8
خیانت | پیام های مشکوک در گوشی نامزدم
من 6 ماهه نامزد کردم توی این 6 ماهم چیزی از نامردم ندیدم ولی چند روز پیش توی گوشیش چنتا پیام مشکوک با یه خانم دیدم همون موقع پرسیدم اول منکر همه چیز شد بعد گفت اشنای دوست دوستمه و من پادرمیونی کردم چون ناراحت میشی نگفتم ولی من باور نکردم با اون خانم هم تماس کرفتم که کلا منکر این پیاما شد و گفت اشتباه گرفتی حالا من دوس دارم این مساله رو به خونوادش بگم که در جریان باشن نمیدونم کار درستیه یا نه؟میشه راهنمایی کنید
شما در دوره شناخت و نامزدی هستید پس یکبار برای همیشه این مشکل رو برای خودتون و ایشون حل و فصل کنید و گرنه به هیچ وجه با شک و تردید وارد زندگی مشترک نشید
برخی از افراد در دوره نامزدی همواره به ن امزد خود شک میکنند البته برخی از افراد شک مطمئنی دارند که .اقعا به حق و عده ای نابحق شک میکنند که امروز درباره شک به ن امزد مطالبی را عنوان میکنیم. اول از همه باید این توصیه را به شما بکنم که هرگز ززود قضاوت نکنید و ح تما مواردی را ارزیابی کنید سپس شروع به قضاوت بکنید
چه خبر است؟ نامزدتان وقت زیادی با یک خانم خاص در کتابخانه درس میخواند یا میبینید که نگاههای معناداری را در مهمانی با دخترهای دیگر ردوبدل میکند. یا شاید هم از اینکه بیش از حد طبیعی موقع حرف زدن با دوستان خانمش تماس برقرار میکند یا هر زمان که به صفحه موبایلش نگاه میکنید، اسم یک خانم را میبینید که به او اساماس میزند، ناراحتید. اگر دوست دارید بدانید که با این کارها واقعاً در حال خیانت به شماست یا نه و اینکه چه باید بکنید، این متن را دنبال کنید.
اول اینکه باید بگوییم زود نتیجهگیری نکنید. مهمترین قسمت در برخورد با این مسئله این است که اول مطمئن شوید که آیا این حساسیت شما واقعاً بجا است یا خیر. خانمها خیلی وقتها آنقدر به بعضی چیزها فکر میکنند که دیگر واقعیت آن موضوع را نمیبینند. بدون اینکه بفهمید ممکن است بیاعتمادی درون خودتان یا رابطهتان اتفاق بیفتد. اگر به او اعتماد نداشته باشید، بعضی اوقات به طور نادرست تصور خواهید کرد که در حال طنازی با دختران دیگر است و این انتظار باعث میشود دوستیهای خیلی پاک و ساده او با دیگران را به شکل خیانت ببینید. سعی کنید خیلی وارد بطن داستان نشوید؛ مردها مثل زنها فکر نمیکنند. در ۹ مورد از ۱۰ مورد، برای او درس خواندن با یک خانم یا اساماس دادن به یک دوست خوب هیچ معنا و مفهوم خاصی ندارد. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید با این مسئله مشکلی دارید یا نه.
موقعیت را دوباره ارزیابی کنید و یادتان باشد: مرز بندی ها و رفتار انسانها معیار اصلی است. همه ما میدانیم وقتی عملی را از چارچوب آن بیرون میآورید خیلی زشت به نظر میرسد. هیچ فرقی نمیکند! به خاطر داشته باشید که ممکن است شما از جایی وارد آن موقعیت شدهاید که همه چیز وارونه به نظر آمده باشد. به همان اندازه، عمل یا حرف مهم است. مثلاً، «مرسی از اینکه اون کتابو بهم دادی ☺» لزوماً نشانه شیطنت کردن نیست ولی «بیا امشب درس بخونیم ؛)» جای سوال دارد.
