راهنمایی برای زادواج
سلام
خسته نباشيد .خواهش ميکنم راهنماييم کنيد واقعا نميدونم چکنم
من يه دختر 22 ساله هستم که با پسري 27 ساله به مدت يساله دوستم بهش علاقه دارم ولي خيلي موارد وجود داره که من ناراضي هستم از اين دوستي ولي اون منو هي راضي ميکنه و نگهم ميداره ما خانواده مذهبي هستيم و خودمم اهل حجاب و نمازه و روزه هستم و واقعا واسم مهمه که طرف مقابلمم واسش مهم باشه اون نماز نميخونه و محرم و نامحرمم واسش معني نداره فقط روزه ميگيره .بارها داخل دوستي ازم رابطه جنسي خواسته و بهم فشار اورده واسه خواستش من هر بار با دلايل ديني که اين گناه بزرگه ،اين کناه کبيرس …….خواستم از اين کار منعش کنم ولي بازم ازم خواسته و ميگه( اين همه مردم گناه بزرگ تر ميکنن ما دو تا عاشق هميم که اين کار رو ميخواييم بکنيم مردم واس عشقشون کار هاي بيشتري ميکنن مردم واس عشقشون از خانوادشون ميگذرن بعد تو واس عشقمون حاضر نيستي قدمي برداري و نياز منو پاسخ بدي) .من نميگم ادم فوق العاده مذهبي هستم ولي يه چيزايي واسم خط قرمزه و واقعا بد ميدونم. بعد يه موردي ديگه هم داره الان شرايط ازدواج نداره چون پزشکي خونده تازه داره ميره سربازي و شعلي هم نداره که بخواد بياد خواستگاريم و محرم هم بشيم
از طرفي من واسم خواستگار هاي زيادي مياد که موقعيت هاي خوبي دارن وخانوادم دارن بهم فشار ميارن که چرا همش بهونه مياري و رد ميکني
من واقعا نميدونم منتظر همچين کسي بمونم يا ن ؟منتظر بمونم سربازي بره و بعد سرکار بره که بعد ازدواج کنيم ؟ يا به يکي از خواستگارام جواب مثبت بدم ؟
از طرفي انگار ازش ميترسم که بخوام حرف جدايي بزنم نميدونم ترسه يا علاقس
واقعا شرايطم طوريه که نميدونم چکار کنم از طرفي هم هيچکس از رابطمون خبر نداره و نميدونم با کي مشورت کنم
خواهش ميکنم دلسوزانه منو راهنمايي کنيد
ممنونم منتظر پاسختون هستم
با سلام خدمت شما
از نوشته هایتان دو مطلب قابل درک است که باید بررسی شود:۱- اگر شما برای ایشان صبر کنید آیا ایشان حتما بعداز دوسال سربازی و … به خواستگاری شما می آیند ؟ ۲- حتی اگر الان خواستگار شما باشند ازدواج با فردی که از لحاظ اعتقادات مذهبی با شما هماهنگ نیست درست است؟
در بررسی سوال یک، صبر شما بی مورد است چنانچه فرصت بهتری وجود دارد زیرا سربازی و … مانعی نیست می توانند حداقل برای نامزدی جلو بیایند و عقدی صورت بگیرید و تا دوسال نامزد بمانید. عاقلانه نیست دو سال بر پایه هیچی صبر کنید و اخرش هم معلوم نیست حداقل پدرومادر طرف مقابل به این ازدواج راضی هستند یا خیر.
۲- فرض کنید شرایط طوری مهیا شود که الان قرار باشد برای ازدواج تصمیم بگیرید آیا ازدواج با فردی که از لحاظ اعتقادات مذهبی با شما متفاوت است تا چه میزان می تواند زندگی زناشویی آینده شما را تحت تاثیر قرار دهد؟ بهتر است در این زمینه تابع احساسات نباشید در ادامه مقاله ای با این مضمون در اختیارتان قرار می گیرد تا مطالعه کنید و از طرفی حتما برای تصمیم جدی که شما را در آینده پشیمان نکند از جلسه مشاوره کمک بگیرید روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند ۸۸۴۲۲۴۹۵ کمکتان کنند اختلافات فکری و عقیدتی، از واقعیتهای زندگی زناشویی است که گاهی میان برخی همسران رخ میدهد و ممکن است شما هم در آینده با آن روبرو شوید. در صورتی که مواجهه با این پدیده به درستی صورت نگیرد، میتواند تأثیرات منفی و گاه ویرانگری برجای گذارد.
