قبل ازدواج
باسلام
من چند ماهیست با فردی آشنا شدم در محیط اینستگرام،،اوایل زیاد حرف نمیزدیم و فقط ایشون مثلا نمراتی که تو دانشگاه آوردن و خواستگاریی که رفتن و موفق نبوده رو بهم میگفتن،،راستش من اون اولا تعجب میکردم که چرا این مسائل رو بمن میگن و کوتاه مثلا خوبه ادامه بدید و یا چقدر بد شد جوابشونو میدادم ،در یکماه گذشته حرف زدنامون زیاد شد و ایشون مثلا اینکه شغلشون کجاست و جشن تولد خواهرزاده ای که میرفتن رو هم بهم میگفتن،،در چند روز گذشته بازم گفتن که مادرشون باهاشون تماس داشته که قرار خوتستگاری بزارن و ایشونم قبول نکرده و گفتن که بیشتر میپسندن خودشون کسی رو که میپسندنو انتخاب کنن و نه کسی که دیگران انتخاب کردن،،ما بین حرفاشون گفتن که یکی هست ولی روش نمیشه بهش بگه میترسن که ناراحت بشنو فک کنن از اعتمادشون سواستفاده شده تا اینکه دیروز گفتن که منظورشون از اون فرد من بودم و خواستن که بیشتر همدیگه رو بشناسیم.
من اول جواب منفی دادم ولی گفتن اگر امکانش هست بیشتر فک کنید.
الان مرددم نمیدونم راست میگه یا نه؟ من باید جوابشو چی بدم،،من ایشونو هیچ وقت از نزدیک ندیدم ولی هم ایشون و هم من عکس همدیگه رو دیدیم. اینجور که ایشون میگفتن از لحن و حرف زدنای من خوششون اومده،،الان من باید به ایشون چه جوابی بدم؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر
با سلام خدمت شما
چنانچه شما مجرد هستید و قصد ازدواج دارید و شرایطتان تا حدودی آماده است . می توانید جهت آشنایی اولیه با توجه به عقاید خانواده خود عمل کنید چنانچه خانواده به شدت سنتی دارید از ایشان بخواهید همراه مادر و خودشان برای دیدنتان به منزل بیایند و جلسه آشنایی اولیه داشته باشید . اگر می توانید با مشورت خانواده می توانید در یک مکان عمومی یک بار یکدیگر را ملاقت کنید تا متوجه شوید که با معیارهای شما هم خوانی دارد یا خیر. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمنیه می توانند کمک و راهنماییتان کنند و امکان مشاوره تلفنی نیز می باشد ۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام ببخشید من یه دختر ۱۸ ساله ام که دوتا پسر عمو دارم مصطفی ۱۶ سالشه و علی ۱۷ سالشه وقتی بچه بودم با علی خیلی رابطه دوستانه صمیمی داشتم و پدر علی هم منو خیلی دوست داش اما عموم مرد وقتی ۱۱ سالم بود و من کم کم رابطه ام با علی کمرنگ شد تا اینکه پارسال مصطفی بهم ابراز علاقه کرد هفت ماه باهم بودیم اما همش میگف تو علیو میخایی تا اینکه به بهونه گناه نکردن ازش جداشدمخیلی دوسش داشتم بهم پیام میداد میگف برگرد بعد سه ماه برگشتم و خیلی بیشتر از قبل عاشقش شدم چند هفته پیش علی بهم ابراز علاقه کرد و من واقعا تو یه دو راهی گیر کردم نه دلم میخاد دل مصطفی بشکنه نه دلم میخاد دل علی بشکنه هردوتاشون برام عزیزن ولی از وقتی فهمیدم همش تو فکر علیم نمیدونم باید چکار کنم لطفا کمکم کنید در ضمن هنوز در حد چت کردن با مصطفی رابطه دارم و اوندفه که سه ماه ولش کردم داغون شده بود اما الانم وقتی منو علی تو یه خونه باشیم دیوونه میشه
با چنین رفتارهایی نمیتونید به اینده و زندگی مشترک فکر کرد … سن شما کمه و به همین خاطر چنین روابطی برای شما بچگانه است
در صورتی که اگر به بلوغ عاطفی رسیده بودید ( بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی) میدونید که باید با کسی ازدواج کنید که بهش علاقه دارید نه اینکه دلتون واسش بسوزه …
پس لازمه صبر کنید