مخالفت با ازدواج
سلام خسته نباشید. خیلی ممنون بابت سایت خوبتون وکمک به حل مشکلات مردم.
من بخاطر مشکلم زیاد دنبال سایت های مشاوره و… رفتم تااینکه اینجا رو پیدا وثبت نام کردم.
هنوز آشنایی بااینجا ندارم که نحوه پرسش وپاسخ چجوریه.به هرحال سوالمو مطرح میکنم وممنون میشم جواب بدید.
من دختری حدودا هجده ساله هستم که الان ترم دوم دانشگاهم رو به اتمامه.
اخرای ترم قبل بود که همکلاسی من بهم گفت که به من علاقمند شده وقراره با مادرش صخبت کنه تا بیان خواستگاری.
ولی مادر ایشون مخالفت کرد دلیلشم این بود که پسرش هنوز کار ودرامد نداره. واسه همینم ایشون تصمیم گرفت بره سرکار ولی مادرش مخالفت کرد چون گفت باید فعلا فقط درس بخونه وکارکردن ممکنه به درسش لطمه بزنه.
ایشون خیلی مصر بودن تواین امر ومیگفت که هیچ جوره دست برنمیداره تا مادرش راضی باشه ولی اخر یه روز گفت که مادرش قسمش داده که جز درس به هیچ چیزدیگه فکرنکنه وبه من گفت منتظرش نمونم چون برا اینده خودم بهتره و….
ولی من بهش علاقه دارم چون واقعا ازهمه نظر پسر خوبیه ومشخصاتی که من میخوام رو داره ومیدونم اوهم هنوز به من علاقه داره فقط بخاطراینکه به خودش این حقو نمیده که به من بگه منتظرش باشم گفته برم وگرنه خودشم میخواد منتظرش بمونم.
این قضیه مشکل خیلی بزرگی نیست که قابل حل نباشه ولی درعین حال من نمیدونم واقعا باید چکارکنم.
مشکلی که وجودداره اینه که هم اون پسر وهم مادرش فکرمیکنن که خانواده من نمیان دخترشونو به پسری بدن که کارودرامد نداره وبخاطرهمینم مادرش میگه من نمیام خونه مردم وبگم پسرم هیچی نداره قبول نمیکنن.
ولی خانواده من به این چیزا کارندارن وبراشون خوبی طرف مهمه خصوصا اینکه اگه به پدرم بگم خانواده ایشونو میشناسن وچه بسا اگه پدرمن میدونست این پسر خواستگار منه خودش پیشقدم میشد!
ولی هب من که نمیتونستم اینو به اون پسر بگم بالاخره خانوادش پیش خودشون میگفتن که من چه دختریم که خودم میام به طرف میگم بیا خواستگاری من وخانوادم راضی میشن خب زشته ویجورایی خودمو کوچیک کردم.
نظر خودم این بود که یه نفر مثل یه بزرگتر یا یه آشنا یا مشاور یاهرکسی که ادم.موردقبولی هم باشه پادرمیانی کنه وبه هردوتا خانواده موضوع رو بگه.
نمیدونم نظرم درسته یانه؟اگه درستم باشه نمیدونم به کی بگم.
واسه همین گفتم بهتره از یه مشاور نظربخوام. میخوام بدونم نظرشما راجب کل این قضیه ونظرمن چیه؟
ببخشید زیاد حرف زدم. واقعا نمیدونم شیوه پرسش وپاسخ اینجا چجوریه. نمیدونم من باید درحد کوتاه سوال میپرسیدم یانه؟
به هرحال منتظر جواب هستم.
باتشکر
نظرتون برای کمک گرفتن از یک فرد قابل اعتماد خوبه ولی باید بدونید شما بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ عاطفی میرسید اون روز نظرتون با امروز بسیار میتونه فرق داشته باشه .. بهتره از احساسات و کلماتی مثل دوست داشتن دوری کنید تا بتونید واقع بینانه موضوع رو ببینید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
با سلام خدمت شما
شما بسیار جوان هستید و هنوز فرصت های زیادی دارید اما به هر حال این نیز فرصتی است . ابتدا باید مطمئن شوید که ایشان ظرفیت های پیشرفت داشته و مسئولیت پذیر باشند پس خوب است که دوستش دارید اما هنوز برای همسر شما نقش های بسیاری باید بررسی شود به نظر می رسد که شما خیلی تند رفته اید و به نتیجه قطعی رسیده اید ، این جای بررسی دارد با توجه به موقعیت و سن شما؟ . ضمنا شما می توانید کمی فرصت به خودتان و ایشان بدهید . در این زمینه می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران یاری بگیرید ۲۲۶۸۹۵۵۸
برای خواهر عزیزم می کویم : کمی صبر داشته باشه بگذار که زمان بگذره اگر در تقدیرت همان فرد نوشته شده بود خودبخود از اون می شوی واگر نه باز هر قدر که کوشش کنی فایده ندارد. ولی چونکه از گب های شما طوری معلوم می شود که ان بچه هم متکی به خود نیست و حالا درس خویش را هم تکمیل نکرده و فامیلش هم موافق ازدواج فعلی وی نیست یعنی اگر شخص سوم هم میانجگر نماید و ایشان را با خبر بسازد که شما ویا فامیل تان موافق است باز هم انها نخواهد قبول کنند زیرا که به نظر انها الان وقت تحصیل پسر شان است نه ازدواج