اگر برداشت شما این بوده که حرف یا عمل او شیطنت است یا اینقدر بد بوده که موجب ناراحتی شما شود، زمان آن رسیده که موضوع را با او مطرح کنید. همانطور که قبلاً ذکر کردیم، وقتی مردها را به طنازی محکوم میکنیم، معمولاً تصور میکنند کار اشتباهی انجام ندادهاند و این باعث حساسیت این موضوع میشود. رمز کار این است که عاقلانه و بالغانه با موضوع برخورد کنید. هر کاری میکنید یادتان باشد که به هیچ عنوان برای تلافی کردن شما هم شروع به شیطنت نکنید. این فقط جنگی راه میاندازد که هر کدامتان نشان دهید کدامتان بیتفاوتتر است و این بیشتر از قبل به رابطهتان صدمه میزند. و جار و جنجال هم راهنیدازید یا شروع به فرستادن اساماسها خشن نکنید و سعی هم نکنید که خاموش و بیتفاوت باشید. باید با او حرف بزنید.
از اینها مهمتر، باید وقتی که آرام شدید موضوع را به میان بیاورید. نباید بگذارید احساس کند که از جایگاه بالاتر میخواهید به او حمله کنید. باید به او منتقل کنید که ناراحت هستید نه عصبانی: نشان دادن عصبانیت باعث عصبانی شدن متقابل او و رفتن او به حالت دفاعی میشود.
اگر حرفتان را قبول نکرد، سعی کنید با او مصالحه کنید. از او بخواهید قول بدهد در رفتار خود با خانمهای دیگر بیشتر دقت کند و شما هم درعوض قول بدهید دیگر زود درمورد او قضاوت نکنید.
اگر مشکل همچنان ادامه داشت، دیگر وقت آن است که درمورد ماندنتان در آن رابطه بیشتر فکر کنید. اگر منطقی از او میخواهید که بخاطر ناراحت شدنتان، مراقب رفتارش باشد و او به آن احترام نگذاشت، دیگر میتوانید بگویید که این مرد فردی خودخواه است و شما و احساساتتان به اندازه کافی برای او مهم نیستید. بعضی از مردها به طور ذاتی اهل شیطنت هستند و بعضیاوقات حتی وقتی در یک رابطه جدی هستند هم به این کارها ادامه میدهند و بیشتر وقتها هم واقعاً هیچ خبر خاصی بین او و آن دخترهای دیگر نیست. شما نمیتوانید شخصیت او را عوض کنید؛ اگر خودش هم نتوانست این کار را بکند یا شما باید او را همانطور قبول کنید یا از آن رابطه بیرون بروید. یادتان باشد هدیه خریدنهای او به معنی قول دادن برای تغییر نیست و لبخندهایش هم قراردادی نیست که تضمین کند دیگر آن رفتارها را تکرار نمیکند. شاید وقت آن باشد که از آن رابطه بیرون بروید و کسی را پیدا کنید که برای احساساتتان ارزش قائل باشد.
هنوز شک دارید؟ نظر دوستان قابلاعتمادتان که او را میشناسند را هم بپرسید. از دوستی نباید سوال کنید که چون فکر میکند باید با شما موافقت کند نظرتان را تایید کند. از دوستان خود او هم نپرسید؛ به احتمال ۹۹٪ خبرش را به او میرسانند. این فقط بخاطر اینکه نتوانستهاید مثل یک آدم بزرگ جلو بیایید و به خودش حرفتان را بزنید عصبانیاش میکند. اما از همه اینها مهمتر، اگر رفتارهای او شما را ناراحت یا شکاک کرده است، همیشه حرف زدن بهتر از نگه داشتن آن در دلتان است. میتوانید خیلی منطقی مرزهایی را برای او مشخص کنید و شاید هم ببینید فقط نیاز به کمی اطمینان دادن بیشتر او داشتهاید.
