..
عشق یک طرفه ، وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس میکنیم که آن فرد تنها کسی است که میتواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمیتوانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمیتوانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید میتوانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث میشود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سختترین قسمت است. تا میتوانید گریه کنید، بعد همه عکسها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان میآورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او میاندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان میکنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت میبرید. این کار باعث میشود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.
عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمیگذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد میگیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.
عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کردهاید و به نظر میرسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا میشوید که میتواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
من نمیدونم واقعا طرفم دوسم داره یانه به گفتش دوسم داره و قصدش ازدواجه ولی قبل از من بدجوری عاشق ی نفربوده و اون طرفم دوسش داشته اماخانواده نزاشتن ک به هم برسن و دختره نامزد کرده ولی دختره بازم زنگ میزنه بهش گفته اگ برگردی نامزدیموبهم میزنم ولی بازم خانواده هامخالفنو خود پسره هم یکم مخالفه چون نامزد داره از طرفی بمن میگ پ توچی توزندیگم اون دیگ تموم شده امامیدونم ک هنو دوسش داره مطمعنم ولی نمیدونم منم دوس داره یانه ینی میتونم جای اونو بگیرم هووف
نه فکر نکنم چون هنوزم با اون دختر در ارتباطه و ممکنه دوباره عاشقش شه عین گذشته….
همه پسرا ک مثل هم نیستن…اگر واقعا عاشقت باشه اونو دیگه فراموش کرده مطمن باش …تو بهش دلگرمی بده
خب عزیزم بیا با من ازدواج کن😂😂
خوب اگه میخواست فراموشش کنه دیگه نظر روانشناسونمیپرسیدکه طفلکی….
این مطلبو باید به یاد داشت که نمیشه فراموش کرد …فقط زمان اونو کمرنگ میکنه تا به موضوع جدیدی برسی
و بقولی عشق جدیدی عشق قدیمی رو از بین ببره
سلام من ۱۷سالمه یک دختر عمه دارم ۱۶سالشه خیلی دوسش دارم خییییلی عاشقشم به خودشم گفتم کلی براش کادو خریدم رفتیم بیرون گشتیم کلی براش خوبی کردم باهاش حرف زدم ولی میگه دوست ندارم میگه به عنوان پسر دایی دوست دارم ها باهم دیگه گپ میزنیم میریم بیرون اینا ولی به عنوان عشق ازت خوشم نمیاد میگه به دلم نمیشینی حالا من میخواستم ببینم باید چکار کنم که دلشو به دست بیارم آخه عاشقشم ممیرم براش دوسش دارم میخواستم کمکم کنید تروخدا
جمع کن خودتو توروخدا.حالمو بهم زدی!!!!!!!!!!!!!!!۱عشق عشق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بچه رو چه به عشقققققققق
بهتره نادیده اش بگیری و زیاد پاپیچش نشی چون اگه کسی دیگه تو زندگیش نباشه صد در صد میاد طرفت و یکم غرور داشته باش چون دخترا از غرور خوششون میاد
جمع کن خودتو!!!!!!!!!!!!!بچه رو چه به عشق.روانشناس خوب جوابتو داده اتفاقا
خیلی سخته من هرکاری میکنم فراموشش کنم اما نمیشه دیگه دارم دییوونه میشم
تمام وسایل که بیادش میوفتی رو نابود کن، تمام عکس و هدیه و شماره رو حذف کن، کم کم خاموش میشه، خاصیت دستگاه لیمبیک همینه
سلام
ببخشید اینطور صریح میگم ولی اگر واقعا عاشق باشید فراموش کردن معشوق غیر ممکنه، من ۱۱ ساله که نتونستم عشقم رو فراموش کنم حتی بعد از اینکه یه جورایی سه سال قبل جواب رد شنیدم، البته دوباره درخواستم رو تکرار کردم و دارم تمام سعیم رو میکنم که بتونم دلش رو بدست بیارم.
به نظر من همچين عشق يك طفه اي هيچوقت به نتيجه نمي رسه.شما دارين به اون طرف هم بي احترامي مي كنيد چون براي اون حق انتهاب قائل نيستسد.اون آدم سليقه و انتخاب خودش رو داره و شايد كس ديگه اي رو دوست داشته باشه. اگه فقط احترام به ديگران رو بلد باشيد سعي مي كنيد بريد دنبال نفر بعدي
سلام.
من یه دختر ۱۵ ساله هستم که حدود دو سالی هس عاشق هستم.شاید براتون عجیب بیاد اما من عاشق یکی از معلم هام هستم(البته که شما مشاور هستید فکر نکنم تعجب کنید چون عشق فقط به جنس مخالف نیست)لطفا بدون در نظر گرفتن سن راهنماییم کنید.
این معلم من فقط یک سال با من بود و خودش هم میدونه که دوسش دارم.البته دوستام بهش گفته بودند و بعد از فهمیدنش چند متدتی با من سرد بود و بعد مدتی وقتی همه از کلاس رفته بودند و من مونده بودم و اون منو بغل کرد و گفت که اونم دوسم داره و… وبعد باهم رفتیم.
بعد از اون هم هی باهام سرد میشد و بعضی وقتا تحویلم میگرفت(و از من قایم و به ادعای خودش میگفت که این کارو بخاطر این میکنه که ازش دل بکنم)
خب بعد از اون سال یک سال بعد تو مدرسه دیگه ای به دیدنش رفتم و کلی خوشحال شد و بغلم کرد و منو بوسید و هی سر کلاس بهم زیر چشمی نگاه میکرد و میخندید و بهم گفت که خیلی دلش برام تنگ شده بود…
بعد از اون روز من تصمیم گرفتم بعد یک هفته دوباره به دیدنش برم و اون روز منو اصلا تحویل نگرفت و حتی نیم نگاهی هم به من نکرد(شاید دلیلش این بود که معاون و مدیر اونجا بودن ولی به هر حال…)
بعد از اون ماجرا هم یکروز اتفاقی مادرم باهاش از گوشیم تماس گرفت و وقتی فهمید اونه (چون یکمی ازش بدش میومد به علت این که من دوسش داشتم -البته معلمم نمی دونست-)کلی باهاش بد رفتاری کرده بود وخلاصه فاجعه…
بعد از اون جریان که حدود یه سالی میگذره جرعت ندارم برم دیدنش و خیلی ناراحتم و این خیلی رنجم میده
لطفا کمکم کنید ایا این حسم درسته؟ایا اون معلمم واقعا از من خوشش میاد.حالا من باید چی کار کنم؟؟😢😢لطفا کمکم کنید.
دوست عزیز رفتارهای محبت امیز ایشون فقط در حیطه تدریسش بوده
این توهمات شما بوده که برای خودتون دست و پاگیرش کردید و گرنه پشت این رفتارها هیچ احساسی وجود نداره
فقط امیدوارم از خواب بیدار بشید
نه اصلا اون موقع درس اصلا این طور نبود و موقع درس خیلی جدی و فقط با تمرکز بر روی درس بود و من هم همونطور بودم هرچیزی که بهم میگفت و نشون میداد خارج از حیطه درس و حین تدریس بود
البته من نمیگم که واقعا دوست داره فقط میخوام بدونم که ایا میتونم یک جوری این حسم رو(که میدونه) بدون رو در وایستی بهش بگم یک جوری بفهمم که اون ایا حسی بهم داره یا احترامی قائله(یعنی نسبت بهم بی تفاوت نیست و براش کاملا عادی نیستم و یا حسم براش مهمه) در هر صورت خیلی ممنونم بابت کمکتون و زحمات بی وقفتون برای ما مطمئنا خداوند خیلی از این کارتون راضیه,ممنون😘😘😍😍😍
تقریبا ۱۰ ساله یعنی از وقتی که من ۹ سالم بوده میشناسیمشون و حتی اگه بگن بیا شهرما مشکلی ندارم حالا چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب پس مشکلتون چیه ؟ مشکلتون روانشناسی منه یا بلاتکلیفی شما ؟
وظیفه ما اینه که در مورد حواشی به شما توضیحاتی بدیم وگرنه در روزگار امروز کسی برای بیان احساستش بسیار راحت عمل میکنه … شما هم اگر به خودتون خیلی مطمئن هستید بسم اله درخواستتون رو اعلام کنید … ولی بسیاری از افرادی که به مراکز مشاوره ای مراجعه میکنن بخاطر همین عجله و وابستگی بوده که اجازه کمی فکر کردن رو هم بهشون نداده …
به مادرت بگو به مادرش بگه دوستش داری چرا اخه خودت بگی درکت میکنم عاشق بودن خیلی سخته سر در گمیی که داری نمیزاره حتی زندگیه طبیعیتو داشته باشی.خواهش میکنم در مورد منم نظر بده
ازتون خواهش میکنم در مورد منم نطر بدید من خیلی تنهام اسم من فردی هست
من ۱۶سالمه حدودا۴-۵ساله که عاشق پسری شدم بچه محلمون هستش اونم خیلی به من نگاه میکنه حتی یک بارم پیشنهاد شماره داده ۱ساله که مادرش وزن داداشش رابطشون با من خوب شده البته بازن داداشش خودم رفتم حرف زدم اما بامامانش نه چی کار کنم که بفهمم اونم عاشق من هست یانه چی کارکنم که دوباره بهم پیشنهاد شماره بده وآیا باهاش رفیق بشم؟
دوست عزیز خودت میدونی که توضیحات ما با این تفاسیر هیچ تاثیری روی شما نداره … شما در سنی پا به دنیای روابط عاطفی گذاشتید که تازه پنج سال دیگه به بلوغ فکری و عاطفی میرسید … و در اون سالها نظرتون با امروز بسیار تفاوت داره … نظر ما بر این اساسه که در این شرایط که احساسات شدیدا” بر عقل و منطق شما حاکمه برای چنین کارهایی اقدام نکنید … چون ممکنه این پیشگویی هایی که در مورد ایشون کردید صحیح نباشه
من۱۸سالمه و یکساله عاشق یه اقاپسری شدم که۱۹سالشونه ایشون رفتاراش یه طوریه که فک کنم ازمن بدش نمیاد ولی من میترسم برای جلورفتن وازطرفی میدونم اینقدمغروره که جلونمیادمن بایدچیکارکنم این عشق یکطرفه شدیدا داره عذابم میده لطفانگین فراموشش کنم چون نمیتونم
به هر حال اگر تمایلی به شما داشته باشه از رفتارش مشخصه
هر چند درگیر شدن در چنین مسایلی در این سن که وقت درس و تلاش شماست جز به نگرانی و افسردگی نتیجه ای نخواهد داشت
کما اینکه الان هم در حال تجربه کردن این حس هستید
تو خودتو ازش دو کن مطمن باش دنبالت میاد فقط با غوش می خواد تو رو امتحان کنه واسم پیش اومده که می گم غزل جان
سلام دوساله عاشق یه دختر فوق العاده مغرور شدم که حتی نگاه پسرهم نمیکنه واز این بابت خوشحالم ولی خودم بعد از ۴بار تونستم شمارشو بگیرم و۷ماه هست باهم هستیم ولی میگه دوستت ندارم چیکار کنم که بدونم دوستم داره یانه چون مطمعا هست دوستش دارم از غرورش مابه نمیزاره برا موندنم چه حرکتی بزنم ببینم دوستم داره یانه واقعا
با سلام خدمت شما دوست عزیز
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ معیارهای شما برای انتخاب این فرد چه مواردی می باشد؟
۳٫ چه هدفی از این رابطه دارید؟
۴٫ چه موضوعی باعث می شود که شما ابراز احساس ایشان را باور نکنیدو چرا از رابطه خارج نمی شوند؟
به نظر من دوست نشو چون ممکنه بعدا رابطه تون به هم بخوره و رابطه همسایگی تون هم بهم بخوره و بعد هم چون هم محله هستید یکسری چشم تو چشم بشید
بشین زندگیتو کن سنت خیلی کمه واسه این چیزا عشق چیه این احساس مال سنته بیخیال عشق بابا شما دخترا چرا دوس دارین زود ازدواج کنید خودتون رو بدبخت کنید و سعی کن هیچ وقت دنبال پسری نری سعی کن ایقدر خوب باشی ک پسری عاشقت بشه
این کارا اصلا فایده ای ندارد اگه دوسش داری ادامه بده خودش اخرمیفهمه میفهمه اصلا به شماره یارابطه گذری فکرنکن چون هم احساسات ذهنت درگیره وفقط رابطه بچه گونه به وجودمیاد غیره این ن اگه دوسش داری ازصمیم دلت بخواتش ولی هیچوقت بهش ابرازنکن جزچشات حیاتنهاچیزیه که درعشق مهمه موفق بشی خواهرم
طرف مقابلت هیچ احساسی به تو نداره و این فقط یه نگاه از نظر تو که دوست داره.اون تو رو به چشم یه دوست دختر میبینه که به دنبال انجام گناه.
