باسلام. من حدود دوسال از نامزدیم میگذره که عقد نکردیم.در این مدت مشکللت زیادی وحود داشته که من رو نگران کرده و نمیدونم بعد از دوسال نامزدی رو به هم بزنم یاخیر. مشکلات این اقا این است که بشدت خود محور هستند و دیدشون نسبت به زندگی مشترک دوستانه است و به من میگوید زن باید کار کنه و اویزون شوهر نمیخوام باید باید تو هزینه ها کمک کنی و در این رابطه خیلی اظهار سلطه دارد. وقتی میگویم نفقه پای مرد است و زن باید اسایش داشته باشه از هر تظر میگه توم سهیمی و اگر فک میکنی رد تامین هزینه ها وظیفه ای نداری خدا نگهدار!یا اینکه بدون اینکه نظر منو بپرسه با لحن و خودهواهی خیلی خیلی بدی وام ازدواج منو مال هودش میدونه و میگه هیچ دلیل نداره تظر تورو بپرسم واین تاشی از ارزش تزاشتن به زن و خقو خقوقشه.این خودکامگی ایشون رو نمیتونم تحمل کنم حتی به قانونو قرانو شرع اعتقادی نداره و میگه وظیفه رو من تعیین میکنم و به چیزای دیگ اعتقاد ندارم. هیچ شرطی از جانب خانواده ما نبوده ک ایشون قبول کرده باشه و همیشه همچمیگه شرد بزارین من نخوام قبول نمیکنم!زن گرفتم کار کنه نه سربار….. این جملات خیلی دردناکه و نمیدونم بعد از دوسال چکار کنم دیگه تو فامیل و دوست اشنا نانزدی ما علنی شده….