مشکل قبل از ازدواج
سلام و وقت بخیر خدمت شما مشاور محترم ،
خب بزارین مقدمه ای از زندگیم بگم بعدش اصل مطلب …..
من احسان ، بیست و یک ساله ، داشنجوی کارشناسی کامپیوتر . درحال حاضر هم درآمد دارم حدودا چهارصدتومنه تومن ماهانه البته فعلا . جدا از درآمدم شرایط ازدواج رو دارم بجز مورد نظام وظیفم که انشاالله اونم حل میشه . درمن من جزو اون دسته از پسرایی هستم که بدون پشتوانه میتونم کارامو انجام بدم حتی در تشکیل خانواده .
خب میرم سر اصل موضوع ….
من برای اولین بار در عمرم ، عاشق دختری شده ام که حس بسیار خاصی بهش دارم که به هیچ عنوان حس هوای نفسانی نیست ،
چون وقتی بهش فک میکنم اصلا مسائل جنسی از یادم میره ، خب عاشق واقعی بایدم اینجوری باشه . من درواقع عاشق رفتارشون ، افکارشون ، شدم . حالا دیدم به عشق اینجوریه .
حالا موضوع من اینه که با چنین شرایطی که دارم به نظرتون من عاشقم یا عشق زودگذر (هوای نفسانی) .
ولی مشکل اصلیم این نیست ، مشکل اصلیم که حالا از دیدم من مشکل نیست ، فک میکنم از دید بقیه بخصوص پدرو مادرم و پدرو مادر دختر مورد علاقم ، مشکل محسوب میشه ،
دختری که دوسش دارم و عاشقم ، حدودا چهار سال ازم بزرگتره . حالا بعد از اینجای پیاممو شاید با دید متفاوت بخونید . البته میدونم معمولا پسرایی که خودمختار نیستن با دختری بزرگتر ازدواج میکنن حالا خودتون میدونید که منظورم چیه .
ولی من از وقتی که یادم میاد ، کارامو خودم انجام میدم و درباره عشقم کاملا قاطع هستم .
من دوسش دارم و اینم میدونم که بعدها شاید اون پیرتر از من به نظر بیاد و غیره ، اینو گفتم که بدونید من همه جانبه فک کردم به این موضوع و دیدم بهترین راه اینه که به حرف دلم گوش کنم برام نه موقیعتش مهمه (استاد دانشگاهه) نه سنش . فقط و فقط خودش برام مهمه . اولین باری که دیدمش کلا یه جوری شدم تا الآن یه چند ماهی میشه که دیدمش.
حالا من چیکار کنم به نظر شما ، آیا ازدواجم با اون دختر اشتباه هستش من واقعا موندم ، من چندین بار متوجه نگاه های خاصش شدم شاید بخاطر نگاه های خاص من بوده ولی میدونم که اونم بهم علاقهمنده ، به نظرتون درخواست ازدواج بدم که مهمترین هدف زندگیمه ، بد نمیشه به نظرتون چی فک میکنه ، اصلا شدنیه …
شرایط زندگیمونم یکی حتی از نظرمالی که اهمیت خاصی نداره ، ازشون بالاتریم . درواقع اطلاع دارم حتی فرهنگ و اصالت خونوادهامونم یکیه .
تنها مشکلم ، فقط سن اونم که گفتم برا من مشکلی نداره ولی مثل روز برام روشنه که خونوادهامون راجب این قضیه دردسر ساز میشن .
لطفا راهنماییم کنید خواهش میکنم .
با سلام
من يه پسر ٢٧ ساله هستم که عاشق يکي از دختران اقواممون شدم.ان ١٧ سال سن دارد.همديگه رو خيلي دوست دارم و مشکل سني هم باهم نداريم.خانواده ايشون با ازدواج ما موافق هستند ولي خانواده من بشدت مخالف جوري که مادرم گفته در صورت ازدواج شمما با من قطع رابطه ميکنه.لطفا راهنمايي کنيد تا تصميم درست رو بگيرم.
ازدواج در ايران به معني پيوند دو نفر نيست، بلکه به معني ۱۰، ۲۰ يا حتي ۵۰ نفر است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخي مناطق کشور دو طايفه) را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، خانواده سهم بزرگي در انتخاب و زندگي آينده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سايه اين مخالفت همواره بر سر زندگي شما خواهد بود.
