23
مشاوره
با سلام
دختری هستم 33 ساله. دانشجوی دکتری مهندسی معماری. مدتی هست که خیلی احساس تنهایی و افردگی میکنم. خیلی بیحالم بطوریکه نتونستم پروژه پایان ترمم رو جمع و جور کنم. حدود 2 ماه هم هست که خواستگاری برام پیدا شده. پسر خوبی هست اما شغل ندارد. نمیدانم علت این بی انگیزگی و ناراحتی من چیست. به دنبال راه درمان هستم. لطفا راهنمایی بفرمائید
خب افسردگی نشون میده فکر شما در گذشته دنبال چیزی میگرده … به هرحال درس و شرایط زندگی و درس طوری روی شما تاثیرگذاشته و شما رو خسته و بی انگیزه کرده … در مورد خواستگارتون خوب فکر کنید چون نداشتن استقلال مالی در زندگی مشترک ازدواج رو به سقوط میکشونه … و مشکلاتتون در انوقت بسیار بیشتر از امروز خواهد بود…
به خودتون مدتی استراحت بدید و به چیزی هم فکر نکنید یک مسافرت میتونه حال و هوای شمارو تغییر بده….
من سیزده سالمه پسری رو دوست دارم میخوام بدونم اونم منو دوست داره یا نه خب وقتی پسری عاشقانه نگاه من میکنه اون بدش میاد به اینکه من انگشترمو کدوم دستم میزارم حساسه بعد ما فقط سالی یکبار همو میبینیم چون خونه هامون توی شهر های مختلفه وقتی هم که میاد هی گیر میده میگه بریم که این یعنی حسی نسبت به من نداره بعد اگه اون بخواد شماره ی منو داشته باشه خیلی راحت میتونه شماره ی منو از گوشی خواهرش برداره که این کار رو نکرد چون اگه شماره ی منو داشته باشه توی لاین میاد تو لیست ادی های من ناگفته نمونه اون پسر داییمه حالا شما بگید اون منو دوست داره؟
با شواهدی که وجود داره باید بگیم تمایلی به رابطه نداره … حالا به هر دلیلی که متصور باشه … چون اگر کسی عاشق باشه برای جلب نظر معشوقش همه کاری رو انجام میده تا اعتمادش رو جلب کنه …به همین خاطر شمام بهتره این رابطه که در سال یکبار همدیگرو میبینید رو کات کنید
نگین جان شما فقط ۱۳ سالته, به نظرم درباره عشقاون نسبت به خودت داری اشتباه میکنی
من ۱۷سالمه دانشجوهستم ی پسری همش دنبالمه منم دوسش دارم بهش چی بگم؟ممنون
بهتره در این مورد کاملا” بی اعتنا باشید … چون سنتون پایینه و این رابطه های عاطفی فقط باعث وابستگی زیاد و در نهایت افسردگی و استرس خواهد شد …
در اولویت نخست درس شماست که باید بتونید به موفقیت برسید … در این سایت و یا سایت های دیگه اگر دقت کرده باشید متوجه خواهید شد چنین روابطی در چنین سنینی نتیجه ای خوش نداشته
ببخشیدمیشه بگین ازچه سنی باشهرابطه باشه بهتره باتشکر؟
منظورتون از رابطه رو میتونید بیشتر توضیح بدید ؟
گفتین رابطه عاطفی که گفتین سنتون پایینه فقط باعث وابستگی وافسردگی میشه پس توچه سنی باشه بهتره ممنون
سن بلوغ فکری و عاطفی بین سنین ۲۱ تا ۲۵ سالگی اتفاق میفته و معمولا” در این سنین تصمیم گیری بهتر و معقولانه تره … هر چند برای داشتن ازدواجی موفق باید شرایط لازم رو برای شروع زندگی مشترک داشته باشید … وگرنه در این دوستی های ساده نباید انتظاری بیشتر از این داشته باشید
سلام ۲۵ ساله و مجرد هستم. یه مدته که شدیدا دچار خشم درونی شدم از خانوادم متنفرم و از اینکه باهاشون وقت بگذرونم بدم میاد. من رابطه خوبی با خواهرم دارم پس از ازدواجش باعث شد که بتونم به سبب این رابطه خوبی با همسرشون هم داشته باشم و واقعا عین یه برادر از من حمایت میکنه ولی الان با همشون مشکل پیدا کردم دلم میخواد وقتی خونه ام حتی یه نفر اسمم صدا نکنه و برم تو اتاقم و تنها باشم ولی از طرفی خواهرم و همسرشون توقع دارن که من وقت بیشتری باهاشون بگذرونم تو تنگنا قرار گرفتم نمیدونم چم شده ولی گاهی حتی به فرار از خونه هم فکر کردم.