با سلام خدمت شما
این اولین نشانه است ، کمی با دقت بیشتر مسائله را بررسی کنید و سعی کنید ایشان را زیر نظر بگیرید اگر مسئله دیگری مطرح شد به خانواده ایشان بگویید. اما این مسئله را نادیده و ناچیز در نظر نگیرید باید بررسی شود برای بررسی این مسئله از یک آقا که در اطرافتان است و شما به ایشان اطمینان دارید کمک بگیرد تا به ایشان صحبت کرده و مسئله را پیگیری کنید. در این زمینه می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران یاری بگیرید ۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام
هشت سال از زندگی مشترک ما می گذره و در حال حاضر یک دختر دو و نیم ساله دارم
چهار سال قبل یک روز به صورت کاملا اتفاقی پیام های عاشقانه متععدی در گوشی خانمم دیدم زمانی که به ایشون گفتم ابتدا جا خورد و سپس گفت مربوط به نامزد دوستش بوده و سعی داشته اون مرد رو آزمایش کنه که آیا دنبال دخترهای دیگر هست یا خیر
من ابتدا باور نکردم ولی پس از کشمکش و قسم های زیاد از طرف ایشون باور کردم
مدتهای زیاد ایشون بیش از حد با گوشی کار می کرد و حتی در تختخواب گوشی رو از خودش جدا نمی کرد
دو سال قبل پس از تولد دخترم رفت و امدهای مشکوک می کرد و می گفت مثلا با نازنین میرم من مشکوک شدم و زمانی که در منزل نبودم شنود گذاشتم و فهمیدم با مردی رابطه داره
رابطه به گونه ای که بارها به منزل اون آقا رفته و اون آقا هم بارها به منزل ما اومده
بهش گفتم زمانی که دید دستش رو شده از من التماس کرد که طلاقش ندم و قول داد توبه کنه و قسم خورد که رابطه فقط احساسی بوده و رابطه جنسی نیوده که البته من نمیتونم این حرف رو باور کنم
ایشون گفت در حد بوسیدن و بغل بوده
من گفتم چطور به تو اعتماد کنم خانمم گفت مهریه ام رو می بخشم تا مطمئن بشی . رفتیم محضر و ایشون مهریه رو بخشید
چندین ماه گدشت و من دوباره شنود رو فعال کردم و دیدم مجددا رابطه ادامه داره
ضمنا ایشون اعتراف کرده بود که این رابطه حدود چهار ساله که اغاز شده
این بار هم بحث کردیم و من خاستم که جدا بشیم
یک واحد اپارتمان به نام ایشون بود ایشون برای ادامه زندگی اپارتمان رو به نام من کرد و قول داد توبه کنه
و من خاستم خودش رو اصلاح کنه تا اعتماد از دست رفته من برگرده
دو هفته قبل زمانی که من و خانواده از مسافرت برگشتیم دیدم در زمانی که من نبودم ایشون کلید رو به یکی از دوستاش داده و اون خانم توی منزل من مرد اورده و سکس کرده (این رو مطمئنم با توجه به شنود)
الان می بینم که اعتماد من به ایشون بی فایده بوده و ایشون هنوز مسیر ناپاک قبلی رو میره
تنها مشکل من برای جدایی از ایشون ضربه ایه که دخترم خواهد خورد
لطفا راهنمایی کنید
دوست عزیز در این مرحله هیچ کسی جز شما نمیدونه ایا ادامه این زندگی درسته یا نه ؟
در مورد جدایی فرزند شما آسیب میبینه و بهتره قبل از هر تصمیمی مشاوره کنید … چون اگر نتونید زندگی آرامی داشته باشید دخترتون بیشتر از زمان جدایی آسیب خواهد دید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
بهتر است والدین بدانند که ممکن است خود آنها در خصوص طلاق آشنایی داشته باشند یا در میان آشنایان نمونههایی از آن را دیده باشند، ولی یک کودک ۲ تا ۱۲ سال خیلی کمتر با این موضوع آشنایی دارد. به همین دلیل زمانی که زوجی به این نتیجه میرسد که دیگر نمیتوانند به ادامه زندگی با هم بپردازند، باید این مطلب را در نظر داشته باشند، که کودکان آنها هیچ آشنایی با مسئله طلاق ندارند و ممکن است دچار تناقض و گاه رفتار پرخاشگرانه شوند.
اگر والدین با این احساسات فرزند خود بهخصوص کودکان زیر ۱۲ سال؛ به دلیل اینکه هنوز به بلوغ عقلی نرسیدهاند، آشنا باشند، خیلی بهتر میتوانند به فرزندان خود در کنارآمدن با این مسئله کمک کنند.
