لطفا کمک کنید
سلام من یه خانوم ۳۱ ساله هستم قبلا یه ازدواج ناموفق داشتم دوباره ک ازدواج کردم یه ازدواج بدتر از اولی داشتم یعنی وقتی با این اقا ازدواج کردم تازه فهمیدم ازدواج اولم عالی بود و من بخاطر هیچ و پوچ جدا شدم و خودمو بدبخت کردم این اقا ک الان همسرمه خیلی زورگو هستم خیلی داد و بیداد میکنه حرف حرف خودشه .حتی ی بارم منو زد من اشتباهم این بود ک زود گذاشتم باردار شدم و الان یه دختر شش ماهه دارم ..تا باردار شدم این اقا خود واقعیشو نشون داد کم کم بهانه های مختلف اورد و منو از خانوادم جدا کرد حتی برا زایمانم هم نذاشت خانوادم بیاند پیشم و منو برد ب یه شهر دیگه …الان هیچ جا نمیذاره برم فقط تو خونه ام …افسردگی شدید گرفتم حتی خانواده خودشم ازش فراری اند چون ادم بی ادبی هست..خیلی ب خودکشی فکر میکنم ولی الان فقط بخاطر بچه ام دارم زندگی میکنم ..بخدا نمیدونم چکار کنم هی میگم جدا بشم ولی بچمو چکار کنم بچه رو ازم میگیره …هیچ شغل و درامدی هم ندارم ..خیلی بیچارم نمیخوامم سربار کسی بشم …چکار کنم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
با توجه به مطالبی که مطرح کردید احساس ناکامی و نگرانی شما کاملا قابل درک است.
مسلما نیاز به داشتن روابط سالمی که در آن احساس ارزشمندی دریافت کنیم جزو نیازهای اساسی هر فردی است.
اما اگر این رابطه به خصوص در زندگی مشترک ناسالم باشد بسیار کیفیت کل زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد.
با توجه به رفتارهایی که از ایشان نام بردید به احتمال زیاد ایشان از مشکلات اساسی روانشناختی رنج می برند.
اگرچه زمانی که ما در چنین موقعیت هایی قرار می گیریم در ابتدا فکر می کنیم قربانی شده ایم در حالی که در این گونه موارد هر کسی سهم و نقشی در به وجود آمدن این شرایط داشته است.
با توجه به اینکه تازه صاحب فرزند شده اید و حال خلقی شما هم مناسب نیست و فعلا تحت تاثیر احساسات و هیجانات نفی شدیدی قرار دارید، بهتر است فعلا تصمیم خاصی نگیرید و نخست برای بهبود حال خودتان مشاوره فردی و مداخلات تخصصی را دریافت نمایید تا بعد از آنکه به یک حالت ثبای از نظر خلقی رسیدید بتوانید مناسبترین و بهترین تصمیم را در این خصوص اتخاذ کنید.
میدونید ایشون یه ادمیه ک کلا فکر میکنه رییس همه اس و کسی حق نداره رو حرفش حرف بزنه خیلی زورگو هست و من حتی جرات ندارم صدامو ببرم بالا موقع عصبانی شدنم..مشکل من اینه ک در گذشته ام زندگی خوبی داشتم از لحاظ مالی تامین بودم باشگاه میرفتم هر جامیخواستم میرفتم هرکاری دوست داشتم انجام میدادم هرچی میخواستم میپوشیدم و شوهر سابقم خیلی اخلاق اروم و خوبی داشت حالا متوجه شدم چقد زندگیم عالی بوده و بخاطر یه خیانتی ک شوهر سابقم کرد جدا شدم و الان ب شدت پشیمونم و میگم ای کاش درستش میکردم و عجله نمیکردم…الان هیچی ندارم همه ی ازادیام گرفته شده از لحاظ مالی در سطح پایینی هستیم و از لحاظ اخلاقی هم ک صفر هستن…خیلی نگران اینده دخترم هم هستم چون از حالا میدونم چیا در انتظارشه یه بابای بداخلاق داره ..دو ساله هرشب دعا میکنم یه معجزه ایی اتفاق بیفته ک من از دست این اقا راحت بشم ولی بیفایدس.الان هیچکاری نمیتونم بکنم اگه بخوام جدا بشم دخترم گناه داره بی مادر میشه و گیر یه ادم عصبی و خودخواه میفته …حداقل میگم بمونم ک بچه ام یه پناه داشته باشه ..زندگی دیگه برای من تموم شدس ..دیگه مث ی مرده ی متحرکم فقط بخاطر بچه ام رو پام وایسادم
سلام خوبین؟شما باید طلاق بگیرین.نگران نباشین بچه تا ۹ سالگی پیش مادرش میمونه و بعد از اونم به این اقا صلاحیت نمیدن که بچه پیشش باشه فوقش تا اون موقع وکیل میگیرین.فعلا برگردین خونه باباتون و طلاق بگیرین.