با سلام.
بنده در حال آشنایی برای ازدواج هستم. آشنایی سنتی بوده و مادر آقا پسر منو در جایی دیدن و پسندیدن و با پسرشون آشنا کردند.
اول اینکه یکی از مهمترین اهداف من این بوده که از ایران برم. بعد از کلی تفکر به این نتیجه رسیدم. برای همین تمام خواستگارهامو به این دلیل که ایران بمون نیستم رد کردم. قصد داشتم از طریق تحصیلی و پروسه اپلای از کشور خارج شم اما خب در این حین یک پیشنهاد ازدواج خرج از کشور کاملا تصادفی داشتم که خب اگر جور بشه میتونه تا حدودی اهدافم رو پوشش بده.
ما در دوکشور مختلف زندگی میکنیم… البته ایشون 4-5 سال هست که از ایران رفتند و ساکن اون کشور خارجی شدن. یعنی اونجا بزرگ نشدن و فرهنگ ایرانی دادن.
ایشون 36 و من 28 ساله هستم. یک تفاوتهایی بین ما هست که من واقعا نمیدونم چقدر میتونه تاثیر گذار باشه. از جمله سطح تحصیلات که من کارشناسی ارشد از دانشگاه سراسری و ایشون دیپلم دارند…. و خب احساس میکنم شخصیت من خیلی پیچیده تر از ایشونه من خیلی سخت میگیرم همش نگران آینده هستم و خیلی فکر میکنم اما ایشون اینجوری نیستن…. ایشون همه چیو راحت میگیرن و خیلی احساساتی هستن اما من نه خب اینطور نیستم.
طبق تجربیاتی که توی زندگیم داشتم به عشق اعتقادی ندارم اما ایشون خیلی اعتقاد داره….
یک ترس عمیق دارم از اینکه بخوام با ایشون ازدواج کنم چون واقعا امکان شناخت حضوری به اون صورت وجود نداره. ایشون چند ماه دیگه به مدت 20 روز میان ایران… من نمیدونم چطور میتونم بیشتر بشناسمشون و مطمئن بشم از انتخابم….
از طرفی بمدت 5 سال با آقا پسری در ایران دوست بودم…. از نظر تناسب تحصیلی و تناسب بیشتری با من دارند و صحبتهامو درک میکنند اما هنوز موقعیت ازدواج ندارند و یکبار خواستگاری ایشون با مخالفت خانواده ها مواجه شد. البته با ایشونم مشکل زیاد داشتم از بس دعوا و مشاجره داشتیم و اینکه ایشون درونگرا و من برونگرا بودم رابطمونو تموم کردیم….اما حالا در این وضعیت ایشون دوباره پیداشون شده و قصد ازدواج دارن من به ایشون علاقه دارم هنوز

من کاملا بر سر دوراهی قرار گرفتم. هیچ کدوم از این دو فرد واقعا همه اون ویژگیهایی که من از همسر آینده ام توقع دارم رو کاملا ندارند و من هم که آدم بسیار ایده آل گرایی هستم اما میدونم که نباید باشم. فرد اول میتونن شرایطو برای پیشرفت من فراهم کنند. زندگی در خارج از کشور و تحصیل توی بهترین دانشگاهها و آینده خوب برای فرزندانم اما خب خودشون در خارج از کشور زندگی سطح بالایی ندارند اما قصد پیشرفت کاری رو دارند اما خب بهرحال وضعیت کنونی ایشون از نظر سطح شغل و درامد و تحصیلات خیلی مطلوب من نیست اما جا برای پیشرفت من زیاد وجود داره
و فرد دوم که 5 ساله همو میشناسیم اما بخاطر شرایط بد کشورمون شرایط ازدواجشون تا الان فراهم نشوه و هنوزم فراهم نیس. منو درک میکنن با هم بحث های قشنگی داریم اما از نظر عملی مطابق میل هم اصلا لمل نمیکنیم این درک کردن فقط از نظر تئوری جواب میده و از نظر عملی اینطور نیس… شرایط رندگی من با ایشون هم در حاله ای از ابهام قرار گرفته . اینجا در کشورم جای پیشرفتی برای من نیس و ایشونم که مهیا شدن شرایط ازدواجشون به بهتر شدن وضعیت بازار و … برمیگرده که اونم با توجه به تحربم ه و …. کلا ریسک هست

بنظر شما بنده باید چیکار کنم؟
بنظر شما باید چیکار کنم؟