کودکان به دلیل تفکر مطلقگرا خود را علت جدایی والدین میدانند
کودکان زیر ۷ سال ذهنیتی مطلقگرا دارند و نمیتوانند درخصوص مسائل تفکر نسبی داشته باشند، این کودکان در صورت جدا شدن والدین، معمولاً خودشان را مقصر میدانند و با خود میگویند: “احتمالاً من کاری کردهام”، “بهخاطر لیوانی که دیروز شکاندم”، “چون درسم را نخواندم” و…؛ بیشتر این تفکرات به دلیل اطلاع نداشتن از علت واقعی جدایی والدین است و به همین دلیل دچار احساس ناراحتی یا خشم میشوند.
بهتر است والدین مسئله جدایی خود را با صداقت با کودک درمیان بگذارند
بهتر است والدین مسئله جدایی از یکدیگر را با صداقت کامل با کودک در میان بگذارند. البته لازم نیست همه حقیقت را با جزئیات کامل برای کودک تعریف کنند. والدین میتوانند مسئله را به این صورت برای فرزندان بازگو کنند که “برای من و پدرت (مادرت) مشکلی پیش آمده که فعلاً قادر به حل کردن آن نیستیم و ترجیح میدهیم از هم جدا شویم”، “این مسئله کاملاً مربوط به پدر و مادر است و شما هیچ تقصیری در این جدایی ندارید و ما همیشه شما را دوست داریم”.
ممکن است کودک از رهاشدن توسط والدی که از او نگهداری میکند واهمه داشته باشد
اگر وضعیت را برای فرزندمان شرح ندهیم کودک عدم راستگویی را در آن محیط درک میکند و نمیتواند در مورد احساساتش با صداقت صحبت کند.
در این شرایط کودک میترسد که والدی که در حال حاضر از او نگهداری میکند، دیگر او را دوست نداشته باشد و این دوست داشتهشدن و امنیت و تنها رهانشدن در دنیا برایش مهم است. برای نمونه ممکن است کودک از این موضوع بترسد که “وقتی پدرم، مادرم را رها کرده یا بالعکس، شاید به دلیل صحبتهایم من راهم تنها بگذارد.”
داشتن امنیت برای کودکان زیر۱۲ سال بسیار مهم است
چیزی که برای کودکان زیر ۱۲ سال مهم است امنیت است. آنها با خود میگویند: “زمانی که پدر و مادرم از هم جدا شدند، تکلیف من چه میشود؟” این وظیفه والدین است که در این زمینه تلاش کرده و احساس امنیت را برای کودک فراهم کنند.
به هر حال جدایی یکسری مشکلات را ایجاد میکند و بارزترین آن خشم گرفتن هر دو والد نسبت به یکدیگر است؛ چراکه معتقدند طرف دیگر در این جدایی مقصر بوده و این مسئله را در رفتارها و واکنشهایشان جلوی فرزند خود نشان میدهند.
والدین هنگام تحویل گرفتن فرزند رفتار سرزنشآمیز نسبت به یکدیگر نداشته باشند
بعد از جدا شدن والدین، بسته به اینکه حضانت فرزند با چه کسی باشد، یک روز در هفته ممکن است پدر فرزند را ملاقات کند یا برعکس. در این شرایط والدین سعی کنند هنگام تحویل گرفتن یا تحویل دادن فرزند، به دلیل خشمی که از یکدیگر دارند رفتار سرزنشآمیز یا دشنامهایشان را در حضور کودک بروز ندهند؛ چراکه به هر حال فرد غایب هنوز والد فرزند است و کماکان فرزند با او در ارتباط است و زمانهایی را با او میگذراند.
والدین با بدگویی از هم در نگاه کودک نسبت به خود تأثیر میگذارند
این مسئله از این جهت اهمیت دارد که وقتی والدین نسبت به یکدیگر بدگویی کنند و دشنام دهند، در نگاه کودک نسبت به خود تأثیر میگذارند و به این صورت ممکن است کودک به خود بگوید: “چون بابا از مامان بدش میآید یا بالعکس، حتماً از من هم بدش میآید.”
