اخلاق همسر
با سلام
من دختری 22 ساله هستم و همسرم 28 سالشه
یک سال نامزد بودیم و الان 5 ماهه عروسی کردیم
ما پسر عمو و دختر عمو هستیم. از اول برا پدرم احترام خاصی قایل بود و همه چی خوب بود. ولی خونواده هامون باهم خیلی فرق دارن و خونوادش منو واقعا اذیت کردن. من تصمیم گرفتم باهاشون رفت و امد نکنم تا کمتر اعصابم خرد بشه. چون شگهرم طرف اونا رو میگرفت. الانم شوهرم با خونواده من رفت و امد نمیکنه و بهونه های الکی میاره ک اونا بهم بی احترامی کردن و منم نمیام.
من چون دیدم لج میکنه کوتاه اومدم و با اینک برام سخت بود با خونوادش رفت و امد کردم ولی اون بازم نمیاد و تو جمع هایی ک خونوادم هستن نمیاد و منو تنها میذاره. من نمیتونم تنهایی برم چون خجالت میکشم و عذاب آوره برام. از طرفی با منم نمياد بریم.
من چیکار کنم کمک کنید لطفا. بین خونوادم و همسرم گیر کردم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه می باشد اما خب در این مسیر بهتر بود که شما و همسرتان این اختلافات خانواده ها و بعد فرهنگی انها را بهتر می دیدید چون در هرصورت این مسائل اگر با مدیریت شماها همراه نشود می تواند با مشکلات زیادی برای هردوی شما همراه شود.
در زمان فعلی بهتر است که در زمان مناسبی با همسرتان صحبت کنید و بخواهید که در کنار احترام به خانواده ها مشکلات آنها باهم را به خودشان واگذار کنید و سعی کنید که مسیر ارتباطی خودتان را بسازید.
در هرصورت هیچ یک از شماها مسئول رفتارهای خانواده ها نیستید پس بهتر است از سرزنش کردن یکدیگر خوداری کنید.
در این مسیر بهتر است یک دوره زوج درمانی را باهم تجربه کنید تا بتوانید در کنار احترام به خانواده ها یک مسیر تعاملی بهتر را باهم بسازید که به نیازهای هردوی شما پاسخ داده شود.
بهتر است در این مسیر مشا رفتراهای مشابه ایشان در مورد قطع ارتباط نداشته باشید اما بیان کنید که بودن ایشان در کنارتان در منزل پدرتان برای شما چقدر با ارزش و با چه احساساتی همراه می باشد.