با سلام و سپاس به خاطر توجه شما.
بنده پسری 24 ساله هستم که با دختری که سالها عاشقش بودم و عشق زندگیم بود ازدواج کردم.اما از روزی که ازدواج کردم تا حالا همسرم فقط حسادت میکند.او حتی به دوستان پسرم و برادر کوچکم و به پدر و مادر و خواهرم حسادت میکند.وقتی میفهمد با دوستم بیرون رفته ام تا چند روز با من حرف نمیزند.اگر موبایلم زنگ بخورد ان را قطع میکند که با کسی حرف نزنم.حتی از غدایی هم خوشم بیاید نمیگذارد آن را بخورم.باورتان میشود نمکدان ها را از دستم برمیدارد میگوید نمک دوست داری و من به نمک حسودی میکنم.اجازه نمیدهد هیچ چیز سیاه و سبز در خانه داشته باشیم چون من این دو رنگ را دوست دارم و او به این دو رنگ حسودی میکند.نمیگذارد موسیقی گوش کنم چون به خواننده ها حسودی میکند.نمیتوانم سریال ببینم چون حسودی میکند.اگر به دختری اتفاقی هم نگاه کنم با من دعوا راه می اندازد و در خانه مانتو و روسری میپوشد و از من جدا میخوابد و تا روزها با من یک کلمه هم حرف نمیزند.باورتان میشود وقتی میگویم هوا خوب است بیرون برویم.میگوید به هوا حسودی میکنم چون از آن تعریف کردی.نمیگذارد کتاب بخوانم درس بخوانم میگوید نمیشود به کتاب ها توجه کنی من حسودی میکنم.با من به مهمانی نمی آید.اگر هم بیاید حتی اگر یک کلمه با یک نفر حتی یک مرد حرف بزنم شب در خانه داد و دعوا راه می اندازد.از دست او با خانواده ام خیلب کم ارتباط شده ام.دیگر تحمل ندارم.او را خیلب دوست داشتم اما عشقم تبدیل به نفرت شده است.به نظر شما چکار کنم؟