سلام من دختری 19 سالم…ودت ها پیش با خواهرم با عموم و خانوادش سفر کوتاه مدتی داشتیم ..منو خواهر کوچیک تر از خودم همیشه با مادرمیم اصلا ازش جدا نمیشیم اما ب اصرار زن عموم قبول کردیم و توی این سفر صبحای خیلی زود عموم میومد و پیش ما میخوابید بغلمون میکرد و دایما مارو یه حالتی مثل ماساژ میداد بعد هم متوجه شدم ک سمت سینه هام میاد…با تموم ترس و لرز اون دو روز تموم شد و برگشتیم اما من خیلی میترسم روحیم خراب شده همچنین خواهرم…شبا تا صبح همش گریه میکنم…خیلی حالم بده چیکار کنم