سلام.من دختری ۱۶ ساله هستم که ۴-۵ ماه پیش با یه پسر ۱۷ ساله دوست شدم.تقریبا یکی دو ماه دوست بودیم ولی با هم تموم کردیم چند ماه پیش.میدونم درست نیست و منم سنم کمه واسه این کارا ولی واقعا نمی تونم دیگه این وضعیت رو تحمل کنم و باید هرجور شده دوباره باش دوست شم و اونو عاشق خودم کنم اما نمی دونم چه جوری
خواهش می کنم کمکم کنید.
دوست عزیز بهتره حالا که رابطه از بین رفته و دلیلش هم نبودن علاقه از طرف اقا پسره رو تموم کنید … شاید خیلی از این بابت ناراحت باشید ولی نظر ما اینه که شما با کارهای دیگه ای خودتون رو سرگرم کنید تا این حالت بیرون بیایت و اینو بدونید وقتی وارد چنین روابطی بشید که بتونید تصمیم گیری کرده و بعد ازمدتی هم با ازدواج به وصال هم برسید چنین روابطی پوچ تنها هدیه اش به شما افسردگی و سرگردانیه و در نهایت هم گدایی عشق
سلام ، من یه پسر ۱۷ سالم عاشق یه دختر شدم اونم همسنمه الان یک ساله باهامیم واقعا دوسش دارم اینقد که اگه کسی بهش بد بگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم ، خواهشا کمکم کنید یه لحظه بی اون نمیتونم باشم البته اونم میگه بیش از حد خانوادمون میفمهمن ، اگه معنی عشقو میدونین کمکم کنید ، مرسی از همتون
دوست عزیز ربطی به دونستن معنی عشق نداره … عشقی که به وصال ختم نشه مشکلساز خواهد شد … شما اگر واقعاا” عاشق هستید تمام تلاشتون رو بکنید تا شرایط برای رسیدن به ایشون رو فراهم کرده باشید … ولی شما پر از احساسات هستید و کاملا” در صحبتهای شما مشخصه … شما ۱۷ سال سن دارید / داشگاه / سربازی / پیداکردن کاری مناسب و داشتن استقلال مالی موانعی هستند که شما باید برای رسیدن به دختر مورد علاقتون بگذرونید
سلام.
من ۲۱سالمه
۲سال و خورده ای میشه که با کسی در ارتباطم رابطمونم خیلی محکم و جدیه
خیلی هم همدیگه رو دوست داریمو عاشقهمیم
حتی درخواست ازدواجم کرده
با خانوادم حرف زد ولی بنا به دلایلی صلاح ندونستن که شرایط از سمت من جور نیست.
اما از ارتباطمون اطلاعی ندارن
ولی خانواده ی اون از همچی اطلاع دارن
و تقریبا منو به کل فالمیلشون معرفی کرده .
درسته تو رابطمون به خاطر یه سری مشکلات قهر و اشتی زیاده اما بازم باهم کنار اومدیم و باهمیم اما من این مواقع خیلی حساس شدم و اون متوجه این حساسیتم شده
مثلا اگه یه روز سراغمو نگیره پیام نده یا زنگی نزنه ناراحت میشم و واکنش نشون میدم با اینکه میدونم درگیره و این کارش از عمد نیس اما بازم ازش انتظار دارم
و این منو اذیت میکنه.
بهشم گفتم اونم ازم تو بعضی از مواقع عذر خواسته یا دلیل خودشو داره که قانع شدنی بوده
مشکل من اینجاست که میخوام این رفتارو ترک کنم اما چطوریشو نمیدونم؟؟؟
البته اینم بگم که ما به هم وابستگی هم داریم و در طول هفته حداقل ۳تا چهار بار اونم ۷تا۸ساعتو پیش هم میگذروندیم
اما الان
که متوجه شدیم بهم کلی وابسته ابم یکمی کمترش کردیمو تقریبا هفته ای ۲بار ۵تا۶ ساعت پیش هم میمونیم
مشکل بعدیم اینه که
اون بار ها ازم پرسبده که چرا دوستش دارم ولی من جوابی نداشتم براش و سکوت میکروم چون واقعا تو هر شرایطی وقتی ازم بپرسه هیچ چیزی به ذهنم خطور نمیکنه که توش بگنجونم واسه همین ساکت میشم و میگم نمیدونم
اما الانا که پرسید بازم همین واکنش رو نشون دادم اما اینبار ازم ناراحت شد
و چیزی نگف
ولی من واقعا راستش رو گفتم وقتی بهش فک میکنم که چرا دوستش دارم چیزیی یادم نمیاد
مگر این که اگه اون بهم بدی کرده باشه دقیقا همون بدییاش تو ذهنم رژه میرن
وقتیم از خودم از خودم میپرسم که اگه بدیاش میان تو ذهنم پس چرا با وجود اینا بازم عاشقشم
اما بازم توش میمونم و به این فک میکنم که چیکار کرده برام تا خودمو حداقل بتونم قانع کنم
لطفا کمکم کنید 😔😔😔
عرض کنم خدمتتون که من خوشم از یکی از فامیلامون اومده که ابطه ی نزدیکی با خانواده ی ما داره. و مشکل اینجاس که نمیدونم اونم از من خوشش میاد یا ن.
و اینکه من باش خیلی صمیمیم ولی نمیدونم چجوری بش بگم اگرم بخوام به خانوادم بگم بخاطر سنم که اولا کمه و دوما سه سال از اون خانوم کوچیک ترم نمیشه گفت اگرم بگم شر میشه
از طرفی میترسم به خودشم بگم بره جار بزنه شر شه موندم حالا
جواب ایشونو یکی بده منم تقریبا یه همچین شرایطی دارم
سلام من رز ۱۶ سالمه .. خواهشا تعجب نکنید من یه دختری رو دوست دارم اما به من محل نمیده از خودش قهر میکنه به اس امس هام ج نمیده دلمومیشکنه ۳ روز اصلا به زنگام هم ج نمیده ولی درکنارم به دوستم ج داداما به من نمیده منم باهاش هیچ کاری نکردم خواهشا کمکم کنید خیلی داغونم……..
دوست عزیز ا وقتی که دوست داشتن شما از حد بگذره برای طرف مقابل حکم حصار و زندان رو داره …
وقتی حساس هستید و به نوعی خریدار این نگرانی که باید نظرش رو جلب کنید در واقع نوعی گدایی میکنید
و کسی دوست نداره با چنین فردی دوست داشته باشه …بهتره روش خودتون رو تغییر بدید و در رفتارتون باوقار برخورد کنید
منم ی پسره خیلی بهم تو جه می کنه من چون احساس می کنم ممکن کم بیارم نسبت بهش بهش کم محلی می کنم
سلام
۲۴ سالمه۵ماه پیش ،دوره اموزشی میرفتم به استادمون علاقه مند شدم اوایلش فقط مثل یک استادو دانشجو با هم حرف میزدیم تو کارام راهنماییم میکرد از علاقه من خبر نداشت تا اینکه ۳ ماه پیش بهش گفتم که خیلی دوسش دارم نخواست که با من باشه گفت که درست نیست صلاح نیست،وابسته میشیم…قبول کردم فقط ازشون خواستم که احساسشون و به من بگم گفتن که حستون دوطرفه نبود،خیلی دلم شکست اما بازم دوسش دارم،هنوز با هم حرف میزنیم بهم پیام میده امافقط یه دوستی اجتماعی،خیلی به من احترام میذاره اما من و نمیخواد،همه میگن لقمه اندازه دهنت نیس اون دکتر اما تو…
چیکار کنم؟کاش راهی بود به سمتم میومد
خواهشها راهنماییم کنین
پیشگویی کردن مشکل اصلی دختران و پسران جوانه … خب دوست عزیز همیشه در این مسایل ازمون و خطا وجود داره … وقتی نمیتونید تحمل جواب ” نه ” رو داشته باشید بهتره وارد چنین روابطی نشید
حالا که حسی نیس پس چرا وقتی میبینه ناراحتم بهم پیام میده.یعنی فقط از روی احترام?
مرسی از جوابتون
سلام جناب مشاور من عاشق یه ادم معروف شدم خیلی بهش نزدیک شدم طوری که براش پیام میفرستم گهگوداری هم جواب میده ولی نمیدونم چجوری بهش ثابت کنم هرچی فکر میکنم من تا حالا ب عمرم کسیرو تااینحد دوست نداشتم و از صمیم قلبم عاشقشم میشه راهی جلوی پام بذارید؟
سلام. من دختر ۲۲ساله هستم که یه ساله با یه پسر هم دانشکده ای اشنا شدم و رابطه مختصری در حد سلام و احوالپرسی و سراغ گرفتن از هم داریم با اینکه من شدیدا به او عاشقم و خواستگارامو بخاطر اون رد میکنم اما اون تا حالا به من پیشنهاد ازدواج ندادهحتی ابراز علاقه هم نکرده. اون واقعا به من علاقه داره؟از کجا بفهمم؟قصدش از ارتباط با من چیه؟
خب شما برای خودتون پیشگویی کردید و این کارتون اشتباهه … چون ایشون فقط یک رابطه ساده دوستی با شما داره…همین
اصلا وقتتو تلف اینجور آدم نکن دوست داشتن یا هرچیزی از جانب خودت هست و رو نه با اون و نه با کسی دیگه ای در میون نذار، خواستگاراتم بخاطر اون رد نکن، چون ممکنه اون هیچ حسی به تو نداشته باشه و فقط از تو خوشش بیاد که این لازمه ی یک ارتباط دو طرفه نیست، ضمنا اون اگر تو رو واقعا برای ازدواج بخواد سعی میکنه بشناستت و این شناختن ممکنه بدون اینکه حتی خودت در جریان باشی صورت بگیره، تو سعی کن خودت باشی و معمولی رفتار کنی و اگ واقعا دوسش داری و دوست داری اون بیاد جلو خیلی مراقب باش ک ارزشتو حفظ کنی و نکته دیگه اینکه خودتو لو ندی چون که بعد فک میکنه تو دختری هستی سهل الوصول.
سلام
نمیدونم این مکالمه تموم شده یا نه
به هر حال
۱۵ سالمه…
از یکی که اونم ۱۵ سالشه خوشم اومده…
زود بودن که خودم میدونم
ولی به کمک یکی از دوستانم این موضوع رو به طرف مقابلم به صورت غیر مستقیم گفتم….
اما اون گفت نه.
