با سلام
اینجانب زنی متاهل که 4 سال است ازدواج کردم و دارای یک فرزند دختر ده ماهه میباشم. اینجانب شاغل بوده و فعلا در مرخصی زایمان به سر میبرم. مدتی است متوجه شدم همسرم نسبت به من سرد و بی احساس شده و زمان زیادی را با تلفن همراه سر میکند. بعد از حدود هفت ماه از این شک های پی در پی من با هم مشاجره هم داشتیم و من به ایشان میگفتم شما داری به من خیانت میکنی ولی ایشان انکار میکردند. تا اینکه هفته پیش خیلی اتفاقی رمز موبایلش رو پیدا کردم و شبانه سراغ گوشی ایشان رفتم. متاسفانه متوجه شدم با خانمی متاهل که همکار من و ایشان می باشد در ارتباط است. ضمنا من و همسرم همکار هستیم. جالب اینجاست که همسر این خانم هم همکار ما و مسئول بخش ما هست. و دارای یک فرزند پسر 16 ساله است. پیامهای رد و بدل شده را که بررسی میکردم متوجه شدم همسرم خیلی نسبت به ایشان حس علاقه دارد ولی ایشان گهگاه امتناع میکرده و حتی به درخواستهای بی شرمانه همسرم پاسخ منفی داده. ولی در عین حال عکس خودش را برای همسرم میفرستاده.
یکبار حتی مقنعه در کیف همسرم پیدا کردم و با ایشان که هنوز نمیدانستم طرف مقابل همسرم است مشورت کردم ولی ناخواسته باعث شدم همسرم تا مرز خودکشی پیش برود.
چند روز است همسرم میداند که من طرف مقابل را میشناسم اما تاکنون طوری به او اطمینان دادم که من این موضوع را باخودم خاک کرده و فقط شما به پایان رابطه فکر کن. راستش برای خودم خیلی این موضوع سخت میباشد که یاد پیامهای همسرم به او میفتم ولی همچنان به او عشق میورزم و کارهای روزانه منزل را انجام میدهم. احساس میکنم همسرم از این خویشتن داری من یکم به خودش آمده ولی نمیدانم میتواند رابطه را پایان دهد یانه.
دکتر گرامی من در شرایط روحی بسیار بدی نیز به سر میبرم و همسرم از این موضوع آگاه است. من چه اقدامی انجام دهم تا به زندگی عادی برگردم؟آیا میتوانم نسبت به همسرم مجدد اعتماد پیدا کنم؟من همسر و فرزندم را واقعا دوست دارم .هنوز نمیدانم چطور با این موضوع کنار آمده ام. شاید اگر کس دیگری جای من بود اولین کاری که میکرد موضوع را با شوهر این خانم در میان میگذاشت. اما من چون زندگی این خانم هم برایم مهم است و هم زندگی خودم این کار را نکردم. ولی واقعا از درون در حال نابودی هستم. لطفا کمکم کنید