دوست عزیز اگر این احساستون به خاطر حسادت باشه باید در این مورد روی رفتارتون تجدید نظر کنید … قابل توجیح نیست که کسی بدون دلیل خاصی تنفر رو در خودش ایجاد کنه … این تنفر میتونه دلایل زیادی داشته باشه
میتونه این تنفر به خاطر توقعی باشه که شما از خانواده داشتید و خانواده نتونسته براورده اش کنه ….
و یا بخاطر عدم محبت به شما باشه .. در تمام این موارد شما دوست خوبی مثل خواهر و شوهرخواهرتون رو دارید که میتونه کمکتون کنه
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
باسلام.من دختری هستم ۱۸ساله چن ماهه ازدواج کردم.ولی تو رابطه زناشویی باهمسرم یکم راحت نیستم ینی کارایی ک من دوست دارم رو برام نمیکنه روم نمیشه بهش بگم.میشه کمکم کنین؟
دوست عزیز در مورد سوالتون که قبلا” هم پرسیده بودید باید مواردی رو رعایت کنید … از جمله بهداشت و داشتن رفتارهای شهوت امیز ولی همونطور که گفته شد باید با همسرتون هم صحبت کنید خیلی از زوجین بعضی از کارها رو در شان خودشون نمیبینن و به همین خاطر باید در این مورد صحبت و حتی مشاوره انجام بگیره
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
عزیز من رو نشدن نداره که…تمرین کن..همسرته ها…زندگی تشکیل دادن که فقط تو۱خونه باهم بودنو…نیس!باید باهمسرت راحت باشی تا هردو از رابطتون لذت ببرید
باسلام من حدود ۱۷ سالمه دو سال است که به بیماری وسواس نظم و ترتیب دچار شدم رفتم پیش روانپزشک ایشان به من دارو تجویز کردند ولی دارو های ایشان اثری روی من نکرد و ایشان من رو به شوک درمانی نوشتند میخواستم بدونم که شوک درمانی اثری روی من میکنه یا اگه اثری روی من نکرد باعث میشه دارو ها روی من اثر کن تورو خدا بیشتر توضیح بدین خیلی واجبه با تشکر
در این مورد باید با یک روان شناس مجرب مشورت کنید .. نیاز دارید تا با رفتاردرمانی این مشکل رو حل کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
من سه سال با پسری ارتباط دارم یکسال اول خیلی خوب بود واسه ایندمون تصمیم گرفتیم ولی بعد اون کم کم سرد شد مشغله کاریشو بهونه کرد تااینکه بالاخره بهم گفت نمیتونه واسه ازدواج باهام باشه تازگیام باز دوباره گفت باهام میمونه تا وقتی ازدواج کنه.من باید چیکار کنم.من خیلی دوسش دارم اونم اینو خوب میدونه ولی بازم رو حرفش هست.راهنماییم کنید۲۴سالمه
تا وقتی که این بحث دوست داشتن پس این سوال بی مورده … ولی اگر برای زندگی خودتون برنامه ریزی کردید پسبه ایشون تا زمانی مشخص فرصت بدید ..اگر واقعا” توان مهیا کردن شرایط ازدواج رو نداشته باشه بهتره تکلیف خودتون رو در این مورد مشخص کنید ..همه موارد به خود شما بستگی داره
