سلام. وقت بخیر. خانمی 33 ساله هستم با یک دختر و همسری مهربان. دو سال هست مادرم در کماست و اوایل خیلی این قضیه من را از نظر روحی بهم ریخت ولی تلاشم را کردم و دوباره خودم را کمی آرام کردم.ولی سه چهارماهه همسرم بیمارشده دخترم هم مدام سرما میخوره وآلرژیش عود میکنه داروهاش رو نمی خوره پدرم که از مادرم مراقبت می کنن بیمارن و به زور خودش رو میکشه برای نگهداری از مادرم(من شهر دیگری هستم و آخر هفته میرم پیششون). از همه چیز زود عصبی میشم. همیشه می گفتم بچه تا 7 سالگی هرکار کرد کاریش ندارم ولی خیلی دارم اذیتش می کم و داد میزنم بخدا دست خودم نیست… همیشه از رفتارم با همسر و دختر5سالم ناراحت میشم و باعث میشه از خودم بدم بیاد. همسرم میگه حق داری ولی خودتو کنترل کن ولی واقعا نمی تونم چون طاقت دیدن بیماری این دو نفر رو دیگه ندارم از بیماری خسته شدم. از همه چی بریدم حتی فرصت نداریم ی مسافرت کوچیک بریم. برای بچه م هرکار می کنیم روحیه و انرژی بگیره با شهربازی و رستوران و گردش و .. ولی میدونم براش کافی نیست. خسته شدم بریدم بخدا کمکم کنید چکار کنم؟
ممنونم