میخوام دل بکنم
ولی نمیشه
میخوام دل بکنم ولی نمیشه…بگید چه کنم؟!؟
خیلی حالم بده
هم اینجا پاسخ رو بنویسید هم به ایمیلم پیامی بفرستید..
ممنون میشم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
در تلاش برای یافتن شخصی مناسب برای زندگی، ممکن است پس از مدتی معاشرت در دوران عقد و حتی ازدواج، با جمله ناراحت كننده ای از این دست روبرو شوید: “ما به درد هم نمی خوریم” یا “این رابطه به جایی نمی رسه.” باید گفت: ایجاد ارتباط عاطفی کار آسانی است؛ اما بیرون آمدن از رابطه و التیام یافتن از آن کار بسیار سختی است؛ بنابراین همواره توصیه می شود که قبل از آنکه دو نفر به یکدیگر علاقمند و یا وارد زندگی مشترک شوند بررسی ها و تحقیقات کافی صورت گیرد تا افراد گریبانگیر تلخی های شکست یک رابطه عاطفی نشوند؛ در عین حال، دکتر محمد والی پور، متخصص روانپزشکی، پیشنهاداتی برای چگونگی قطع یک رابطه عاطفی نافرجام دارد ازجمله:
۱) شکست به این معنی نیست که کار برای شما تمام شده، شکست یعنی شما یک فرصت دیگر دارید. شکست های گذشته می تواند باعث موفقیت آینده شود.
۲) روی تان را از گذشته بگردانید و به سمت آینده نگاه کنید. گاهی اوقات بعد از جدایی در یک رابطه، ما هنوز در گذشته مان زندگی می کنیم و افکار مان همه و همه خرج آن فردی می شود که دیگر از او جدا شده ایم.
۳) بدانید که شما هم در بر هم خوردن رابطه سهم داشته اید. وقتی رابطه ای موفق نمی شود، هر دو طرف به یک اندازه باید مسئولیت بر هم خوردن آن را بر گردن گیرند. مهم نیست که اشتباه از طرف که بوده باشد.
۴) به خاطر درس هایی که در آن رابطه یاد گرفتید، متشکر باشید. به فرد مقابل تان به عنوان یک معلم احترام بگذارید که به شما کمک کرده این تجربیات را به دست آورید و بدانید که این تجربه جزو سرمایه ها و اموال شماست که به سختی آن را کسب نموده اید.
۵) بعضی از افراد که احتمالا سوابق بیماری های اعصاب و روان در خود یا اقوام درجه یک خود دارند احتمال عود یا بروز مجدد آن بیماری در این لحظات سخت وجود دارد و شخص نیازمند درمان داروئی نیز می شود. بروز علائمی مثل افسردگی، تند خوئی، بدخوابی، تغییرات اشتها، افکار خودکشی و مرگ و آسیب زدن به خود، ناامیدی، عدم تمرکز حواس و… می تواند حاکی از بروز این بیماری ها باشد. در این مواقع مراجعه به متخصص اعصاب و روان مفید است.”
و اما چگونگی دل کندن از یک رابطه عاطفی شکست خورده از نگاه دكتر دن نوهارت (Dan Neuharth) روانپزشك و نویسنده كتاب های بسیار مفید خودشناسی:
یك دقیقه بعد از به پایان رسیدن رابطه
آن چه می خواهید انجام دهید:
شما یك یا چند مورد از صدها واكنش ممكن را تجربه خواهید كرد، از جمله خشمی شدید و طوفانی، حمله اشك و داد و فریاد یا بهت زدگی.
روش بهتر مقابله:
دكتر دن نوهارت می گوید: هنگامی كه خبر بدی را می شنویم، بدن وارد حالت وحشت شدید و جنون آمیز شده و همه چیز در آن سرعت می گیرد. بهترین روش در دست گرفتن كنترل در چنین لحظات سرسام آوری، متوقف شدن، نگاه كردن و گوش دادن است. بر وجود خودتان متمركز شوید، به تنفس خود توجه كرده و كوشش كنید كه سرعت حركات و واكنش های بدن خود را پایین بیاورید. این خودآگاهی می تواند به شما كمك كند تا در ۶۰ ثانیه پر تنش اولیه، منطقی و هوشیار باقی بمانید. به محض این كه آرام شدید، از یار سابق خود دور شوید تا مدتی تنها یا با دوستان خود باشید و به تدریج موقعیت جدید را درك و هضم كنید. بیهوده در كنار او نمانید و برای یافتن پاسخ به این در و آن در نزنید زیرا كار عاقلانه ای نیست و نتیجه ای هم نخواهد داشت. قطع رابطه نوعی مذاكره نیست و هر كاری كه پس از آن برای تغییر نظر طرف مقابل یا تنبیه او انجام دهید، در نهایت موجب ناراحتی خودتان خواهد شد.
یك ساعت بعد
آنچه می خواهید انجام دهید:
كوشش می كنید كه حال خود را بهتر كنید؛ به خریدی بی قید و بند می روید یا نیمه شب به یار سابق تلفن می كنید تا “آخرین حرفتان” را به او بزنید.
روش بهتر مقابله:
انجام دادن كارهایی كه به شما آرامش روحی ببخشند، بسیار عالی است. از جمله رفتارهای مثبت می توان به موارد زیر اشاره نمود: گفتگو با یك دوست نزدیك كه بتواند فقط به درد دل شما گوش كند یا رفتن به باشگاه ورزشی. میزان اندورفین (endorphin) (نوعی پروتئین مسكن) دریافتی شما پس از ورزش یا حتی یك پیاده روی طولانی، می تواند امواج اندوه را خنثی كند. این را هم بگویم اثبات این كه یار سابقتان اشتباه كرده است تاثیری در اصل ماجرا كه رها شدن شما باشد، نخواهد داشت. این كار تنها موجب می شود كه شما كمی نامتعادل به نظر برسید. شما دو نفر می توانید “بعدا” گفتگویی منطقی با یكدیگر داشته باشید.
یك روز بعد
آن چه می خواهید انجام دهید:
عمل از روی انگیزه آنی و بدون تفكر. شما میل فراوانی برای تماس با او احساس می كنید و ممکن است برای آرامش خود به رفتارها و کارهای نادرستی روی آورید.
روش بهتر مقابله:
دكتر نوهارت می گوید: در این زمان اطلاعات هنوز در حال هضم هستند. كسانی وجود دارند كه صبح روز بعد هنگام بیدار شدن، به خاطر نمی آورند كه از طرف شخص مورد علاقه خود رها شده اند. هنگامی كه این افراد متوجه می شوند آن چه به یاد می آورند، تنها یك خواب بد نبوده است، به این فكر می افتند كه شاید یك تغییر بتواند همه چیز را بهتر كند یا لااقل آغازی تازه باشد. باید متوجه باشید كه این ایده جدید، تنها در اثر یك انگیزه آنی ایجاد شده است و بلافاصله آنرا عملی نكنید. او در این زمان نوشتن خاطرات روزانه را تمرینی مفید می داند. هیچ كس نمی خواهد طرد شود، اما تراشیدن مو هم نمی تواند فایده ای داشته باشد.
سه روز بعد
آن چه می خواهید انجام دهید:
خزیدن در یك حفره تاریك، ماندن در رختخواب، بارها و بارها شنیدن یك ترانه غمگین.
روش بهتر مقابله:
بله، حقیقت تلخ است. بین یك روز و سه روز تفاوت كیفی بسیاری وجود دارد. حالا زمانی است كه این قطع رابطه به خوبی درك شده و حالاست كه شما درهم شكسته خواهید شد. ترشح آدرنالین موجب می شود كه دو روز اول را بگذرانید، اما پس از تحلیل رفتن این هورمون، خود را با همان میزان درد و خستگی ناشی از حركت در طوفان احساسات مختلف، خواهید یافت. سیل اشك هایی كه تصور می كردید فرو نخواهند ریخت، جاری می شوند. لحظه ای خشمگین و لحظه ای غمگین خواهید شد و در مراحل مختلف اندوه به حركت درخواهید آمد. در این جا باید حواس خود را به این كه استراحت كرده، غذا خورده و در كل از خود مراقبت كنید، معطوف نمایید زیرا بخشی از وجود شما، از درون زندگیتان كنده شده است. اگر به یك روند مشخص كه شما را مشغول نگه دارد بچسبید، كار عاقلانه ای انجام داده اید.
یك هفته بعد
آن چه می خواهید انجام دهید:
تلفن كردن به او و چك كردن مدام و وسواس گونه پیام های روی تلفن.
روش بهتر مقابله:
شما اكنون در مرحله ” او را برمی گردانم” هستید! نوهارت می گوید: در این مرحله شما سعی می كنید به شیوه ای عقلانی از این شوك خارج شوید؛ اما این تصور كه شاید دل او برایتان تنگ شده باشد، فقط وضع را بدتر خواهد كرد.” فكر كردن مداوم به او تنها درد و رنج شما را افزایش خواهد داد. پذیرفتنش مشكل است؛ اما اگر شخص مورد نظر واقعا نخواهد با شما باشد، شما نمی توانید هیچ كاری برای بازگردانش انجام دهید. در برابر وسوسه تحلیل تمام دلایل او برای پایان دادن به رابطه مقاومت كنید و تصور نكنید كه تنها با تغییر دادن یك بخش كوچك از این موارد می توانید دوباره وارد زندگی وی شوید؛ اما اعتقاد به این كه می توانید از میان این حادثه با بلوغ بیشتر خارج شوید و رنج فعلی را دور بیاندازید بسیار مفید خواهد بود. شاید در این مرحله متوجه نشوید؛ اما بدانید همان طور كه زخم ها، بدون این كه از آن ها بخواهید، درمان می شوند، قلب شكسته هم التیام می یابد.
دو هفته بعد
آن چه می خواهید انجام دهید:
فكر كردن به این كه در روزها و موقعیت های آتی، داشتن یك یار و یك زوج بودن چگونه می توانست باشد، یادآوری نكات مثبت و مواهب بودن در یك رابطه عاشقانه و فكر كردن به این كه دیگر عاشق نخواهید شد.
روش بهتر مقابله:
از خود بپرسید كه آیا واقعا برای او دلتنگ شده اید یا دلتان برای آن چه در رابطه بوده، تنگ شده است. در حال حاضر شما تنها به یاد لحظات خوش گذشته و وارونه و زیبا جلوه دادن تاریخچه رابطه خود با كسی هستید كه عملا شما را از زندگی خود بیرون انداخته است. آیا این شخص ارزش این همه اشك و آه را دارد؟ آیا زمان دور ریختن نشانه های حضور وی در زندگی شما نرسیده؟ عكس ها را در جایی دور از دید قرار دهید، خانه را مجددا و به میل خود بچینید تا با نگریستن به آن ها مدام به یاد خاطرات گذشته نیافتید. نوهارت می گوید: اگر نشانه های این شخص را مدام در اطراف خود ببینید، خارج كردن وی از ذهنتان دشوارتر خواهد شد.”
یك ماه بعد
آن چه می خواهید انجام دهید:
سعی می كنید حضور این شخص ناراحت كننده را در زندگی خود فراموش كنید، انگار هرگز او را نمی شناخته اید.
روش بهتر مقابله:
قبل از این كه یار سابق خود را به كلی فراموش كنید، با توجه با فاصله ای كه در این مدت ایجاد شده، مدتی صبر كنید تا بیشتر درباره او فكر كنید. نه به خاطر این كه دوباره وی را به دست آورید، بلكه برای این كه این رابطه را مرور كرده و از تكرار اشتباهات اجتناب كنید. (البته اگر هنوز به اندازه روز سوم احساس درماندگی می كنید، برای پیشگیری از افسردگی با یك مشاور تماس بگیرید.) اكنون می توانید از بیرون به آن نگاه كنید و نكات مثبت، منفی و زمانی كه هشدارهای پایان رابطه آغاز شده و شما آن را ندیده گرفته بودید را بیابید. زمانی كه توانستید بدون احساس درد و اندوه به نكات مثبت او فكر كنید می توانید مطمئن باشید كه از او دور شده و از رابطه خود چیزی آموخته اید. حالا زمان جلو رفتن در زندگی و آغاز راهی جدید فرا رسیده است.