بنابراین اگر در شرف ازدواج هستید توصیه می کنیم این مطلب را بخوانید تا هم انتخاب درست تری داشته باشید و هم راه و رسم مدیریت روابط آینده تان را فرابگیرید.
در انتخاب همسر، تناسب اعتقادات دینی یک اصل جدی است که به هیچ وجه نباید آن را نادیده بگیرید. اما فکر می کنید حد سختگیری در این زمینه چقدر است و تا چه حد اختلاف عقیده داشتن با همسر آینده تان ایرادی ندارد؟
خیلی ها تصور می کنند تدین، مرتبه ای است که آنها در آن قرار دارند بنابراین هر کسی را که مانند آنها فکر نکند معتقد به شمار نمیآورند. این در حالی است که دین و ایمان، دارای مراتبی است که ممکن است هر کس در مرتبهای از آن قرار داشته باشد.
تو در حد من نیستی!
روزی امام صادق(ع) چند نفر از یاران خود را برای مأموریتی به جایی فرستادند. در بازگشت، حضرت به سراغ آنان رفته و گزارش خواستند. نتیجه رضایت بخش بود، لذا حضرت به حمد و سپاس خداوند پرداختند. سپس سخن به وضعیت مردم آن منطقه کشیده شد و نماینده حضرت از آنان تبری جست و گفت: آنها به آنچه ما میگوییم، باور ندارند!
حضرت با شگفتی پرسیدند: آنها شیعه ما هستند، ولی مانند ما را باور ندارند، به این دلیل از آنها اعلام بیزاری میکنید؟! گفت: آری.
حضرت در پاسخ فرمود: ما هم در مرتبهای هستیم که شما در آن نیستید؛ آیا درست است که از شما بیزاری جوییم؟ او گفت: قربانتان شوم، نه. حضرت ادامه دادند: خداوند نیز در جایگاهی است که ما در آن جایگاه نیستیم؛ آیا گمان میبری که او ما را دور میافکند؟
گفت: نه به خدا سوگند. نماینده حضرت که متوجه اشتباه خود شده بود، پرسید: فدایتان شوم پس چکار کنیم؟ حضرت فرمودند: با آنان رابطه داشته باشید و از آنان بیزاری نجویید؛ چرا که برخی یک سهم از اسلام دارند و برخی دو سهم… و برخی هفت سهم. از این رو، مرتبه دوم را بر مرتبه اولیها وا داشت، و نه مرتبه سوم را بر مرتبه دومیها… و نه مرتبه هفتم را بر مرتبه ششمیها. (ر. ک: الکافی : ج ۲ ص ۴۲ ح ۲ / الخصال: ص ۳۵۴ح ۳۵).
این منطق را عبدالعزیز قراطیسی در جریان دیگری نیز از حضرت نقل کرده است. در آنجا حضرت تصریح میکنند که صاحب مرتبه بالاتر نباید به مرتبه پایینتر بگوید: تو هیچ ایمانی نداری! (ر. ک: الکافی : ج ۲ ص ۴۵ ح ۲ / الخصال : ج ۴۴۷ص ۴۸ ).
بنابراین، این منطق را که «هر کسی مانند من نیست، بی ایمان است»، باید کنار گذاشت و اختلاف رتبه افراد را پذیرفت و آن را به رسمیت شناخت و به خاطر تفاوت آنان با ما، آنها را طرد نکرد.
پذیرش و مدارا به معنی بی تفاوتی نیست. انسان مؤمن نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران، به ویژه همسر و فرزندانش بی تفاوت باشد. اگر تشخیص می دهید که همسرتان اشتباه میکند و یا علاقه مندید که وی را به رتبه بالاتری برسانید، به نرمی و آرامی، وی را رتبه به رتبه ارتقا دهید و از ارتقای سخت و یک مرتبه خودداری نمایید
تفاوت ها را به رسمیت بشناسید
پذیرش و مدارا به معنی بی تفاوتی نیست. انسان مؤمن نمی تواند نسبت به سرنوشت دیگران، به ویژه همسر و فرزندانش بی تفاوت باشد. اگر تشخیص می دهید که همسرتان اشتباه میکند و یا علاقه مندید که وی را به رتبه بالاتری برسانید، به نرمی و آرامی، وی را رتبه به رتبه ارتقا دهید و از ارتقای سخت و یک مرتبه خودداری نمایید.