فرزندانتان را پیغامرسان بین خود نکنید
والدینی که از کودکان خود برای رساندن صحبتهایشان به هم استفاده میکنند، اصلاً فرزند را پیغامرسان بین خود نکنید؛ چراکه در این موقعیتها بیشتر والدین به دلیل خشمی که از هم دارند، معمولاً با یکدیگر صحبت نمیکنند و به جای آن از کودک خود استفاده میکنند.
راه منطقی این است که والدین مسایل لازم را هرچند بعد از جدایی در محیطهایی که برایشان مقدور است، مطرح کنند و مثل دو انسان بالغ، مسایل را بین خود یا در حضور یک شخص سوم و مشاور حل کنند. در غیر این صورت به دلیل اینکه کودک هنوز به درک درست و کاملی از مسایل نرسیده است، استفاده از او به عنوان پیغامرسان تنها اختلال در رشد اخلاقی، رفتاری، و روانی او ایجاد میکند.
والدین دو شیوه رفتاری کاملاً متفاوت از هم را برای تربیت کودک نداشته باشند
یکی از مواردی که به دفعات در مراجعین دیده میشود این است که متأسفانه والدینی که از هم جدا میشوند دو شیوه رفتاری کاملاً متفاوت را با کودک در پیش میگیرند و به دلیل انتقام والدین از یکدیگر یا ابراز خشم از هم، روشهای تربیت یکدیگر را کاملاً نقض میکنند و تربیت متفاوت فرزند را وسیلهای برای ابراز آن میدانند.
راه درست این است که والدین بنا را براین بگذارند که فردی که حضانت را بر عهده دارد، تصمیم میگیرد که برای مثال کودک ساعت ۹ شب بخوابد. در مقابل والد دیگر که بچه فقط ۲ روز در هفته پیش او است، نبایستی او را تا ساعت ۱۲ شب بیدار نگه دارد.
برای نمونه یکی از مواردی که به مرکز مشاوره مراجعه میکرد، مادری بود که در منزل قوانین را به طور منظم رعایت میکرد، ولی در منزل پدری همچین قوانینی اصلاً رعایت نمیشد. این وضعیت باعث شده بود که والدین روز به روز بروز رفتارهای نابهنجار را در فرزند خود بیشتر مشاهده کنند.
حداقل در مورد برخی قوانین تربیت کودک به توافق برسید
والدین حداقل در مورد برخی قوانین تربیت کودک مثل برنامه خواب، تماشای برنامههایی که کودک مجاز به دیدن آنها هستند، تکالیف مدرسه و… کمی به توافق برسند؛ چراکه اولین عامل تعیینکننده در تربیت سالم کودکان این است که در هر دو منزل یک نوع شیوه تربیتی نسبتاً مشابه برای آنها اعمال شود.
زمانهایی را برای گذراندن وقت و صحبت درخصوص احساسات کودکتان در نظر بگیرند
والدین زمانهایی را برای گذران وقت با کودکشان در نظر بگیرند و با هم درخصوص احساسات، عواطف و مسایل فرزندشان صحبت کنند و با گفتن جملاتی مثل “حالا من درگیر جدایی هستم”، “بحرانهای ناشی از آن را میگذرانم” و… فرزند خود را از این فرصت محروم نکند.
با تأکید بر اینکه بیشتر از اینکه مهم باشد بچه پیش کدامیک از والدین است، کیفیت رابطه والدین با فرزند مهم است و زمانی که کودک پیش یکی از والدین میماند، والد دیگر نباید به طور کامل ارتباطش را با کودک قطع کند.
بهخصوص با پیشرفت تکنولوژی امکان ارتباط با کودک فراهم شده است تا اگر امکان دیدن مستقیم کودک وجود ندارد از طرق دیگر این کمبود جبران شود. مهم این است که کودک بداند والدین هنوز دوستاش دارند و او را تنها رها نکردهاند.
نه توجه بیش از حد به کودک و نه بیتوجهی
به هر حال باید قبول کرد که هرچقدر هم والدین مسایل تربیتی را رعایت کنند، باز هم طلاق مشکلاتی را برای فرزندانشان به بار خواهد آورد. از نظر عاطفی نه توجه بیش از حد به کودک جبرانکننده است و نه بیتوجهی برای حل مشکلات ناشی از جدایی والدین برای کودک، مفید است.