سلام.دختری ۱۸ساله هستم که ۶ ساله عاشق پسری ۲۳شدم ولی عشق من یک طرفه بوده ازطرفی چون ما در روستا زندگی میکنیم وهمدیگر رو میشناسیم فکرمیکنم چندوقتیه فهمیده دوستش دارم ولی هیچ اقدامی نکرده که منم بفهمم که میخوادم.من خیلی دوسش دارم وبه خاطر این عشق یکطرفه که نمیدونم دوسم داره یا نه به هیچ خواستگاری جواب نمیدم خانوادمم میدونن وبهشون گفتم که فقط اون حالا من میخام بهش زنگ بزنم و همه ی حرفامو بهش بگم ولی نمیدونم کار درستیه یا نه.تورو خدا جوابمو بدین چون من عاشقشم وحاضرم برای داشتنشهر کاری رو انجام بدم . ممنون
بهترین استفاده از فردی قابل اعتماد به عنوان واسطه است که اگر جواب ایشون منفی بود برای شما سنگین نباشه
به هیچ وجه اینکارو نکن، چون اگ اینکارو بکنی بر فرض محال هم ک اون هم تو رو دوست داشته باشه و تهش به ازدواجتون ختم شه، تو زندگیتون تا یه چیزی پیش بیاد این اونه که میزنه تو سرت که تو خودت اومدی جلو من ک پیشقدم نشدم و تو خودت خواستی ک با من زندگی کنی بعدشم متهمت میکنه ک کو اون دوسداشتنی که ازش حرف میزدی،
نکته مهم اینکه تو روابط بین مردان و زنان در اکثر موارد این مرد هست که باید قدم جلو بذاره و از عشقش نسبت به خانوم اعتراف کنه، ونکته بعدی مردان خانومی رو که سخت بدست بیارن براحتی از دستش نمیدن
به نظر خودم بهترین فرد دوستمه چون میشه زن داداشش. من میخام خودم درباره ی این عشقم باهاش حرف بزنم دلم میخاد اونم حرفای دلشو مستقیما به خودم بگه تا کسی دیگه شاید با حرف زدنم نظرش تغییر کنه یعنی میشه ؟ تورو خدا بیشتر برام توضیح بدین تا از این سردر گمی در بیام…. بازم ممنون از جوابتون
سلام من دختری۱۳ ساله هستم یک ساله عاشق یکی از بستگان که۸سال از خودم بزرگتره شدم همه میگن باید فراموشش کنم چون اون منو دوست نداره وخیلی از من بزرگتره ولی خودم اصلا نمیتونم فراموشش کنم خیلی کار سختیه چون هر روز میبینمش.درسته سنم کمه ولی عاشقی به سن نیست.میشه کمکم کنید.
در این سن عشق و عاشقی معنایی نداره … بهتره در این سن به کارها و علاقه های خودتون برسید شما ۱۰ تا ۱۲ سال دیگه به بلوغ عاطفی میرسید
سلام آقای مشاور من یه پسر۱۴ساله ام که ۵ماهه عاشق دختر یکی از فامیلامون شدم اونم هم سن من میدونم سنم کمه…چندروز پیش این احساسمو بهش گفتم اونم اول سکوت کرد بعد گفت از کی…منم بهش گفتم بعدش فقط به هم نگاه کردیم وبعداون دیگه چیزی بهم نگفت من الان سردرگمم لطفا بگید از کجا بفهمم که اونم منو دوست داره یانه؟
– نوجواني دوراني سخت و پراسترس است. نوجواني دوراني است که حد فاصل دوران کودکي و بزرگسالي قرار دارد و تغييرات بيولوژيکي، شناختي، اجتماعي و .. که در اين دوران رخ مي دهد، کششي نسبت به جنس مخالف درآنها ايجاد مي کند و بنابراين، اين گرايش تا حدي طبيعي به نظر مي رسد. اما متاسفانه بيشتر نوجوانان در اين مرحله هنوز به رسش کافي نرسيده اند تا بتواند يک ارتباط منطقي و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسايلي مواجه مي کند که واقعا آمادگي آن را ندارند. براي مثال علاقه شديد يک نوجوان به فردي خاص، در حالي که وي شرايط لازم براي ازدواج را(نه از لحاظ شناختي، اقتصادي و …) ندارد نتيجه اي جز ناکامي و سرخوردگي نخواهد داشت.
– از دگر سو نوجواني دوراني حساس براي ادامه تحصيل و پيريزي و برنامه ريزي براي آينده است. اگر يک نوجوان در اين دوران به مساله ادامه تحصيل، يادگيري حرفه اي براي آينده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آينده نه چندان دور يعني در دوران جواني با مشکلات متعددي مواجه مي شود، حال آنکه دلبستگي هاي عاطفي و احساسات عاشقانه گاهي اوقات آن چنان نوجوان را شيفته و واله مي گرداند که نتيجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتي و به تبع ان افت تحصيلي خواهد بود. گاهي اوقات شيفتگي در نوجواني به مرحله اي مي رسد که وي روابط خود با همسالان را کم و يا قطع کرده و به اين ترتيب مبدل به يک موجود گوشه گير مي گردد.
اگر شما جز آن دسته از نوجواناني باشيد که دلبسته يکي از اطرافيان، همکلاسان و .. خود شده باشيد احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را يک فرد متفاوت مي يابيد يعني طوري فکر مي کنيد که در گذشته اين گونه نبوده ايد، برنامه هاي زندگي تان عوض شده، دايما با خيالات فرد مورد نظر زندگي مي کنيد، تمرکزتان را از دست داده ايد و آن طور که بايد بر روي مسئوليتها و وظايف خود تمرکز نداريد و …
نوجواني دوراني حساس براي ادامه تحصيل و پيريزي و برنامه ريزي براي آينده است
همه اينها تجربياتي است که نوجواناني با چالشهاي عاطفي با آن مواجه مي شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهاي نوجواني تا حدي اجتناب ناپذير است اما به نظر مي رسد که مي تواند به نوعي آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنيد که قصد داريم اين احساس را انکار کره و يا رد کنيم بلکه مي خواهيم شما را تشويق کنيم که:
اولا ديدگاهي منطقي و درست نسبت به عشق پيدا کنيد
ثانيا معناي عشق واقعي را دريابيد
عشق پاك و خالصانه بين دو انسان بالغ قابل احترام و حتي وسيله اي براي تكامل معنوي و رسيدن به خداست اما توجه داشته باشيد که عشق را مي تواند به سه شکل دسته بندي نمود :
عشقي که در محبت و صميميت خلاصه مي شود
عشقي که علاوه بر صميميت توام با غريزه جنسي و شهوت نيز مي باشد
و در نهايت عشقي که علاوه بر صميميت و شهوت نوعي تعهد و احساس وظيفه و مسئوليت در روابط عاشقانه نيز به چشم مي خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقي است که داراي ارزش و اهميت بوده و مي تواند پايدار بماند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
به نظر من هم باید فراموشش کنی چون اون ۲۱ سالش هست و حتما دوست دختر داره فراموشش کن تو ایران کلی پسر هست تو کسی رو پیدا میکنی که لیاقت عشق تو رو داشته باشه عزیزم
من ۲۱ سالمه حدود ده ساله عاشق یکی از فامیلامونم خیلی با هم خوب بودیم میگفتیم میخندیدیم ولی چند ماه پیش که بهش گفتم گفت هیچ حسی بهت ندارم حتی بلاکم کرد البته اونا تو شهر دیگه ای زندگی میکنن سالی دو سه بار بیشتر نمیبینمش ولی خدایی خیلی دوسش دارم دارم داغون میشم
دوست عزیز مشکل از جایی شروع میشه که شما برای خودتون پیشگویی کردید … و امروز غافلگیر شدید
و تا واقعیت رو قبول نکنید نمیتونید به آرامش برسید
سلام من ۳ساله که یه دخترو دوست دارم..تو فامیله و خیلیم نزدیکیم.!!خانوادش هم می دونن که من دوسش دارم و حتی مادرش هم تا حدئدی راضیه اما اون اصلا راضی نمیشه و هرکاری میکنم نمی تونم دلشو به دست بیارم. یه دختر خیلی مغرور و سرسختیه اما در عین حال خیلیم با ادب و با شخصیته و خانواده ی خیلی خوبی داره!!!
من همون ۳ساله پیش که بهش گفتم دوست دارم بهم گفت من به این چیزا فکر نمی کنم و درسم از هرچیزی برام مهمتره!!
من تو این ۳سال به هر دری زدم که دلشو به دست بیارم اما موفق نشدم. هرچی من بیشتر عاشق شدم اون بیشتر ازم فاصله گرفت..!!!هرچیم به میگم دوست دارم اما اون توجهی نمیگنه!!!!
من نمی دونم باید چیکار کنم که این حال و روز داغونم روبه راه بشه. من خیلی خیلی زیاد دوسش دارم اما اون توجهی به دوست داشتنم نمیکنه..
تورو خدا یکی کمکم کنه و بگه که چز.ری دلشو به دست بیارم؟؟؟؟؟دیگه خسته شدم از بس بهش فکر کردم و گریه کردم.۲۱سالمه اما مثل بچه های ۶-۷ساله گریه میکنم..
دیگه از این زندگی خسته شدم.. حتی چندبار هم خواستم خودمو بکشم..!!
یکی کمکم کنه و بگه که چطوری دلشو به دست بیارم یا فراموشش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون تو فامیله و همش جلو چشامه نمی تونم فراموش کنم
بعضی از مردها روزانه با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند که دختر مورد علاقه اشون (عشقشون) دیگر با آنها نیست (آنها را ترک کرده است) با اینکه باور دارند واقعا عاشق او هستند. حسادت، تنفر و احساس از دست دادن و شکست همه ممکن است در هنگام از دست دادن کسی که دوستش داریم (عشقمون) به ما دست بدهد. اما چیزی که شما باید انجام بدید تنها بدست آوردن قلب دختر مورد علاقه تون هست.
در زیر به ۱۷ نکته بسیار مهم برای بدست آوردن قلب دختر مورد علاقه تون نام برده شده است سعی کنید این موارد را انجام دهید تا شما برنده باشید. و عشقتان را در کنار خودتان نگه دارید.
* (۱) یک رابطه را یک دفعه آغاز نکنید. اجازه دهید که یک رابطه عاشقانه با روند خودش شکل بگیرد و سعی نکنید به آن سرعت ببخشید چرا که سرعت ببخشیدن به یک رابطه در بیشتر موارد باعث از بین رفتن آن می شود.
* (۲) شجاع باشید. بیشتر دختر ها مردهایی شجاع و یا اعتماد بنفس را دوست دارند، البته نه خود پسند. فقط جلو بروید و شروع به صحبت کردن با دختر مورد علاقه تان کنید. او خود به شما نشان خواهد داد که به چه چیزی علاقه مند است.
* (۳) هرگز با یک دختر مانند یک کالا رفتار نکنید. هیچ کس دوست ندارد که احساس کند که دارد از او سوء استفاده می شود و در یک رابطه ی بدون عشق و محبت قرار دارد.
