6
رابطه با همسرم
همسرم عاشق رابطه جنسی از عقب هست و من بشدت از این کار متنفرم علی الخصوص که میدونم عوارض بدی هم داره. وقتی از طرف من پاسخ مثبتی دریافت نکنه بداخلاق میشه و مدام به من میگه که من دارم حس اونو سرکوب می کنم . ما تو رابطمون مشکلی نداریم اما اون این کار رو ترجیح میده
لطفا راهنماییم کنید
دیدگاه
سلام .ب نظر من بهتره رابطه ی جنسی از پشت راخیلی کم داشته باشید چون ممکنه ک شوهرتون دست ب روابط نامشروع بزنه ویا پس از رابطه ی جنسی وارضا شدن شما یک رابطه ی مقعدی خیلی کوتاه یا بدون دخول داشته باشید.
سلام من یه دختر ۲۳ ساله ام که دو ساله عقد کردیم. همسرم سه سال ازم بزرگ تره، ما به دلیل سنت های خانوادگی همدیگه رو خیلی کم می بینیم. همسرم از لحاظ محبت های لسانی برام چیزی کم نمی ذاره، اما الان که خوب فکر می کنم، هر وقت کاری رو ازش خواستم که نظر خودش یه چیز دیگه بوده، هیچ وقت بهم بله نگفته، و به نظر خودش عمل کرده، من دختری نیستم که بخوام به خاطر خواسته هام دعوا یا بحث راه بندازم. اما فکر می کنم هیچ وقت به خ.استه هام عمل نمیکنه؛ همسرم دانشجوئه و کاری نداره، هر وقت ازش چیزی برای خرید خواستم، حتی چیای کوچیک دست رد به سینه ام زده، این موضوع فقط شامل مسائل مادی نمیشه، یعنی برام کادو می خره اما همیشه اون چیزی که خودش دلش می خواد، طلا، حس میکنم چون می خواد پولش پس انداز بشه همیشه طلا می خره. یعنی توی این دو سال که فکر می کنم، تقریبا کاری نیست که بگم واسه دل من انجامش داده، اما همیشه روزی صدها بار بهم میگه که من عاشقتم و بدون تو زندگی برام معنایی نداره، خوب من موندم که این چه جور عشقیه که آدم واسه عشقش حاضر نیست یه کار کوچیک هم انجام بده.
بهش میگم که تو منو بدون هزینه دوست داری. یعنی اگه لازم باشه خلاف میلت کاری برام انجام بدی حاضر نیستی. منکر میشه. وقت هایی هم که واسه این “نه” گفتن های زیادش دلخور میشم. ما که از هم دوریم، تلفنی که می خواد از دلم در بیاره؛ اکثر حرفاش در مورد نیاز جنسی و نیازش به جسم منه، یعنی ابراز نیاز می کنه، تا من راضی بشم. نه اینکه ذره ای به خواسته هام بخواد عمل کنه، تا من دلم واقعا ازش راضی باشه. همسرم پسر خیلی پاک و مذهبیه. اما خوب من همش فک می کنم منو فقط واسه رفع نیازهاش می خواد و من براش یه وسیله ام. مث کیف و کفشش که بهشون نیاز داره، اما کیف و کفشش ازش توقعی ندارن. منم نباید داشته باشم. من زندگی رو بدون عشق، یه زباله می دونم، چی کار کنم. این افکار و شک به صدق علاقه ی واقعی همسرم نسبت بهم منو تا مرز دادگاه رفتن و طلاق گرفتن داره پیش می بره. خواهش می کنم کمکم کنید. ممنو.
دوست عزیز وقتی به زندگی بله گفته میشه باید تمام سختی هاشم قبول کنید … بیکار بودن همسرتون رو باید خیلی سریع مرتفع کنید و گرنه زندگی مشترکتون از هم پاشیده خواهد شد …
در ضمن باید در این موقعیت سخت در کنارش باشید و در زمان مناسب با ایشون در مورد نگرانیتون صحبت کنید … به هر حال هیچ کسی مثل شما نمیتونه به نیت پاک و صادق و یا برعکسش پی ببره …
با سلام.عزیزم شما دقیقا مشکل منو دارید البته من ده سال ازدواج کردم .مشکل شما دقیقا همون مشکلیه که من در دوران نامزدی داشتم.الان دوتا بچه دارم و هر روز دارم خودم رو لعنت میکنم که چرا زودتر جدا نشدم که الان بخاطر بچه هام باید بسازم.شوهر منم دقیقا کپی شوهر شماست و مطمین باشید که اینا عشق رو نمیشناسند.وحرف حرف خودشونه.اگه میتونید ازش دل بکنید الان طلاق بگیرید تا یک عمر حسرت مثل من تو دلتون نمونه.
سلام .منم دقیقا همین مشکلاتو دارم .باور کنید فقط باید جدا بشیم .وگرنه همیشه در حسرت خوشبختی هستیم.