سلام خسته نباشید من ۲۳ سالمه دو سال و ۹ ماهه با یه پسری دوست هستم از همون اول خانوادش در جریان بودن حدود ۱سال بعد دوستیمونم مامان من قضیه رو فهمید از اون اول ۱مشکل داشتیم اونم این بود که من ۴ سال بزرگ تر بودم اولا میخواستم کات کنم اما خب با گذشت زمان فهمیدم اصن رفتار بچگانه نداره و خیلی از هم از پسرایی که ازش بزرگ ترن مرد تره. وقتی فهمید من با سنش مشکل دارم کلی تحقیق کرد که اگه بشه شناسنامشو عوض کنه بخاطر همین من درباره ی سنش به مامانم چیزی نگفتم
اینم باید بگم که من اصلا از رو احساس پیش نرفتم و تازه چند ماهه که منم توی باهم بودنمون اصرار‌ دارم
۲ماهه پیش ما ۱ دعوای خیلی بد کردیم جوری که پدر مم فهمید و رفت دمه خونشون بعد مامانی به بابام گفت که ۴سال از من کوچیک تره و اوضاع خراب شد ما ۲ماه باهم قهر بودیم و بعدش برام توضیح داد که چی شده و منم بخشیدمو برگشتیم باهم
۲،۳ روز پیش من به بابام گفتم که با همیم دوباره بهم گفت که من صلاح نمیدونم اما اگه تو بخوای من نه نمیارم گفت الان شاید به مشکل بر نخورید اما خب ۲۰،۳۰ دیگه دختر کلا از پسر زودتر شکسته میشه باعث میشه متونی نیازاشو رفع کنی دچار مشکل میشی
من خودم و هم طرف با این قضیه کنار اومدیم و می دونیم همه این چیزا ۵۰،۵۰ هستشو به قول طرفم همه هدفا از ازدواج به نیاز جنسی ختم نمیشه و همین که باهم مچیم و کنار هم آرامش داریم خیلی میصرفه
ولی پدرم اصرار داره نظر ۱مشاور هم بدونم ممنون میشم منو راهنمایی کنید