* (۴) ثابت کنید که واقعا او را دوست دارید. به دوست دخترتان نشان دهید که احساس شما نسبت به او یک هوس و یا شوق آنی نیست. از او در مورد خودش بپرسید و با او صحبت کنید. فقط برای به فکر بوسیدن او نباشید بلکه به حرف های او گوش دهید و به چشم هایش نگاه کنید
* (۵) رنگ و فرم چشم هایش را حفظ کنید (بخاطر بسپارید). این کار را با نگاه کردن به چشم های دوست دخترتان وقتی که دارید با او صحبت می کنید انجام دهید.
* (۶) برای او ارزش قائل شوید. از او در مورد اتفاقاتی که در روز برایش اقتاده سوال کنید. این روش بسیار ساده و خوبی برای نشان دادن علاقه شما نسبت به فعالیت های اوست و نشان می دهد که شما برای او ارزش قائل هستید. وقتی او شروع به صحبت می کند تمام توجه تان رو به او بدهید. به چشم هایش نگاه کنید و مهمتر از همه صحبت هایش را قطع نکنید.
* (۷) مطمئن شوید که دوست خوبی برای دوستان او هستید. اگر دوستان او شما را دوست داشته باشند این شانس بیشتری به شما برای بدست آوردن او می دهد. درنهایت در بیشتر مواقع دختران برای گرفتن پیشنهاد و مشورت با دوستانشان در مورد شما صحبت می کنند. بنابراین این بهترین شانس برای شماست اگر دوستان او روی شما نظر مثبت داشته باشند.
* (۸) کاری کنید که او احساس زیباترین بودن در جهان را بکند. می توانید مستقیما این را به او بگویید. دختران دوست دارند یا بهتره بگم عاشق این هستند که مورد تعریف قرار بگیرند و بدونند که زیبا و خوشگل هستند. ولی زیاده روی هم نکنید.
* (۹) مطمئن شوید که او در کنار شما احساس امنیت می کند. اکثر دخترها دنبال کسی هستند که بتوانند به او اطمینان کنند و در هنگام مشکلات از او کمک بگیرند. نشان دهید که او و برنامه هایش برایتان مهم است حتی اگر او روزی بدون مشکل را سپری می کند. این خود باعث ایجاد اطمینان و در نهایت کمک خواستن از شما در هنگام مشکلات می شود.
* (۱۰) با او همدردی و خوشحالی کنید. اگر او یک نمره خیلی خوب در امتحان ریاضی گرفت با او خوشحال شوید و خوشحالی کنید. اگر هم روز بدی را سپری کرده بود، به او نشان دهید که شما نیز با او هم درد هستید وناراحتی خودتان را بروز دهید. و به در کنار هم دردی کمک کنید که احساس بهتری و خوشحالی کند.
* (۱۱) اگر بتوانید او را بخندانید شما یک قدم به هدفتان نزدیک تر شده اید. اما از این مزیت سوء استفاده نکنید. اجازه دهید اول او با شما صمیمی شود و بعد با همه جیز ساده و شوخ برخورد کنید. دختران احتیج دارند که اول به شما اطمینان کنند و مطمئن شوند که شما قلبشان را نمی شکنید.
* (۱۲) اجازه دهید کت و یا کاپشن شنا را در هنگامی که احساس سرما می کند بپوشد. این حرکت حتی می تواند خیلی خیلی جلوه بهتری پیدا کند زمانی که خوده شما کت و یا کاپشنتان را به او در هنگام سرما پیشنهاد می کنید فقط مواقب باشید که کت شما تمیز و خوش بو باشد.
* (۱۳) تمیز باشید و به بهداشت خود اهمیت بدهید. باور داشته باشید یا نه تمیزی و موهای مرتب و بوی خوب یک مسدله خیلی مهم برای دختران است.
* (۱۴) تظاهر نکنید. شوخی کردن و کمی مسخره بازی در آوردن و کمی لاس زدن ایرادی ندارد ولی هرگز به آنچه نیستید تظاهر نکنید. سعی نکنید با تظاهر کردن دختر مورئ علاقه تان را برای خودتان نگه دارید. به او آنچه را که از او انتظار دارید بگویید و از خودتان آنچه را که وقعا هستید و می شود روی آن حساب کرد را نشان دهید.
* (۱۵) صادق باشید. صداقت بهترین است و می تواند تمامی مشکلات را حل کند.
* (۱۶) اگر به چیزی فکر می کنید به او بگویید. اگر شما متوجه منظور و کاری یا حرفی که می زند نمی شوید، این مشکل را با او در میان بگذارید. این بهترین راه حل برای فهمیدن منظور دوست دخترتان و درک کردن اوست. حتی اگر شما نسبت به نحوه رفتار او نگران هستید این مشکل را با او تقسیم کنید. با این کار در واقع شما می تواند مشکل راحل کنید و رابطه را سالم نگه دارید. اما هرگز صدایتان را بلند نکنید در این شرایط شما باید دوبار فکر کنید و یکبار حرف بزنید.
* (۱۷) عاشق او باشید بخاطر ظاهر و باطنش (هر دو). و عشقتان را نشان دهید. این مهمترین قدم است
من همچین ادمی رو دارم تو زندگیم ولی چهار سال و ده ماه از من کوچیک تره.من از این اختلاف سنی خیلی میترسم که تو زندگی اینده مشکل ساز شه برام من بیست و دو سالمه و اون هیجده سالشه .پسر خالمه و از لحاظ فکری فرهنگی خانوادگی هم سطحیم از لحاظ اخلاقی و فکری هم هم خیلی بهم نزدیکیم اون منو خیلی دوست داره و خانواده من و اون هر دو درجریانن نظرتون چیه راهنماییم کنین
فاصله سني مناسب ميان زن و شوهر را ميتوان ۲ تا ۴سال و در برخي منابع ۲ تا ۷ سال يا ۴ تا ۷ سال در نظر گرفت. البته اين به آن معنا نيست كه اگر يكي دو سال به اين سنين افزوده يا از آن كاسته شود، نبايد ازدواجي انجامگيرد. شايد بتوان گفت كه اگر تمام زمينهها بررسي شده باشد و مشكل خاصي ديده نشود، ميتوان فاصله سني را به ديده اغماض نگريست ولي در عين حال بهترين و مناسبترين فاصله سني ۲ تا ۴ سال است. طبيعي است كه اگر ساير شرايط، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نميتواند موفق باشد. فلسفه وجود چنين تفاوت سني در اين است که: اولا خانمها زودتر به بلوغ عقلي و جسمي ميرسند و در نتيجه پختگي رواني لازم را زودتر پيدا ميکنند. خانمها زودتر به بلوغ جن سي ميرسند و بهتر است به نيازهاي آنها زودتر پاسخ داده شود. از طرف ديگر نيازهاي جن سي خانمها نيز زودتر فروکش ميکند، بنابراين به علت آمادگي زودتر زنان براي ازدواج و بلوغ اجتماعي است که اين تفاوت سني طرح ميشود. از ديدگاه ديني و در روايات اسلامي تناسبهاي مختلف در ازدواج تحت عنوان کلي، هم كفو بودن مطرح شده است که يک جنبه آن تناسب سني است.كفو هم بودن دو همسر يعني تناسب، همشاني و همطرازي و در زمينه تناسب سني يعني لحاظ منطقي تفاوت سني در ازدواج. از نظر اسلام ازدواج كردن با تفاوت سني زياد، امر نامشروعي نيست و آنچه در سنت پيامبر ديده ميشود، حكايت از مشروعيت اين نوع ازدواج دارد. كمالات پيامبر(ص) به عنوان انساني كامل به حدي بود كه به خوبي با حضرت خديجه(س) زندگاني كرد و در آن زندگاني معضلي به خاطر تفاوت سن و سال ديده نميشد و از سوي ديگر خديجه(س) نيز زني با كمال و بينظير بود. تمامي ثروت فراوان خود را در راه تبليغ اسلام صرف کرد و اولين زني بود كه به پيامبر ايمان آورد و فاطمه(س) را براي پيامبر به يادگار گذاشت. پيامبر نيز به عنوان همسري باوفا هرگاه كه نام خديجه(س) را ميشنيد، اشك در چشمان مباركش حلقه ميزد، به نحوي كه اطرافيان آن حضرت، تاثر او را به خوبي حس ميكردند. البته در اين ازدواجها با اين تفاوت سني فقط كساني ميتوانند موفق باشند كه از رفتار پيامبر(ص) و خديجه(س) به خوبي پيروني كنند.
عدم تفاهم ودرک متقابل
با افزايش سن، انعطاف آدمي كاهش مييابد و همين امر در زندگاني مشترك معضل آفرين ميشود. در نتيجه محيط امن خانه تبديل به فضايي ناامن و تحمل ناپذير ميشود. به عنوان نمونه، زني که از همسر خود بزرگتر است با توجه به تجربه بيشتري که دارد ممکن است اين احساس در او ايجاد شود که او محقتر است و بنابراين دايم امر و نهي کند و کمتر به ديدگاههاي همسر خود توجه كند. پيامد چنين رفتاري عدم درک مسايل و مواضع يکديگر، کنارهگيري مرد از مديريت خانواده، مطيع صرف همسر شدن و از همه مهمتر الگودهي نامناسب براي فرزندان است. يا مردي با داشتن ۲۰ سال سن بيشتر، طبيعي است كه ميتواند از تجارب بيشتري برخوردار باشد بنابراين اين مساله زمينهاي فراهم ميكند كه شخص ارزش لازم را به نظرهاي فرد كوچكتر ندهد يا طرف مقابلبيش از اندازه احساس كوچكي کند و هميشه در حال اضطراب و تشويش باشد و بالاخره از اداره زندگي درمانده شود.
عدم ارضاي مناسب غرايز جن سي
يكي از اهداف ازدواج، ارضاي غرايز است و اين خود ميتواند عامل موثري در تداوم زندگي خانوادگي باشد. اما در سنين بالا، فرد از لحاظ غريزه جن سي افول ميکند؛ به نحوي كه زوجين نميتوانند موجبات رضايت يكديگر را در روابط زناشويي به نحو مطلوب تامين کنند و همين امر ممكن است موجبات درگيري را فراهم آورده، محيط خانواده را متشنج كند. اين مساله در موارد چشمگيري به بروز افسردگي در زنان جوان ميانجامد و در برخي از زناني كه خويشتندار و باتقوا نباشند، گرايش به انحرافات و لغزشها ديده ميشود و در مرداني که با زنان بزرگتر از خود ازدواج کردهاند مرد به علت عدم تمکين مناسب وکافي زن ممکن است به همسر دوم يا ازدواج موقت بينديشد. وقتي كه فاصله سني بين زن و شوهر زياد باشد، هريك در دورهاي از زندگاني به سر ميبرند که از لحاظ ميل جن سي با هم متفاوت هستند. بهعنوان مثال، زني که در دوران جواني (۱۸ سالگي) به سر ميبرد و همسرش در ۳۵ سالگي است و به مرز ميانسالي نزديك شده است. در اين حالت زوج نميتواند نياز جن سي همسر خود را به شکل مطلوب ارضا کند. اين عدم ارضاي جن سي، ممکن است به شکلهاي مختلف همچون نق زدنهاي فراوان، عدم احساس رضايت از زندگي و… در زن جلوهگر شود. زماني كه مرد ?? ساله با دختري كم سن و سال ازدواج ميكند پس از گذشت مدت ?? سال، به مرد ?? سالهاي تبديل ميشود كه بهطور قطع ديگر احساسات و تواناييهاي جن سي قبل را ندارد و اين مساله عواقب خوبي در پينخواهد داشت.
پيدا شدن سوءظن
گاهي وجود فاصلههاي سني زياد باعث ميشود كه زوجين سوءظنهايي نسبت به يكديگر پيدا كنند و ممكن است حتي نتوانند دلايلي هم براي اين گونه افكار ارايه کنند.