والدین باید توجه داشته باشند که زمانیکه کودکی میبیند در مدرسه و محیطهای اجتماعی هر دو والد کودکان دیگر در کنار هم هستند، باعث ناراحتی او میشود؛ حتی اگر قادر به بیان آن نباشد.
احساسات مثبت و منفی کودکان نسبت به هر دو والد را بشنوید
بهتر است والدین محیطی را فراهم کنند تا کودک احساسات خود را بیان کند؛ حتی احساسات مثبت و منفی که نسبت به هر دو والد یا یکی از والدین دارد. والدین اصلاً مانع صحبتکردن کودک نشوند.
اگر کودک میگوید: “دوست دارم که مثل سالهای قبل در مراسم جشن تولدم پدر و مادر با هم حضور داشتند”، به او نگویید: “حالا که او نیست بیا از خودمان صحبت کنیم”؛ همین جمله به کودک القا میکند که دوست ندارید در مورد احساسات او چیزی بشنوید.
این نادیدهگرفتن احساسات کودک، در درازمدت آثار مخربی بر روحیه او میگذارد. پس بهتر است با تمام سختیها والدین بگذارند کودک احساسات خود و نظرش نسبت به والد دیگر را بیان کند؛ هرچند که حقیقت جور دیگری باشد.
هرچند که ممکن است در مقابل بیان احساسات، واکنش خنثی از والد دریافت کند، ولی مزیت این روش این است که افکار را در درون خود انباشته نمیکند تا جای دیگر و در بزرگسالی به صورت رفتار پرخاشگرانه نمود پیدا کند.
پریا.۵ ساله باپسری۶سال بزرگترازخودم رفیقم.تواین۵ سال چندباری بهم خیانت کردومن بخشیدم ب دلالیل مختلفی.
آخرین خیانتشم ۲ماه پیش بودک عکس دختره روتوگوشیش دیدم.
اماواقعیت اینه ک تقریبا۱ ساله پاره بکارتموزده ومن همش ازاین میترسم ک اگ برم تکلیفم چی میشه وشوهرایندم نفهمه و..
امامطمءنم ک حداقل قبل ازجدایی منوبراترمیم بکارتم دکترمیبره ودرست میشه.ک هیچ…
امابدترازاون نمیتونم ازش جدابشم اصلا
یروزاگ قهرباشیم مریض میشم
اونم دقیقاایتطوریه امانمیدونم چرا این کارارو کنارننیذاره.فکرمیکنم تنوع طلبه.
خانواده هام خبردارن وقراره۲ماهه دیگ بیان خواستگاری
امامن همچنان دو دلم ک بدون اون میمیرم؟ایادیگ کسیو تو زندگیم ب اندازه اون دوست خواهم داشت؟
الانم بهش شک دارم ک دنبال کارشم تامطمءن بشم.
ولی وقتی ب جدایی فکرمیکنم بغض خفم میکنه ومیخوام بمیرم
میدونم بدون اون شایدخودکشی کنم شایدبمیرم اگرم نکه مطمءنم ب سرم میزنه ومیرم دیوونه خونه.
حالم این روزا خییلیی بده.چیکارکنم؟؟
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
دوستانم لطفانظربدن .مگه میشه یه نفروانقدردوست داشت امانشه بخاطرش دخترای دیگه روکنارگذاشت؟
سلام دوست عزیز
کسی که خیانت میکنه تضمینی نیست که دوباره اینکارو تکرار کنه یا نه
به این فکر نکن که باهاش رابطه داشتی و … به این فکر کن که اگه باز اینکارو تکرار کنه میتونی کنار بیای یا نه؟
میتونی به عنوان یه تکیه گاه بهش اعتماد کنی؟
اگه در آینده بچه دار شین میتونه پدرخوبی برای بچه ات باشه؟
و در نهایت جدایی خیلی سخته تا عادت کنی زمان میبره اما گاهی هم تجربه میشه
هم باعث میشه دغدغه فکری و… تموم شه
ایشالله بهترین تصمیم رو میگیری
موفق باشی