با سلام و خسته نباشید
مدت 2 سل هست که با همسرم ازدواج کرده ام و بیشتر اوقات زندگی خوب و شادابی را داریم. اما گاهی اوقات بخاطر به یک مشکل اساسی برخورد می کنیم.
مسئله این است که پدر همسر من به دلایلی برای خود همسر دوم اختیار کرده و این موضوع مربوط به 10-15 سال قبل می شود و سایر اعضای خانواده همسرم راجع به این موضوع اصلا صحبت یا کاری ندارند ولی در ذهن و رفتار تک تک آنها غم ، ترس و حتی علائم خجالت و ترس بی آبرویی دارند.
اما مشکل ما ..
مشکل ما این است که همسرم به خاطر این اتفاق رخ داده برای پدر خود و ترس پیش نیامدن این موضوع برای خودش زندگی خوب مان را به بحث و جدل می کشد.
مثلا از بعد ازدواج من نمی توانم با دختران فامیل احوال پرسی کنم چون همسرم بر سر این موضوع جدلی به پا می کند
یا مثلا همیشه و حتی هر شب و روز من را سفارش می کند که اگر در محیط کارم دختری آمد به او کم محلی کنم به او کار نداشته باشم و …
و در کل خانمم به عنوان یک زن برگترین مبلغ بدی زنان برای من شده .
البته ناگفته نماند برای نشان دادن خوبی خود تمام تلاشش را نیز می کند و من به این امر واقفم و مطمئنا خوبی های همسرم همیشه بر وفاداری من به او می افزاید ولی ترس همسرم روز های وب زندگیمان را خراب می کند.
خواهش می کنم در این رابطه کمک کنید.