سلام و خسته نباشید. من ۲۰سالمه و دانشجوی کارشناسی. شاید یکم موضوع طولانی باشه ولی نیاز به کمک دارم. من دوران دبیرستانم رو به بطالت کامل گزروندم چن علاقه ای ب رشته ام نداشتم و الکی میرفتم و میومدم. وارد دانشگاه شدم با هدف اینکه بازم ب بطالت بگذره زندگیم و مدرکی بگیرم بره پی کارش. اما یهو از رشته خوشم اومد به قدری ک مطالعاتم به شدت تو زمینه درسم و یا غیر درسی زیاد شده از خوندن کتاب های ادبی و داستانی و روانشناسی گرفته تا زمینه های هنری و تاریخی و … به همین دلیل اخلاق و نظرات و طرز فکرم کاملا دچار تغییر شده قبلا به یکسری چیزها اعتقاد داشتم الان اونا دیگه مورد تایید من نیست، مسائلی مثل رفتن به هییات و رفتن به مکان های مذهبی مثل امام زاده ها… از لحاظ سیاسی هم همینطوره من خونوادم به شدت مذهبی ان و پایبند ب بیانات رهبر اما من نظراتم مخالف اوناس. من دینمو دوس دارم ولی به مسائل فرعی و مستحبات علاقه ای نشون نمیدم. الان ب شدت با خانواده ب مشکل خوردم و در حدی ک منو مرتد خطاب میکنن و کافر و بی دین. در صورتی که اینجوری نیست واقعا من قلبن به ائمه و خدا و پیامبر ایمان دارم و برام با ارزشن ولی الان نمیدونم چ باید بکنم چجوری برخورد کنم بادخونوادم نمیتونم فیلم بازی کنمبراشون که … ممنون میشم کمک کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام خسته نباشید من دختری هستم متولدسال۷۵ سوال مهمی ازتون دارم من خیلی زودتحریک میشوم وترشحات زیادی دارم وقتی بچه بودم حدودا۵،۶ساله سینه خودمومیچسبوندم به بالش که مثلا یه آقایی داره سینه من میخوره یا یه خانومی بچه ای کلا علاقه زیادی به بازی کردنای اینطوری که سینه توش باشه داشتم!الانم اگه همچین مسئله ای درموردسینه باشه زودتحریک میشم حتی الان که دارم اینارومینویسم!!مسخرم نکنیدا خیلی حس بدیه یکم که بزرگترشدم حدود۱۲سالگی پریودشدم وبعدتوتخلیاتم این حساروتجربه میکردم بدون اینکه بدونم این کاراسمش چیه فک میکردم فقط منم که این حسارودارم واینم بگم بعدسن بلوغ دچارانواع وسواسیت ها شدم خیلی سختی کشیدم ولی آخرسرخودم خودمودرمان کردم الانم البته یه مدل دیگه وسواسیتای جزئی دارم ولی خیلی شدیدنیست ولی این مسئله تحریک شدن حتی وقتی پدرم به مادرم نزدیک میشه ببوستش یا حتی خودم بچه ایوآغوش میگیرم احساس میکنم قسمت واژنم یکسری انقباضات رخ میده وترشحات زیادی ازمن خارج میشه واینم بگم ازدوران بلوغ به بعداحساس شدیدبه جنس مخالف درنگ پیداشدکه حتی نزدیک بودبه انتخاب اشتباه هم برسه ارتباط پیامکی موند ولی احساس های بد دیگری هم درمن به وجودآورد خواستگار هم چن موردداشتم ولی اونطورکه بایدنبودند ووخیلی هم پیگیرنمیشدند ازبعضی دوستام که میشنوم۴تاخواستگار تو۱ماه داشتم حتی اسم عشق وعاشقی این حرفارومیشنوم به هم میریزم خیلی شدیدترازسایرچیزای زندگیم به این اهمیت میدم توتخیلاتم به این فکرمیکنم که زندگی عاشقانه دارم حتی مسائل جنسی !با۱نفرهم حدود۱سالی هست ازطریق چت آشناشدیم البته هموازنزدیک هم دیدیم وخانواده درجریان ارتباطمون هستن شهرامون ازهم دوره ولی قرار هست بعدعیدبریم مشاوره ولی من یکم ترس دارم بخاطر این مشکلاتی که دارم (تحریک شدن زیادوترشحات..)دیوونم میکنه خواهش میکنم زودترمنوراهنمایی کنید
خواهر خوبم زندگی مشترک خیلی با هوس یا چیزیای که میگی فرق داره هوسی که تو حموم هم میشه تخلیش کنی چرا بخاطرش ازدواج کنی چون هر کسی بخاطر عشق بازی بچگانه یا همون هوسبازی ازدواج کرده اخرش به طلاق و بعدش افسردگی کامل میرسد لطفا در جریان باشید تجربه اینو ثابت کرده