در همان حدیث عبدالعزیز قراطیسی آمده است که امام صادق(ع) ایمان را ده درجه دانسته و تصریح کردهاند که صاحب درجه پایینتر را با نرمی یک درجه بالا بیاورید. (الکافی: ج ۲ص ۴۵ ح ۲، الخصال: ص ۴۴۷ ح ۴۸). اگر شما اینکار را به درستی انجام دادید، وظیفه دیگری ندارید.
اختلاف عقاید دینی در ازدواج
اختلافات اعتقادی همسران جوان
در فرهنگ اسلامی، مدارا کردن واکنش مناسبی به تضادها و اختلاف ها است. مدارا یعنی نرمی و انعطاف پذیری در برابر اختلاف ها و تضادها. سرسختی در برابر اختلاف ها و تضادها موجبب روز درگیری و همسرآزاری می شود. مدارا و سازگاری یک توانمندی است. همسران موفق کسانی هستند که با پرهیز از خودخواهی و تعصب، در تفاوت ها و زمینه های اختلاف، سازگارین شان داده و از بروز مشکل در روابط جلوگیری می کنند.
اگر همسران بخواهند بر مواضع خود پافشاری کرده و نظر خود را به دیگری تحمیل کنند، عواطف منفی آنان نسبت به یکدیگر برانگیخته می شود و از محبت و صمیمیت نیز خبری نخواهد بود و در مجموع زندگی خوشی نخواهند داشت. به همین دلیل یکی از نیازهای زندگی زناشویی، مدارای همسران با یکدیگر است. رسول خدا(ص) رفق و مدارا را نیمی از معیشت می داند. (بحارالانوار: ج ۷۱ ص ۳۴۹ ح ۱۹) این مسئله نشان دهنده شدت نیاز خانواده به این ویژگی است.
امام صادق(ع) سه چیز را از ضرورت های تعامل موفق مرد با همسر خود می دانند که نخستین آن سازگاری است. (بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۲۳۷ ، ح ۷۰ ).
از سوی دیگر، یکی از ویژگیهای زن شایسته نیز سازگاری او دانسته شده است. امام صادق(ع) زن سازگار را از جمله عوامل خوشبختی شمردها ست. (الکافی، ج ۵، ص ۲۵۸) بنابراین، در برابر اختلافات اعتقادی با همسر خود انعطاف داشته باشید و سخت نگیرید تا احساس آرامش و رضامندی را تجربه نمایید.
همه چیز را قاطی نکنید
سعی کنید مسائل اختلافی را از دایره امور زناشویی و خانوادگی دور نگهدارید و با آن پیوند ندهید تا زندگی تان آسیب نبیند. گاه حساس کردن امور سبب می شود تا حس لجبازی تحریک شود و ناخودآگاه بر اشتباه خود اصرار ورزد و در مسیر نادرست بیشتر پیش رود و فاصله را بیشتر سازد. البته مدارا به معنی دست کشیدن از باورها و ترک رفتارها نیست.
در این گونه موارد بایداز روش «معاشرت اخلاقی – مخالفت قلبی و رفتاری » استفاده نمود. رسول خدا(ص) با طرح این ایده می فرماید: «با اخلاق خود، بامردم، نیکو معاشرت کنید. کنار بیایید تا از گزندهایشان در امان بمانید؛ ولی در اعمالتان، از آنها جدا باشید تا جزو آنان نباشید. » (تنبیه الخواطر: ج ۲ ص ۱۴ )
و امام علی(ع) می فرماید: «با مردم با زبان ها و پیکرهای خود معاشرت کنید و با دل ها و کردارهایتان از آنان دوری گزینید. برای هر کس، همان چیزی است که خود کسب می کند.» (امالی مفید: ص ۱۳۱ ح ۷). خلاصه سخن تا اینجا این است که الگوی مواجهه با اختلافات فکری و عقیدتی را ترکیبی از «پذیرش– ارتقاء- انعطاف » تشکیل میدهد.
بر سر اصول معامله نکنید
همه آنچه گفتیم، مربوط به مواردی است که در دایره مراتب ایمان قرار دارد. اما اگر موردی از این دایره خارج بود، باید با استفاده از روش اصلاح نرم، تا حد ممکن به هدایت فرد کمک کرد. اما اگر امکان نداشته باشد، نباید به قیمت حفظ خانواده، دین و ایمان خود را از دست داد.
