باسلام.من در سن 18 سالگی بدلیل خیانت شوهر اولم ازش جداشدم چون همه چیز رو فهمیده بودم خیلی اذیت شدم و خودش هم به کاراش اعتراف کرد.و بعد از طلاق با مجید که همسر فعلیم هست ازدواج کردم و از شرایط خیلی خیلی مهم زندگیم این بود که اگه از نظر مادی ضعیفه مهم نیست ولی بهم خیانت نکنه در 5سال اول زندگی همه چیز خوب بود تا اینکه یکی دو بار به طرز رفتارش با خانم ها مشکوک شدم و بهش گفتم اما زیر بار نرفت تا اینکه یک بار کاملا از ارتباطش با یک خانم متاهل40 ساله که در جاده سوار کرده بود و شمارشو از تو گوشیه همراه خودش دراوردم و فهمیدم که مجیدم آره….من خیلی دوستش داشتم عاشقش بودم تو زندگی باهاش خیلی سختی کشیدم خیلی با دارو ندارش کنار اومدم اما چون این دومین نفری بود که بهم خیانت کرد تصمیم گرفتم انتقام بگیرم منم به یکی از دوستای شوهرم که پسر مجردی بود زنگ زدم و با هم دوست شدیم تا اینکه یک روز مجید از پشت در صدای حرفای منو با اون شنید و کلی کتکم زد و این باعث دلسردی ما از همدیگه شد من رابطمو با اون پسر خیلی کم کردم شاید الان گاهی اوقات فقط باهاش تلفنی حرف بزنم اونم بخاطر اینکه از شوهرم محبت نمیبینم همیشه داره بابت کارم سرزنشم میکنه همیشه دعوا داریم خستم کرد ولی باور کنید شاید خودم از خودم متنفرم بخاطر کاری که کردم همیشه هم بابتش به شوهرم گفتم کار اشتباهی کردم اما شوهرم تا بحثی میشه اون موضوع رو میگه..ازشما راهنمایی میخوام چیکار کنم؟اگه به من و همسرم یک وقت حضوری هم بدید که با هم بیاییم ممنون میشم من26سالمه و فوق لیسانس حسابداری دارم و مجید هم30سالشه دیپلم داره و یک فرزند7 ساله دارم ترخدا راهنماییم کنید.