امر و نهي به همسر
در چنين خانوادههايي فرد بزرگتر به دليل داشتن تجربه، خود را ملزم ميداند كه مدام به همسر خود امر و نهي كند؛ امر و نهي بيش از حدي كه هميشه مبتني بر حق نيست، بلكه سليقه نيز در آن سخت مداخله ميكند تا موجبات ناراحتي همسر را فراهم آورد. فرد بزرگتر احساس ميكند كه بايد فرد كوچكتر را تربيت كند و حال آنكه او انتظار دارد كه با همسر زندگي كند، نه آنكه همسر وي نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهي و تربيت وي مبادرت کند. البته زن و شوهر بايد براي تكامل و تعالي يكديگر تلاش كنند و در مواقع ضروري به امر به معروف و نهي از منكر يكديگر بپردازند.
امتيازدهي بيش از حد
مشكل ديگر اين است كه فرد بزرگتر براي اينكه فرد كوچكتر را جذب كند و زندگي تداوم يابد، بايد مدام به او امتيازاتي بدهد كه وي را به دوام زندگي دلگرم كند اما دادن دايم امتيازات هميشه امکانپذيرنيست، زيرا گاه دادن اين نوع امتيازها براي فرد بزرگتر غيرقابلتحمل يا غيرممكن ميشود و به اين ترتيب از انگيزه طرف مقابلبراي ادامه زندگي ميكاهد. از سويي طرف كوچكتر كه از نقطه ضعف همسر خويش اطلاع يافته درصدد اخذ امتيازهاي بيشتري برميآيد که اين امر اختلافات خانواده را تشديد کرده و جو ناامني را بر خانه حكمفرما ميكند و به اين ترتيب خانوادهاي نابسامان شكل ميگيرد كه كشمكشهاي ناشي از آن، از ارزش والدين در نزد فرزندان ميكاهد و در نتيجه تاثيرات تربيتي آنها را نيز كاهش ميدهد.
افزايش طلاق
معضل ديگري كه گاه در خانوادههايي كه تفاوت سني زوجين زياد است ديده ميشود، مساله عدم تحمل يكديگر و وقوع طلاق است. تحقيقاتي که روي ۲ هزار و ۱۶۷ پرونده طلاق انجام شده، حاکي از آن است که يکي از مهمترين دلايل طلاق در ميان زوجين، همين تفاوتهاي سني، به ويژه بزرگتر بودن زن از مرد است؛ زيرا اين پديده، چه از نظر فرهنگي و چه از نظر اجتماعي، در جامعه ما پذيرفتهشده نيست. در برخي موارد، اين ازدواجها ممکن است به طلاق منجر نشود ولي همواره با پشيماني همراه است؛ زيرا مشكلات ناشي از اين نوع ازدواجها به قدري زياد و غيرقابلتحمل است كه در اكثر موارد موجبات پشيماني را فراهم ميكند و زندگياي سراسر مشاجره و دعوا به وجود ميآورد که گاهي تاثيرات آن روي زوجين و به ويژه روي فرزندان آنها کمتر از طلاق نيست. اين حالت ممکن است امكان بزهکاري و جرمزايي در فرزندان را نيز افزايش دهد.
چهار نکته کلیدی
۱ اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد که دوره رشدي آنها متفاوت شود و در علاقهها، سرگرميها، طرز نگرش و بينش و انرژيهاي رواني با هم تفاوت اساسي داشته باشد. به عنوان نمونه ازدواج دختر ?? سالهاي را با پسر?? ساله در نظر بگيريد. در حالي که دختر در آغاز راه هيجانات، علاقهمند به شطينتهاي نوجواني و جست و خيز و وقت گذراني با دوستان، ميهماني و …. است، مرد، کار و تفکر و مطالعه، فيلم و موسيقي و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بيشتر ميپسندد. همچنين ديدگاه مرد توام با تجربه و احتياط است و ديدگاه دختر نوجوان ريسک و فعاليتهاي نو و بديع.
۲ بهترين و معموليترين وضعيت ازدواج اين است که سن پسر کمي از سن دختر بيشتر باشد يا حداقل مساوي باشند. اين به خاطر آن است که مدت باروري در خانمها محدود بوده و در آقايان نامحدود است و ضمنا قدرت باروري خانمها زودتر از آقايان شروع ميشود. همچنين نياز است که آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فکري، به استقلال اقتصادي نيز برسند که اين به زمان بيشتري نياز دارد.
۳ فرد مورد نظر شما در کل، بايد معدل قابلقبولي در معيارهاي مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختري که همسن با پسري است اما در ساير معيارهاي اساسي قوي است، معدل خوبي براي ازدواج دارد. در ضمن وي در معيار سن هم حداقل نمره قبولي را دارد. ولي اگر اين دختر با همه معيارهاي اساسي و خوبي که دارد، ?? سال از پسر بزرگتر باشد، با وجود اينکه معدل بالايي دارد ولي در يک معيار اساسي رد ميشود و چنين ازدواجي با ريسک بالايي از طلاق يا نارضايتي در زندگي زناشويي همراه ميشود.
۴ بايد از طريق رسانههاي گروهي، کلينيکهاي مشاوره ازدواج يا خانواده به دختران و پسراني كه قصد ازدواج دارند، آموزش داد كه فاصله سني بين آنها حداقل ۲ سال و حداكثر ۷ سال باشد و اين مسالهاي است كه بايد موقع راهنمايي قبل از ازدواج براي آنها تشريح کرد تا دريابند كه با فاصله سني كمتر، مشكلات كمتري خواهند داشت، مشروط بر اينكه به ساير جنبههاي لازم براي ازدواج موفق نيز توجه كافي مبذول دارند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
دوست نداره زورکی که نیست شاید دلش جای دیگه گیره
سلام من دختری ۱۵ سال هستم چند وقت پیش پسری دوست بودم که علاقه ای هم به اون نداشتم و فقطذبرای فراموش کردن فردی بوده
مادرو پدرم این موضوع رو فهدن و تمام وسایل رفاهی من مثل گوشی و اینترنت و از من گرفتن و من بسیار پشیمونم که به خاطر یه رابطه الکی هم بلعث شدم اعتماد پدر و مادرم از بین بره هم اینکه خودم صدمه ببینم
من به بقبه پیشنهاد میکنم که توی این سن هیچ وقت وارذد همچین رابطه هایی نشن چون فقط خودشون ضربه میخورن با تشکر
سلام من دختری ۱۲ ساله هستم که عاشق پسر خالم که ۲۰ سالشه شدم اما نمیدونم چجوری بهش بگم.چون فقط همین یدونه پسر خاله رو دارم پیشش کاملا راحتم تو مسافرتها هم خیلی با من شوخی می کنه یا مثلا شده باهم تنها قدم بزنیم و صحبت کنیم اونم منو دوس داره . ولی یک مشکل هست که خواهر زنداییم که ۱۸ سالشه هی خودشو می چسبونه به پسر خالم و خالم اینا هی میگن حامد و نرگس خیلی بهم میان ولی اینجوری نیس چون خود پسر خالم بهم گفته که ازش بدش میاد ولی چیکار کنم نه می تونم به پسر خالم بگم دوستش دارم؟نه می تونم به بقیه بفهمونم؟
سنتون رو ۱۲ سال گفتید و چنین رابطه ای برای شما در این سن بیشتر شبیه شوخیه …و رفتاری بچگانه است
مطمئن باشید ایشون هم اگر متوجه بشن اهمیتی نخواهند داد
سلام من ۱۶سالمه و۴ساله عاشق دختری هستم و هر روز که از مدرسه میاد خونشون میبینمش ولی کم رو هستم و نمیتونم بهش حرف دلمو بزنم تازگیا یکی پیدا شده تهدید میکنه که من میخوامش دست از سرش بردار حالا من چیکار کنم خیلی دوستش دارم
کاری نباید بکنید چون هم سن شما کمه و هم شرایط ازدواج رو ندارید و این احساس شما در شرایط کنونی شبیه یک شوخیه
اما خیلی دوستش دارم به نظر شما بهش بگم خوبه یا نه؟؟؟؟
من دختری ۱۳ساله هستم و عاشق پسری ۱۴ساله شده ام عشق ما یکطرفه است و من خیلی ناراحتم چون شبهارا با گریه میخوابم و ما ۳_۴ روزی با هم دوست بودیم اما بعد مادرم این موضوع را فهمید اما من را نصیحت کرد و گفت الان زوده ولی من واقعا اونو دوست دارم البته اینم بگم که من ۴ ساله عاشقش هستم لطفا کمکم کنید تروخدا وقتی هم این موضوع را با بهترین دوستانم در میان گذاشتم اونها به من از دوست پسرای خودشون گفتن که تازگی کات کرده بودن اما من زیر بار نمیروم کمکم کنید خواهشا😢😢😢😢😢
بهترین توصیه اگر گوش شنوا داشته باشید و بخوایت در زندگی معنی واقعی عشق و علاقه و آرامش رو درک کنید … فراموش کردن این رابطه در این سن هست
شما تازه بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ عاطفی میرسید و این روابط در این سن یک شوخی خواهد بود که عواقبش برای شما افسردگی و استرسه
سلام من ۲۰سالمه ۱۲سالگی عاشق یکی شدم که ازاقوامه ولی اون عاشق خواهرمن بودوهست من هرطورکه میسنجم میبینم که نمیتونم هیچکسومثل اون دوست داشته باشم واین باعث شده که من توتصمیم گیریم براایندم دچارمشکل بشم ازطرفی هم غرورم اجازه نمیده که به کسی درمورداین موضوع حرف بزنم میشه کمکم کنید تابتونم فراموشش کنم وبتونم تصمیم بگیرم؟؟؟
۱- به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی کسی نگاه کنید که شما را فریب داده است.
۲- بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.
۳- فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.
۴- خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشه است؛ هر چند شما در عشق شکست خورده اید اما هنوز مردان افراد زیادی هستند که ممکن است در مسیر زندگی شما قرار بگیرند و خواهان ازدواج با شما باشند.
۵- خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان مجردم» و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.
۶- اینکه طرف مقابل، شما را با وجود همه عشقی که به او داشتید رها کرد، به این معنی نیست که شما جذاب و دوست داشتنی نبوده اید؛ آنچه که اتفاق افتاده، فقط و فقط به این معنی است که به شما فرصت دوباره ای داده شده که همسری بیابید که درست به همان اندازه ای که شما دوستش دارید، شما را دوست داشته باشد و برایتان ارزش قائل شود.
۷- درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.
۸- کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستند که در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.
۹- با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.
۱۰- زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید وگرنه نمی توانید فردی را که بعدها قرار است به زندگی تان بیاید، شاد کنید.
۱۱ – همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.
۱۲- یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید.
۱۳- به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت.
۱۴- از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.
۱۵- به هیچ عنوان برای فراموش کردن فرد قبلی به فرد جدیدی متوسل نشوید. برای آنکه دوباره بتوانید با شیوه ای صحیح و منطقی به کسی دل ببندید، به گذشت زمان نیاز دارید. دل بستن به یک فرد جدید برای فرار از دلبستگی قبلی، کار منصفانه ای نیست. بگذارید به مرور زمان آدم هایی در زندگی تان پیدا شود که اگر به آنها فرصت بدهید، برایتان احترام و ارزش زیادی قائل می شوند.
۱۶- از اشتباهاتتان درس بگیرید و وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی، یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیرات خودتان را در رابطه قبلی بپذیرید و سعی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.
