8
تردید و دودلی در جواب به خواستگار
سلام دختری متولد سال ۷۵ هستم و یک خواستگار متولد ۶۹ دارم از لحاظ کار و تحصیلات خوبه ولی تردید دارم و از این می ترسم که بعد از ازدواج پشیمان شوم راهنمایی کنید
سلام دختری متولد سال ۷۵ هستم و یک خواستگار متولد ۶۹ دارم از لحاظ کار و تحصیلات خوبه ولی تردید دارم و از این می ترسم که بعد از ازدواج پشیمان شوم راهنمایی کنید
وقتی تا این حد شک و تردید دارید بهتره قبلش مشاوره کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
باسلام خدمت شما
شک در مورد هر تصمیمی ممکن است وجود داشته باشد و راه هایی برای رفع آن تا حدودی وجود دارد. برای رفع این تردید می توانید از جلسات مشاوره قبل از ازدواج یاری بگیرید، روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک بگیرید ۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام و خسته نباشید من با یکی از همکلاسی های قدیمم بعده چند سال جهت آشنایی و پیشنهاد ازدواج ایشون در ارتباط بودم ایشون مدعی بودن که از زمان دانشگاه عاشق بودن ولی به دلیل عدم داشتن شرایط ازدواج پا پیش نزاشتن و به شدت تلاش کردن که در زمان کوتاه شغل مناسب پیدا کنند و در سوال و جوابها به خیلی از موارد دلخواه اخلاقی رسیدم واقعا عاشقن و واقعا اخلاقشون خوبه و از شناخت قدیم در درستی و پاکی و خانواده سالم شکی نیس ولی اکنون که خانوادشون برا خواستگاری جلو اومدن مخالفت میکنن به دلیل شرایط نداشتن پسرشون و میگن وقت اردواجت تیس حتی برا حلسات بعدی نیومدن و به اصرار پسرشون یک بار اومده بودن ایشون میگن شما فرصت بده من راضیشون کنم و بیایم از خانوادتوت وقت بگیرم تا شرلیطم مهیا شه چون شرایط مالی چندان مناسبی ندارن چون در ابتدای کارشون هستن
گفتتی است که من فرصت دادم قبلاو الان خواستگاران دیگری دارم که شرایط خوبی دارن و خانواده ام مصر به ازدواجم
خب وقتی شرایط ازدواج رو نداره چطور انتظار دارید بتونید زندگی خوبی رو شروع کنید ؟ بهتره به تجربه خانواده ها در این مورد احترام بگذارید
با سلام و خسته نباشید ۳ سال پیش با همکارم اشنا شدم و چون در ابتدا رابطه ما رسمی و درحد احوال پرسی بود شناخت درستی به دست نیاوردم تا اینکه رابطه ما به شناخت همدیگه و شناخت خانواده ها از هم البته به صورت دورادور رسید . یک سال اول من شرایط ازدواج نداشتم تا سال دوم که بهشون گفتم الان میتونی به خواستگاری بیان. اما به دلایل دعواها و اختلاف نظرات وعدم امادگی پسر تا به امروز این کار به تعویق افتاده. من بارها به این اقا پسر اوتیماتوم دادم که به خواستگاری بیان و هر بار به دلایلی شانه خالی می کردن. تا این بار. اما الان که قضیه جدی شده من دچار تردید شدم. البته به دلایل زیادی…
۱ مخالفت خانواده پسر به خاطر مشکل اعتیاد برادرم
( هر چند که قول داده اند که خانواده خود را راضی کننداماترس من به خاطر سنگ اندازی ها و دخالت های بعدی خانواده پسر می باشد و تاثیر این نخواستن در زندگی اینده مشترکم)
۲٫ خیانت پسر و بی اعتمادی نسبی بنده
(اینکه دوباره خیانت می کند یا نه. اینکه بارهادر طی گفتگوها گفته بودیم که خیانت بد است و دلیلی نخواهد بود برای این عمل زشت. ولی چون حاضر با برقراری رابطه جنسی با این اقا نشدم ایشان دست به خیانت زدند.
۳ تضادهای اخلاقی زیاد
(اینکه من مایلم انسان در طول زندگی در تمام زمینه ها پیشرفت کند چه مالی چه فرهنگی و چه اخلاقی اما ایشان معتقدند که بعد از اینکه به اسایش مالی رسیدم برای ارتقا فرهنگ و اخلاق خود با ارامش خاطر تلاش میکنند. اینکه انسان برای گرفتن حق خود باید شجاع و جسور باشد اما ایشان می گویند که در جاهایی عرف نمی پسندد و باید سکوت کرد.)
۴ بحث و جدل های زیاد بین ما
(ازبد دهنی بیزارم وو بارها روی این موضوع تاکید کرده ام اما بازهم ایشان به شوخی و جدی بددهن هستندچه با من چه در برخورد با اجتماع هستند. از شوخی پشت تلفن بیزارم و ایشان مدام این کار را تکرار می کنند.
و مهم ترین و اخرین تردید هم بر میگردد به اینکه این اقا بسیار تاکید دارند که دوس دارم همسر اینده من حرف گوش کن باشد نه اینکه اجبار ماندن در خانه یا کار زور دیگر نه. اینکه من چون در اجتماع هستم و در گیر مشکلات با تجربه تر هستم و ارامش خاطر می خواهم از این لحاظ
ممنون میشوم پاسخ پر و در خور تاملی بدهید
واقعا شما با این همه عدم تفاهم باز هم منتظرید ایشون برای خواستگاری و ازدواج اقدام کنه ؟
پاسخ با این تفاسیر کاملا” مشخصه … البته اگر دنبال جواب مورد نظر خودتون نباشید و انتظار نداشته باشید به شما امید واهی داده بشه
مهم ترین چیزی که من میگم بهش توجه کن اخلاق و رفتاره بقیه شرایطش هم حتما خیلی مهمه اما اخلاق و رفتار رو ریز تر ببین اگه خوب نیست بذارش کنار اگه خوبه به خدا توکل کن
اخلاق و ادب و ذاتش درسته بهش اعتماد کن