امام سجاد(ع) همسری داشتند که به وی خیلی علاقه داشتند. خبر به ایشان رسید که وی به امیرالمؤمنین(ع) دشنام می دهد. وقتی حضرت از این امر مطمئن شدند، وی را طلاق دادند و فرمودند: خوش نداشتم پاره ای از آتش دوزخ با بدنم تماس داشته باشد (الکافی: ج ۵ ص ۳۵۱ ، و ج ۶ ص ۵۵). زندگی با مؤمن کم ایمان آری، اما زندگی با پاره ای از دوزخ، هرگز. اینها همان اموری هستند که در بحث انتخاب همسر طرح شده و از ازدواج با آنان نهی شده است. اگر چنین موردی پیش آمد، بدون نزاع و ارتکاب همسرآزاری، راه عاقلانه جدایی است.
باید توجه داشت که نمونههایی از این دست، اندک هستند و نباید با کوچکترین تفاوت و لغزشی حکم به بی دینی نمود و در ساز جدایی دمید، ولی اگر واقعاً به چنین حدی برسد، نباید در جدایی تردید کرد.
ممنون بابت پاسخی که دادید.
من از حرف های شما بین دو گزینه گیر کردم گزینه اول با صبر اونو به راه راست بیارم یا گزینه دوم کاملا جدا بشم ازش؟
ناگفته نماند دوبار واسش شرط گذاشتم باید نمازخون بشه چون خانواده ی من همچین کسی رو نمیزارن داماد خانواده بشه هر دو بار هم قبول کرد ولی هنوز که هنوزه نمیخونه.
یه مورده دیگه که هست موقعی که با هم حرف میزنیم هر چی میگم قبول میکنه ولی وقتی همو میبینیم اصلا به حرفای من محل نمیزاره و باز هم کار خودش رو انجام میده
به تازگی هم جز خونه ی مجردی که خودش داره حاضر نیست جای دیگه منو ببینه من هی زیر بار نمیرم که برم اونجا ولی بازم داره بهم فشار میاره
از طرفی نمیدونم چرا جرات ندارم حرف از جدایی بزنم نمیدونم چرا نمیتونم بهش رک بگم من نمیخوام اینجور روابط رو
همیشه بهم میگه من کاری نمیکنم ناراحت بشی ولی تو میخوای همش بحث راه بندازی یجوری انگار دهنمو میبنده
از طرفی یه خواستگار خوب دارم که هم قومی ما هم هستم از لحاظ خانواده ودین ایمان خیلی شبیه به همیم من اخلاق کامل اون پسرو نمیشناسم چون در حد خواستگاری بوده ولی همین که اعتقادی تره یذره بیشتر ازش خوشم میاد
نمیدونم چظوری از این دوستم جدا بشم واقعا نمیدونم
کمک کنید لطفا
ممنون بابت پاسخی که دادید.
من از حرف های شما بین دو گزینه گیر کردم گزینه اول با صبر اونو به راه راست بیارم یا گزینه دوم کاملا جدا بشم ازش؟
ناگفته نماند دوبار واسش شرط گذاشتم باید نمازخون بشه چون خانواده ی من همچین کسی رو نمیزارن داماد خانواده بشه هر دو بار هم قبول کرد ولی هنوز که هنوزه نمیخونه.
یه مورده دیگه که هست موقعی که با هم حرف میزنیم هر چی میگم قبول میکنه ولی وقتی همو میبینیم اصلا به حرفای من محل نمیزاره و باز هم کار خودش رو انجام میده
به تازگی هم جز خونه ی مجردی که خودش داره حاضر نیست جای دیگه منو ببینه من هی زیر بار نمیرم که برم اونجا ولی بازم داره بهم فشار میاره
از طرفی نمیدونم چرا جرات ندارم حرف از جدایی بزنم نمیدونم چرا نمیتونم بهش رک بگم من نمیخوام اینجور روابط رو
همیشه بهم میگه من کاری نمیکنم ناراحت بشی ولی تو میخوای همش بحث راه بندازی یجوری انگار دهنمو میبنده
از طرفی یه خواستگار خوب دارم که هم قومی ما هم هستم از لحاظ خانواده ودین ایمان خیلی شبیه به همیم من اخلاق کامل اون پسرو نمیشناسم چون در حد خواستگاری بوده ولی همین که اعتقادی تره یذره بیشتر ازش خوشم میاد
نمیدونم چظوری از این دوستم جدا بشم واقعا نمیدونم
کمک کنید لطفا