سلام.شوهرم رفتار متعادلی نداره.همیشه شکاکه.اوایل ازدواجمون همیشه میگفت به قیافه مردا نگاه نکن.به کسی زل نزن.از این جور حرفا ، منم رعایت میکردم تا حالش خوب شد.هفت سال بعد وقتی دخترم به دنیا اومد میگفت تو با مردای زیادی رابطه داری.یک هفته خونمون شده بود میدان جنگ، یهو خودش کوتاه اومد و تموم شد.دخترم پنج سالش بود دوباره میگفت تو با پسر همسایه رابطه داری؛ بازم بعد از بیست روز اعصاب خوردی خودش کوتاه اومد.پارسال میگفت بیماری قند دارم ده روز زندگی رو به کامم تلخ کرد بعدراضی شد بره آزمایش بده و فهمید اشتباه کرده؛ الانم یک هفته گیر داده میگه جذام دارم باید برم تبریز خودم رو بستری کنم.تو رو خدا کمم کنید.هر چی بهش میگم بیا برو دکتر پوست میفهمی اشتباه میکنی میگه نه ، همه میفهمن دیگه کسی باهام سر و کار نداره.من چکار کنم .راضی نمیشه بیاد پیش روان شناس.کمکم کنید به خاطر دخترم