مخالفت کردن پدر و مادرم با خواسته هایم
سلام، دختری ۱۳ ساله ساکن تهران هستم. دارای پدر و مادر محتاط و وسواس که به کار های من نظارت بیش از اندازه ای دارند. میخواهم مانند تمام دوستانم اینستاگرام و تلگرام داشته باشم در حالی که فردی مسئولیت پذیر و معتبر از نظر خانواده ام هستم آنها با خواسته من مخالفت میکنند و جواب های غیر منطقی میدهند. میدانم که آنها نگران من هستند برای همین به من اجازه بیرون رفتن، رفتن به خانه دوستم، و… را نمیدهند ولی این قضیه باعث خوار شدن و کوچک شمرده شدن من در بین دوستانم است و آنها لقب هایی همچون مامانی، نازک نارنجی و… میدهند و من از این موضوع آزرده خاطر گردیده و مجبور به نوشتن این متن شده ام. من پدر و مادرم را خیلی دوست دارم و مطمئنم که آنها هم مرا دوست دارند جوری که دوست دارم تمام وقت با آنها باشم. من هیچوقت پنهان کاری نکرده ام و اعتماد آنها را تقریبا جلب کرده ام، تمام خواسته های آنها را تا به الان پذیرفته ام و الان نوبت آنها است. دوست دارم کسب در آمد داشته باشم از راه اینترنت ولی آنها اجازه این کار را به من نمیدهند و با توجه به شرایط مالی نسبتا خوبی که داریم میگویند این کار لازم نیست در حالی که این کار به من اعتماد به نفس میدهد. امیدوارم درک کنید و بتوانید مرا راهنمایی کنید تا بتوانم پدر و مادرم را با حرف هایم متقاعد کنم. سپاسگزارم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
به نظر می رسد نوجوان هوشمند و توانمندی هستید و اینکه می توانید زاویه دید دیگران را هم در نظر بگیرید و آنها را درک کنید بسیار تحسین برانگیز است.
اما مسئله اینجاست که با وجود تمام موارد درست یا نادرستی که وجود دارد هر کسی ادراک متفاوتی دارد و بر اساس خواسته ها و ادراکی که خودش دارد عمل می کند.
مسلما نقش والدینتان مستلزم مسئولیتهای متفاوتی است و دغدغه هایی که دارند باعث می شود نگرانی و اضطرابشان در مواقعی آنقدر افزایش یابد که فقط متمرکز بر راحتترین گزینه شوند در حالی که راحتترین گزینه الزاما بهترین گزینه نخواهد بود.
با توجه به آسیب پذیری زیادی که در سنین نوجوانی وجود دارد والدین اگر بخواهند اینجور بسترها را برای فرزندانشان فراهم کنند و برخی از امکانات را در اختیارشان قرار دهند به دلیل ترس از آسیب احتمالی نوجوانانشان مانع می شوند و نظارت بر این کار به مراتب دشوارتر است و احتمالا به محض اینکه این ابزار در اختیار شما قرار بگیرد آنها بسیار مضطرب تر خواهند شد.
همانطور که می بینید آنها بر ادراک خودشان و بر اینگونه مسائل متمرکز هستند بنابراین فکر می کنند این تصمیم درستترین تصمیم است.
در حالی که شما که روزانه با همسن و سالانتان در ارتباط هستید با جنبه دیگر موضوع بیشتر درگیر هستید یعنی این احساس که شما امکاناتی که دیگران دارند را ندارید و ممکن است در این زمینه مورد تحقیر واقع شوید و یا برچسب نازک نارنجی بخورید.
دو نکته در این میان وجود دارد که بهتر است به آنها دقت داشته باشید.
اول اینکه اگر ما بخواهیم مبنای رفتارها و انتخابها و تصمیماتمان را بر قضاوت دیگران و خوشایند یا بدآیند آنها قرار دهیم، بسیار کارمان دشوار خواهد شد و با تعریف و بازخورد مثبت آنها حالمان خوب و با دریافت بازخورد یا نظر منفی آنها حالمان خراب می شود و همواره وابسته به نظر آنها خواهیم بود و به این ترتیب آسییب پذیری ما در زمینه عزت نفس بسیار افزایش خواهد یافت.
نکته دیگر این است که شما هرگز نمی توانید رفتار دیگران را تغییر دهید حتی اگر پدر و مادرتان باشند و آنها به هرحال مطابق افکار و معیارهای ذهنی خودشان رفتار خواهند کرد.
و اصول هم این گونه است که معمولا قوانین یک خانه با تایید و تصمیم نهایی پدر و مادرها وضع می شود و همه موظف به پیروی از آن هستند و این هم جزو واقعیتهایی است که ممکن است برای شما خوشایند نباشد اما بهرحال درباره اینگونه واقعیت ها چاره ای جز پذیرش نداریم.
در مواردی که خواسته هایی دارید که پدر و مادرتان با آن مخالف هستند و اختلاف نظر دارید تنها راه موثر گفتگو و صحبت کردن است هرچه در این زمینه مهارت بیشتری داشته باشید بهتر می توانید به خواسته هایتان برسید اما باید به سهم و نقش خودتان متمرکز باشید نه آنها چرا که فقط اختیار رفتارهای خودتان را دارید واگر بخواهید مبنا را بر چگونگی رفتار آنها قرار دهید دچار ناکامی خواهید شد چون واقع بینانه و دست یاتنی نخواهد بود.
مذاکره کردن هم یک مهارت است که با رعایت اصولی و با تمرین به دست می آید.
به این صورت که در ابتدا درباره افکار و احساسات و نظرات خودتان و مشکلی که دارید کملا توصیفی و بدون قضاوت و سرزنش آنها و یا مقایسه کردن آنها و یا پرخاشگری و غر زدن، بیان کنید.
بعد از آن خیلی واضح صریح خواسته و انتظارتان را مطرح کنید.
مرحله بعدی ک بسیار مهم است مرحله ای است که قرار است صحبتها و نگرانی ها و دغدغه های آنها را هم جویا شوید و گوش دهید و همدلی دهید تا بدانند شما هم متوجه اضطراب آنها هستید و در نهایت ببینید چگونه می توانید در این زمینه با یکدیگر به یک توافقی برسید که تا حدی رضایت هردوی شما را در پی داشته باشد.
مثلا اینکه با نظارت آنها باشد و نحوه نظارت را مشخص نند و یا در ساعتها و زمانهای خاصی استفاده شود و از این قبیل مواردی ک بستگی به خودتان دارد که تا چه اندازه سیستم خلاق ذهنتان به شما پیشنهادات مختلفی می دهد.
اما مهم این است که به جای تمرکز بر خود مشکل بر چگونگی حل کردن آن تمرکز کنید.
در این زمینه می توانید از والدینتان بخواهید که از یک مشاوره برای چگونگی نحوه نظارت و گزینه درست مشورت بگیرند و یا شما را پیش یک مشار یا روانشناس ببرند تا در این زمینه مهارتها و توانمندی هایتان را تقویت کیند.