ممنون ازراهنماییتون ولی من بیشتراین کاراروانجام دادم من خودم دانشجوروان شناسی هستم ولی احساس میکنم هیچکدوم ازاین کارااثرنداره من همه چیزدارم خانواده خوب شغل خوب زندگی خوب دوستای خوب خیلی گردش میرم بادوستام صحبت میکنم ولی بعدکه برمیگردم خونه دوباره همون احساس سرشکستگی وناکامی سراغم میاداین موضوع باعث شده که حتی من ازخواهرم متنفربشم بااینکه ازدواج کرده وبه کسی که من عاشقشم علاقه ای نداشته ولی به خاطراینکه اون مانع من بوده نمیتونم ببخشمش
دانشجو بودن خودتون رو با تجربه مشاورانی که سالها در این زمینه کار کردن مقایسه نکنید
شما از اطرافیانتون توقع زیادی دارید …و همین باعث شده همیشه برای خواست های خودتون دیگران رو مقصر بدونید و این نگرش شما ایجاد مشکل کرده
ببخشید میشه باهاتون خصوصی صحبت کرد؟اگه تلگرام دارین لطفا آدرسشو بدین که در مورد مشکلی که دارم مفصل صحبت کنیم
با سلام
برای مشاوره تلفنی آنلاین با شماره های مرکز تماس بگیرید راهنمایی تون میکنن
من دختری ۱۸ساله ام..سال قبل یکیو تو یک جشنی دیدم..نگاهش مشکوک بود..اونو جدی نگرفتم گذشت و ما دوباره همو دیدیم بازم سنگینی نگاهشو احساس میکردم..ازش خوشم اومد منتظر بودم که بیادو ابراز احساسات کنه ولی نیومد..بعد چند وقت فهمیدم که هر چی که میگذره بیشتر بهش فکر میکنم..تا اینکه فکر کردن بهش برام عادت شد..با یک هویت قلابی باهاش یه رابطه دوستانه برقرار کردم..ازش پرسیدم وقتی یکیو دوست داری باید بهش بگی؟گفت اره من جات بودم بهش میگفتم..بعد چند هفته بهش گفتم که کیم..عکسمو دید ولی گفت نمیشناسه..نمیدونم راست گفت یا دروغ ولی احتمالا دروغ بود امکان نداشت که اونکه هی نگاه میکرد الان که عکسمو دید نشناسه..گفت که به دخترا توجه نمیکنه..ازش خواستم باهام حرف بزنه تکلیفو روشن کنه..ولی بهم گفت تو نباید الان به این چیزا فکر کنی باید درستو بخونی کنکورو خوب بده ببینم چیکار میکنی..از اونوقت تا حالا که یک ماهی میگذره فقط ۲ بار حرف زدیم..روم نمیشه بهش پی ام بدم..اونم اصلا پی ام نمیده..نمیدونم چیکار کنم..میترسم الان بهش بگم که تکلیفمو روشن کنه چون اگه بهم بگه نه نمیتونیم با هم باشیم اونوقت من نتونم تو این مدت درسمو بخونمو هم از درسم بمونم هم از اون..لطفا کمکم کنین..بهم بگین چی بهش بگم چطوری سر صحبتو باهاش باز کنم؟؟چیکار کنم که باهام احساس صمیمیت کنه؟؟لطفا کمکم کنین ممنون میشم
میشه زودتر جوابمو بدید؟لطفا جوابمو بدین
من منتظر جوابتون هستم چرا جواب نمیدین😐
اگه قرار نیس جواب بدین پس اون پیام منو هم پاک کنین واستون متاسفم..اگه نمیخواین جواب مردمو بدین پس بهتره این سایتو ببنیدین که ذهن کسی که میادو ازتون کمک میخواد درگیر نشه..پیام منو پاک کنین
اون چون آینده نگر هست برا همین نمیخواد به درس و کنکور شما لطمه ای بزنه و شماهم سعی کنین فقط به درستون برسین چون این خواسته اون هم هست وبعد کنکور احتمالا به شما پیشنهاد بده
سلام دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یکی از پسرای اقوام شدم نمیدونم هم چرا پسره سه سال ازم بزرگتره و دوسال هم جهشی خوند خیلی هم بهم توجه میکنه رابطمون هم فقط در حد سلام و احوال پرسیه تازه هم شهر دیگه هم هستش یعنی سالی سه چهاربار میبینمش حالا نمیدونم چکار کنم خواهشا راهنمایی کنین
در این سن فکرتون رو از این روابط عاطفی خالی کنید … در غیر اینصورت وارد افکاری میشید که نتیجه اش استرس و افسردگی برای شما خواهد بود
شما تازه بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ عاطفی میرسید و الان فقط دارید براساس احساسات رفتار میکنید
سلام،پسری هستم ۲۵ ساله،،حرفهای بچه ها رو خوندم یه چیزی به ذهنم رسید که گفتم شاید بهتر باشه بنویسم،
من از دوم دبیرستان عاشق یه دختر شدم،روز به روز این علاقه بیشتر شد وقتی بهش ابراز علاقه میکردم اونم همینکارو میکرد فک میکردم عشقمون دو طرفس،من سربازیمم تموم شد اون تازه وارد دانشگاه شده بود…بهش گفتم حالا که همه کارام اوکی شده حاضری باهم ازدواج کنیم((آخه نج سالی میشد که میخواستمش))اون گفت نه،تو عین داداشم می مونی خخخخخخخخ
اوایلش خیلی واسم سخت بود چون از ته دل میخواستمش هنوزم میخوامش ولی کنار اومدم با این قضیه،(((یه توصیه میکنم: تااز عشق دوطرفه مطمعن نشدید دل نبندید،اونم توی سنین زیر بیست سال که اصصصلا)خداحافظ
به حرفت خیلی فکر میکنم حرفات خیلی به درد میخوره
سلام من۱۸سالمه از بچگی عاشق پسرعمم هستم اون ازنظر اخلاقی ودرسی ورفتاری وایمان خیلی خوبه بخاطر همین عاشقش شدم وحس میکنم بااون خوشبخت میشم
۴ماه پیش بش اس دادم(ک خیلی پشیمونم)اونم بااصرار دوستم
گف ک حس خواهری داره
)اون خیلی خجول وسر ب زیره واصلا اهل اینچیزا نیس
حقیقتش من ب قصد رابطه نرفتم فقط خاستم بدونم بم حسی داره یان؟!
خیلی برام عادی بود ولی حالا ک۴ماه گذشته دوباره اون حس عاشقی ودوسداشتن برگشته
نمیدونم چکار کنم همش بفکرشم وخداخدا میکنم ک بیاد وبگه دوسم داره اون۱۹سالشه برام خیلی دعا کنید ممنون
سلام من یکی رو خیلی دوست دارم که فامیلمونه به این نتیجه رسیدم که بدون اون نمیشه ولی اون میگه زوده واست اینکارا لطفا یه راهی نشونم بدید که بهش بفهمونم بدون اون امکان نداره آخه من بیشتر از یه ساله که عاشقش شدم و اونقدر گریه کردم که دچار استرس فراگیر شدم و دکتر میگه اگه درمان نشی افسردگی شدید میگیری حالا میگین من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از عجله شما برای جواب میشه متوجه شد که چقدر عجول هستید
دوست عزیز ازدواج یک ارتباط دو طرفه است پس تا ایشون موافق نباشه نمیتونید کاری انجام بدید و اگر قصدی و شرایطی برای ازدواج نداره بهتره به شما صریح اعلام کنه
شما هم بهتره به جای پیشگویی کردن و افسردگی واقعبینانه به زندگی نگاه کنید زندگی چیزی ورای این رفتارهای بچگانه است
پس قوی باشید و درست انتخاب کنید
چراااا جواب منو نمیدی راهنما
ببخشیدا دوستان عزیز زیر ۱۸ سال …من سن شما بودم به جز خط اتوی مقنعه مدرسم به چیزی فکر نمیکردم…آخه چرا از حالا خودتونو درگیر این احساسای مسخره میکنید از بچگیتون لذت ببرید…والا….
اینقد وقت دارید واسه این کارا…….
اینا فقط افکاریه که خودتون واسه خودتون درست کردین…چون فکر میکنید باید مث بقیه باشید….
عشق واقعی خودش میاد بدون اینکه بفهمید….بم اعتماد کنید…من تجربش کردم…خیلی هم بااین عشقای بچگونه فرق داره….
من كسيو دوس دارم كه دوسم نداره ..ولي با اين وجود بهش گفتم كه دوسش دارم ..نميتونم فراموشش كنم 😔
آخییییش شلا؟…
من یه پسر ۱۸ ساله هستم و چهار ساله که یه دختری رو دوست دارم و اما اصلا نمیدونم که اون چه حسی بهم داره اما همین روزاست که برم حسمو باهاش در میون بزارم میدونین چرا الان میخوام بهش بگم چون فقط بخاطر این که میترسم . میترسم یکی دلشو به دست بیاره خب دله دیگه . و اون موقع دیگه پشیمونی هم سودی نداره . به این دلیل ما پسرا تو این سن ینی ۱۸سالگی دنبال جنس مخالف مورد علتقمونیم.
سلام .من یه فرد ترنسم دختری با افکار پسرانه ۱۶سالمه و عاشق یه دختر هم سن سال خودم شدم یک سال از من کوچیک تره حدود یک سال و خورده ایه هم ک دوسش دارم اما اونمنو دوست نداره خیلی واسم عزیزه و نمیتونم فراموشش کنم بهش گفتم ک دوسش دارم اما جوابش منفی بوده الانم با هم مثل دوست معمولی هستیم نمیتونم فراموشش کنم و اگه دوباره بهش بگم میدونم این رفاقت عادی بینمون هم خراب میشه ازتون میخوام بهم بگین ک چه طوری این عشق یک طرفه رو به دو طرفه تبدیل کنم به نظرتون راهی هست ک قبول کنه ؟
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام .من ١۶سالمه و چند ساله که عاشقه دختر عموم هستم دختر عموم نزدیک به یکسال ازم بزرگتره .خودم میدونم سنم کمه برای گفتن حرفم اما اینقدر دوسش دارم که نمیتونم با کسی دیگ ببینمش میترسم اینقدر بهش دیر بگم حرف دلمو که اخر یکی بیاد تو زندگیش
لطفا راهنمایی کنید ممنون
پس صبر کنید تا شرایط ازدواج رو بدست بیارید …یعنی باید حدود ۱۰ سال صبر کنید و با فشارهای عاطفی و عصبی سر کنید تا به مرز ازدواج برسید
پس تا در سن کمی هستید یاد بگیرید واقع بینانه برخورد کنید صرف دوست داشتن شما هیچ وقت نمیتونه اساس یک زندگی رو بسازه
اقای راهنما حرف شما درسته اما اگه از دستش بدی عشقتو دیگ هیچ امیدی برای ادامه دادن زندگیت نداری .