اما واقعيت اين است که الگوهاي ازدواج در سال هاي اخير تغيير کرده و اين دختر و پسر هستند که ملاک هاي خود را تعيين کرده و همسرشان را انتخاب مي کنند. اين ملاک ها البته در چهارچوب خانوادگي هر فرد تعريف مي شود اما به هر حال گاهي تفاوت هايي وجود دارد که به فاصله ديدگاه جوان ترها با والدينشان برمي گردد.
ازدواج با رضايت والدين، آرامش بيشتري را براي شما در پي دارد اما اين رضايت نبايد به قيمت نارضايتي شما از ازدواج به دست بيايد. به بيان ديگر، نبايد صرفا به خاطر رضايت والدين تن به ازدواجي دهيد که با آن موافق نيستيد.
از سوي ديگر، گاهي اوقات والدين با دلايل واهي با ازدواج شما مخالفت مي کنند ولي اگر شما ثابت قدم باشيد، مي توانيد تلاش کنيد که بعد از ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و آنها را متوجه اشتباه خود کنيد. در اين صورت به کفش هاي آهني نياز داريد و تحملي بسيار بسيار طولاني. آن هم نه يک تنه، بلکه شما و همسرتان هر دو بايد صبور باشيد تا با وجود ديدن رفتار نامناسب آنها و شنيدن زخم زبان هايشان، باز طوري رفتار کنيد که در گذر زمان به شما اعتماد پيدا کنند.
به هر حال بايد بپذيريد که اگر انتخابي خارج از رضايت والدين انجام داديد، تا پايان مسئوليت انتخابتان را به عهده بگيريد و اگر لازم بود بهاي آن را بپردازيد. مسلم است که چنين چيزي وقتي امکان پذير مي شود که شما از انتخاب خود کاملا مطمئن باشيد و بعد از ازدواج سعي کنيد زندگي تان را مستحکم نگه داريد.
چطور والدين را راضي کنيم؟
۱٫اول از همه بگوييم که تهديد و پرخاشگري و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد.
۲٫ با والدين تان صحبت کنيد. در شرايطي آرام و منطقي و هر از چند گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر مثبت شان را جلب کنيد.
۳٫والدين شما، حتما دلايلي براي مخالفت شان دارند. آنها را بشنويد و سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد. شايد واقعا حق با آنها باشد. مي توانيد اين دلايل را با فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، بزرگ فاميل يا مشاور باشد.
۴٫والدين گاهي به خاطر بي اعتمادي به شما با انتخابتان مخالفت مي کنند چون فکر مي کنند به قدر کافي بزرگ و عقل رس نشده ايد. در اين شرايط بايد دلايل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشريح کنيد و به آنها ثابت کنيد که بزرگ و قابل اعتماديد.
۵٫اگر لازم بود از بزرگترهاي فاميل و دوستان مورد اعتماد والدين تان کمک بگيريد و آنها را واسطه قرار دهيد.
۶٫مي توانيد اين جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنيد تا در شرايطي منطقي، والدين هر دو شما را محک بزنند و دلايلتان را بشنوند و به شما اعتماد پيدا کنند.
۷٫اگر هيچ کدام از راه ها نتيجه نداد، سعي کنيد همراه والدينتان پيش مشاور يا روانشناس برويد و در شرايطي منصفانه درباره مشکل صحبت کنيد.
مخالفت خانوادهها را جدي بگيريد
اگر مخالفت خانواده ها به خاطر تفاوت اعتقادات مذهبي دو خانواده بود، اگر اختلاف مالي فراوان بين خانوادهها وجود داشت، اگر فاصله سني شما و نامزدتان بسيار زياد است و اگر مخالفت والدين به دليل موجه نبودن شخصيت فرد مورد نظر است (در حالي که شما معتقديد مي توانيد با قدرت عشق و صبر او را عوض کنيد) بهتر است به توصيه والدينتان گوش دهيد و بي گدار به آب نزنيد. حساسيت والدين در اين مسائل کاملا منطقي است و شما بايد در انتخابتان دقت بيشتري داشته باشيد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه