4
طلاق
سلام
یک سال و نیم عقد کردیم
تو این مدت خانومم چند بار گفته طلاق می خوام
الان سه ماه نیم قهر کرده و ازش خبری ندارم
تا بحثمون میشه قهر میکنه و میگه دوست ندارم و طلاق میخوام
دعوا هم میدونم همش سر موضوعات الکی هست
یه موضوعی هم که هست خانومم تمام چیزهایی که بینمون هست به مادرش میگه. حتی اگه بعد از دعوا مشکلمون رو حل کنیم.
سن من 25
سن خانومم 19 سال
با سلام
با این اطلاعات کم و یک طرقه باید بگویم که:
به سراغ همسرتان بروید و در مورد این رفتارها با هم صحبت کنید. کاملا صادقانه صحبت کنید تا مشخص شود ریشه این رفتار در چیست. کمی در مورد رفتار خود هم فکر کنید و تجدید نظری داشته باشید.
بالاخره آنچه که مسلم است اینه که رقتار همسرتان نشانه ای از یک علت می باشه که باید با گفتگو با هم به علت اصلی پی ببرید.
یادتان باشد که خانمها به محبت، صداقت و خوش خلق بودن همسرشان نیاز ضروری دارند.
نکته آخر اینکه از یک مشاور حرفه ای کمک بگیرید.
موفق باشید
ممنون از پاسختون
با توجه به شرایط پیش اومده فکر نکنم به مشاور کشیده بشه آخه چند سری پیش مشاور رفتیم.
مشکل اصلی یه مقداری بر میگرده به خواستگاری که خانومم تا حدودی به اصرار خانوادش با من ازدواج کرد.
متشکرم
با سلام
به نظر من شما اگه همسرتون رو دوست دارید باید برا بدست آوردنش تلاش کنید واضحتر بگم باید بخاطرش بجنگی،هیچوقت نگید با اصرار خانوادش باهاتون ازدواج کرده چون این حرف شما مربوط میشه به دوره های ماقبل تاریخ الان همه تحصیل کرده هستند و با عقل تصمیم میگیرند،فکرکنید ببنید توی اون دوران چه قول وقراری باهاش داشتید و عمل نکردید یا چه رفتاری داشتید که ازتون خوشش میامده و الان اونطوری نیستید،مطمئن باشید قهر خانومها از همسرشون جز نازکشی طرف مقابل و از دلشون ناراحتی رو پاک کردن هیچ دلیل دیگه ای نداره،ببخشید این رو میگم ولی شما خیلی بی اعتنا هستید که گذاشتید قهر تا سه ماه باقی بمونه این مرد هستش که باید پاپیش بذاره تا وضع از این بدتر نشده بجنبید زود با یه دسته گل و یه دنیا عذرخواهی برید دنبالش و بهش اجازه بدید دلیل ناراحتیشو بهتون بگه و شما فقط شنونده باشید مطمئن باشید اون الان چشم براهتونه
موفق باشید
سلام
از پاسختون ممنون هستم. بلاخره بعد تقریبا چهارماه باخانومم صحبت کردم.
توی این مدت واقعا دلتنگ شده بود.و صبر کرده بود به این اشتباه پی برده بود که استفاده از کلمه طلاق برای ترسوندن من درست نبوده. البته من هم کم اشتباه نداشتم.به هرحال الان به جایی رسیدیم که ی مقدار خانواده ها روشون توی هم باز شده و فکر میکنند ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم. دنبال راه کار هستم تا اینو جبران کنم الان باید اینو خودم درست کنم حالا قرار ی نوبت باهمشون صحبت کنم.
توکل به خدا