به نظر من عشقی که ۷٫۸ ساله باشه دیگه شده یه عادت..چه آدم بخواد چه نخواد نمیتونه عشقشا فراموش کنه..فقط باید در جهتش تلاش کنی..به جای اینکه تو رویا باهاش بسازی ..سعی کن لیاقتشا کسب کنی…خود دوست داشتن یه جور امید و انگیزه در جهت پیشرفت به آدم میده و ما را به سمت پله های ترقی میکشونه…اگه راحت میتونین فراموشش کنین مس این کارا بکنین ولی اگه نمیتونین اونقدر درجات خودتونا بالا ببرین که از شما خوشش یاد
تقدیم به شما دوستان عزیز و عشقم لعیا
سلام خسته نباشيد.من ٢٠سالمه و تقريباازدوم دبيرستان يعني ١٦سالگي عاشق دوست برادرم شدم ،درصورتيكه ايشون أصلا كيس مناسبي نبود ومن بااينكه اين موضوع روميدونستم ولي بازهم ادامه دادم،ايشون يه پسرباروابط كاملا ازاد،ولي خانواده كاملا مذهبي دارند،ايشون ازطريق يكي ازدوستام كه من نميدونم كدوم!!پي به اين علاقه بردندوكلي اصراركردن كه بامن باشن(ولي من چون اعتمادبه نفس پاييني داشتم نمي تونستم برم كه منو ببينه)مي ترسيدم،مي ترسيدم كه إز من خوشش نياد و جواب نه بده..تااينكه بعد٣سال البته من دورادور ايشونو ميديدم وعاشق ترازقبل ايشونم خيلي پيگيربودن..تااينكه يه خانم بيوه روصيغه كردن من فراموش كرده بودمش تااينكه خودش ز زدو به من گفت كه رابط اش بااين خانوم تموم شدست!!درضمن ايشون منو نديده بودند جزعكس!تااينكه بعدچندماه رابطشونو بااون خانم كات كردن و ماباهم قراري گذاشتيم من ازنزديك ايشونو ديدم بيشترازقبل عاشق شدم ،ايشون نمي گفت نمي خواد،نه مي گفت مي خواد،بأمن خيلي خوب رفتارمي كرد،ولي بعدچندروز مي رفت،به گوشم ميرسيد كه بادخترهايي وارد رابطه شده فقط به خاطرروابط جنسي!!بعد چندماه دوباره ميومد سمت من(ولي هيچوقت بامن درمورد رابطه جنسي صحبتي نمي كرد وهمش تاكيدمي كرد كه من خ دختر خوبيم و….)ولي ديگه خسته شدم ….خواهش مي كنم كمكم كنيد..من الان واقعا به هيچ كس هيچ حسي ندارم …مي ترسم دراينده همينطوري بمونم
در وهله اول رابطه خودتون رو با چنین افرادی قطع کنید چون این افراد فقط برای رفع نیاز جنسیشون وارد روابط میشن و شما در سن ۲۰ سالگی و نداشتن تجربه و احساساتی بودن زیاد در چنین روابط عاطفی شدیدا” آسیب خواهید دید …. سعی کنید از همین امروز خودتون رو در برابر چنین افرادی با گفتن ” دوستش دارم ” سرگردان نکنید و معیارهای زندگی مشترکتون رو بنا کنید
شما بین ۲۱ تات ۲۵ سالگی باید به بلوغ عاطفی برسید و روی روابط و افرادی که انتخاب میکنید بسیار توجه کنید چون بحث یک عمر زندگی مشترک خواهد بود
سلام. من ۱۷ سالمه و عاشق پسری شدم که از خودم ۱۴ سال بزرگتره. اون شخص استاد منه و من حدود ۱ سال هست که بهش علاقه پیدا کردم. همه برای دور کردن من از اون طرف یا به دروغ بهم گفتن که نامزد داره یا اینکه می گفتن اگه ازش دور باشی یادت میره. من ۵ ماه ندیدمش و هیچ گونه ارتباطی هم باهاش نداشتم وای بدتر شد که بهتر نشد. هر شب کارم گریه بود. به هیچ عنوان نمی تونم فراموشش کنم و از این می ترسم که اگه ازدواج کنه چی به سر من میاد. خواهش می کنم اگه راه کاری دارین به من بگین واقعا عاجز شدم دیگه در این رابطه. اون چیزی از علاقه من به خودش نمی دونه اما در عین حال من رو بیشتر از شاگردای دیگش دوست داره و خیلی چیزارو بهم میگه که کسی خبر نداره.
چنین احساساتی نه تنها شمارو به ارامش نمیرسونه و نه میتونه شمارو به ازدواج برسونه فقط و فقط شمارو دچار استرس میکنه و در این سن عاشق شدن شبیه شوخیه
شما بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی تازه به بلوغ عاطفی میرسید و نظرتون در اون سالها با امروز بسیار تفاوت داره
سلام
مطلب خیلی مفیدی بود با تشکر از شما .
تمام حرف های شما درست و واضح بود برای من .
حدود ۵ سال هستش دختری رو مشناسم ولی به خاطر یک سری از مشکلات که مانع از جلو رفتن من میشد دوست داشتن خودمو نصبت به این فرد ابراز نکردم . در چند هفته گذشته با خانواده صحبت کردم و اقدامی انجام دادن ولی بعد از صحبت کردن پدر این دختر با ایشون به گفته خودشون گفتن که میخوان درس بخونن و برای خودشون کار کنن که من هیچ مشکلی در این رابطه ندارم و خیلی هم خوشحال میشم با این اوصاف من رد کردن
مدت ۵ سال هر شب من به مدت ۳ ساعت به پنجره خونه این دختر خانم نگاه کردم .
العان به شدت دچار استرس روحی و روانی شدم . لازم به ذکر هستش که این خانوم منو میشناسه و با هم بودیم یک مدت خیلی کوتاه ۲ یا ۳ ماهه .
برنامه ریزی که کردم برای ماه اینده بتونم ببنیم ایشون کی میان و میرن تا بتونم به صورت مستقیم با ایشون صحبت کنم .
به نظر شما این کار درست هستش یا اینکه کار دیگه ای انجام بدم واقعا نیاز به کمک دارم با تشکر .
اگر مشکل کارکردنه میتونید در عقدنامه در این مورد تضمین بدید … و گرنه اگر قبول نکردن ایشون به شما علاقه ای نداره و نگاه کردن شما به پنجره خونه این دخترخانم برای هزار سالم کاری رو از پیش نمیبره و شما باید یاد بگیرید که در زندگی افراد در روابطشون ازاد هستند و اگر تمایلی نیست نمیتونید به زور متوسل بشید
سلام
من دختره ٢١ ساله هستم در۱۵سالگي عاشق پسري شدم كه نميدونستم نامزد داره حدودا ٦ساله كه از اين موضوع ميگذره و اون اقا نميدونه كه دوسش دارم
خيلي مايلم كه فقط بهش بگم كه دوسش دارم كه بدونه
خيلي مرددّم كه اين كار رو بكنم يا نه ؟؟؟؟
خب قراره از این دوست داشتن گفتن چه نتیجه ای بگیرید ؟
واقعابهترنيست بااين حرفاي كليشه اي يك راه حل بهترارائه بدين؟؟؟من چطورميتونم كسي روكه ٤سال شب و روزبهش فكركردم ودرعرض يه تصميم مثلاعقلاني فراموشش كنم؟؟من ازاون آقافاصله مي گيرم ولي ايشون بعديه مدت پيداشون ميشه ومنوهوايي مي كنند،جالب اينجاست نه قصدسو استفاده جنسي دارند ازمن يعني هيچوقت درموردش بامن صحبت نكردند..فقط زنگ مي زنه وفقط دردودل مي كنه و ازدل تنگيش ميگه…من بارها خواستم به كل فراموش كنم ولي ايشون نمي ذارن ميان منو هوايي مي كنندودوباره ميرن..
دوست عزیز راهکار اصلی درون شماست و گرنه نمیشه دست و پای کسی رو بست که از کاری دوری کنه
شما بهتراز هر کسی میدونید چقدر عمرتون و وفرصتهای زندگیتون برای شما مهمه که رابطه ای رو ادامه بدید یا خیر
پس یک بار برای همیشه عاقلانه فکر کنید و گرنه نیازی به مشاوره و مشورت ندارید
سلام. من پسری بیست ساله هستم و یه یک سالی هست عاشق یکی از فامیلام شدم.تا این ک چن روز پیش این موضوع رو بهش گفتم و اونم گف هیچ حسی به من نداره و مثل داداشش میمونم.حالا میخوام بدونم راهی هس ک این عشق دو طرفه بشه و اون هم عاشق من بشه.
ایشون به صراحت با شما صحبت کرده اند … اگر حسی به شما داشتن طور دیگه ای جلب توجه میکردن …
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسبهای بدنی یكدیگر توجه میكنند. اكثر ما انسانها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و…
از نظر روانپزشکان ۵ عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این ۵ عامل توجه کنید:
۱٫ ژن CHM
مطالعههای اخیر لكوس و دكونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیكی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما میگوید بوی خوبی میدهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژنهای CHM شماست. این گروه از ژنها، مسوول تدارك سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشكان توجه میكنند كه ژنهای CHM گیرنده و دهنده یكی باشد تا عضو پیوندی پسزده نشود.
معمولا اعضای یك خانواده ژنهای CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا میشود. نكته بسیار جالب اینكه افرادی كه ژنهای CHM آنها كاملا متضاد است جذب هم میشوند. برای اثبات این قضیه لكوس و دكونیگ تیشرتهای چند مرد را به چند زن دادند تا بو كنند و لباسی را كه به نظرشان بوی جذابتری دارد انتخاب كنند. نتایج بررسیها نشان داد زنان لباسهایی را انتخاب میكنند كه متعلق به مردانی است كه ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژنهای CHM آنها ندارد.
۲٫ تناسب
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسبهای بدنی یكدیگر توجه میكنند. اكثر ما انسانها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای كشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر میرسد. رندی تورنهیل، روانپزشك آمریكایی به این نتیجه رسیده كه زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمكگذاری مردانی را جذاب میدانند كه بدنی كاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی كه اندامی متناسب دارند و اندازه دور كمر آنها كمتر از دور باسن شان است را جذابتر و بارورتر میدانند.
۳٫ هورمونها
تستوسترون هورمونی مردانه است كه باعث بهوجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر میرود میزان خوشبختی در میان زوجین كاهش مییابد.
آمار نشان میدهد میزان خیانت، خشونتهای خانگی و طلاق در میان زوجینی كه هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده میشود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب میشوند كه صورتی نسبتا زنانه دارند.
۴٫ شباهت
شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب میشوند كه نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرفزدن، شكلی از رفتار… هر چیزی كه در ذهن یك مرد تداعیگر مادرش باشد، ممكن است باعث جذب او به یك زن شود.
۵٫ مهربانی
جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یك ویژگی فیزیكی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوشبودن از جمله ویژگیهایی است كه باعث جذب افراد به هم میشود. دیوید باس، روانشناس آمریكایی ۱۰ سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از ۱۰ هزار زن و مرد با ۳۷ فرهنگ مختلف درخواست كرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان كنند.
تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذكاوت را قرار داده بودند. به نظر میرسد برای بزرگ كردن فرزندان و زندگی كردن در این دنیای ستمكار، زیبایی روح مهمتر از زیبایی جسم است.
سلام میدونم که خیلی تعجب میکنید من۱۳سالمه
اما من بد جور عاشق یه دختری تو فامیلمون شدم
اما سنم کمه و اون سه چار سال ازم بزرگ تره
فعلا بلاکم هیچی هم در این مورد بش نگفتم
اگه میشه شما یه جملاتی به من بگین که وقتی بش گفتم تحت تاثیر غرار بگیره
سلام عاشق کوچولو منم درست عین توم ولی از و دو سال بزرگترم آقای راهنما درست میگه منو و تو بچه ایم واسه این حرفا منم بد جوری عاشق بودم ولی با صحبت ها دوستان با جناب راهنما قانع شدم
منم ۵ سال عاشق دختر داییم بودم ولی آخرش فهمیدم هیچ حسی به من نداره ازش به پرس اگه دوست داشت تا آخر پاش وایستا اگه نداشت اگه واقعا تو عاشقشی آزارش نده و با صحبت های راهنما خودتو آروم کن
فقط خواهش میکنم همون جواب«شما در سن بیست و یک تا بیستو پنج به بلوغ عاطفی میرسید» رو ندید
عاشق عاشقه چه ده ساله چه صد ساله
معم اینه که معنی عشق رو درک کنه
عشق تو هر سنی هست
اگه میگین تو سن بیست سالگیه
پس چرل خدا این حسو درون من فعال کرده