8
ازدواج با مرد مطلقه
سلام من قبلا هم مشاوره گرفتم،خاستگارم خیلی ادم خوبیه نمیگم کموکاست نداره ولی خوبیاااااش خیلی بیشتره،\\\\\\\’یه ازدواج ناموفق داشته ک همسرش بهش خیانت کرده وکل زندگی با اون خانوم هم ب یک سال نکشیده،من واقعادوسش دارم چون بنظرم مرده،همه جوره امتحانش کردم نه دنبال رابطه جنسی هست نه چیز دیگه ایی،خودموبخاطرخودم میخاد،ازلحاظ محبت واقعافوق العادس و مطمئنم هیچ مرد دیگه ایی اینقد دوسم نداره،ولی خانواذم مخالفه نمیدونم بایدچیکارکنم یه طرف خانوادم یه طرف نفسم،من نمیتونم بهش جواب رد بدم راهنماییم کنید ک بتونم منطقی خانوادموراضی کنم
من سرمنطق انتخاب کردم،۱۵ساله ک نیستم با یه دوست دارم وا برم ولی نمیدونم چیکارکنم واقعا ؟من حداقل پنجاتاپسرهمکلاسی داشتم ولی دلم برای این لرزیده
با سلام خدمت شما
اگر در مورد ازدواج با ایشان مطمئن هستید و خواهان ازدواج با ایشان اید که هر چند پیشنها می شود حتما نظر مشاور پیش از ازدواج را نیز بپرسید .از خانواده علت مخالفت خود را بپرسید آیا چون قبلا ازدواج کرده اند مخالف هستند صرف این مسئله نمی تواند مشکل زا باشد و از یک رابط یافامیل یا دوست خانوادگی که والدینتان ایشان را قبول داشته باشند کمک بگیرید تا با آنها صحبت کند .
سلام مجدد،میگن چون غریبس و اینکه من دانشجوی ارشدوایشون فوق دیپلم،اختلاف تحصیلی ولی بخدادرکش بیشترازخیلیا هست،هرکی میادخاستگاری فقط باایشون مقایسش میکنم و ازنظراخلاقی بالاترازهمه بوده موندم چیکارکنم دلیل طلاق هم کاملا منطقی بوده
باسلام وخسته نباشيد
دختري هستم ٢٦ساله،عاشق فردي شدم كه قبلاازدواج كرده وجداشده ويك دختردارد…١٠ماهه كه باهم آشناشديم…خانواده من هم باازدواج ايشون مخالفتي ندارند.
انسان خيلي خوب وفهميده وصادقيه ومن دركنارش خيلي احساس آرامش ميكنم…
منتهاايشون تمايل به ادامه ي اين رابطه ندارند،ايشون حدودا٢٥سانت ازمن بلندترهستند،ميگن ازنظرظاهري درجامعه مناسب نيستيم،اماازنظرمن اين قضيه نه اينكه بي اهميت باشه،نه،امااونقدرهامهم نيست كه رابطه امون روخراب كنم…
به خاطريكي دوموردحرفي كه توي جمع خودمونيه،من وايشون وخواهرونامزدش پيش اومد،ميگن ازنظراخلاقي ورفتاري جوردرنميايم…
درصورتي كه مالحظاتي كه كنارهم هستيم(دونفره)مشكلي نداريم…
براي من گذشتن ازايشون غيرممكنه…
لطفاراهنماييم كنين كه چطورميتونم مانع جداشدنمون بشم؟
ازدواج یک رابطه و خواست دو طرفه است و ازدواج چیزی جز ارامش در زندگی نیست … پس ایشون با تجربه ای که داشته درست تشخیص داده که برای هم مناسب نیستید
و شما باید این واقعیت رو بپذیرید که با احساسات محض نمیتونید به ارامش در زندگی برسید
شما امروز رو میبینید ولی این روزها وقتی وارد زندگی واقعی شدید خیلی زود رنگ میبازه
ابتداممنونم واقعاازتون كه پاسخ داديدوراهنمايي كرديد…
منم باهاتون موافقم كه ازدواج خواست دوطرفه است…
منم دختركم سن وسالي نيستم،تحصيلاتم كارشناسي،باوركنيدتصميمم فقط ازروي احساس نيست،توزندگي خانوادگي سختي هاومشكلات زيادي روپشت سرگذاشتم،وميدونم كه زندگي كردن وزندگي ساختن به اين آسوني هانيست ويادگرفتم كه اصلانميشه همچين چيزمهمي روبدون منطق تصميم گيري كرد…تنهاچيزي هم كه خيلي برام مهمه آرامش داشتنمونه…
من بارهاوبارهاباخودم فكركردم وخودموتوموقعيتي كه ممكنه توآينده باشم گذاشتم وبازهمينجايي بودم كه الان هستم،همينقدرعاشق…
واقعادلم ميخوادكه كنارش باشم واون تكيه گاه من باشه وزندگي خوبي داشته باشيم،من توخودم ميبينم كه ازپسش برميام وميتونم همسرخوب ومادرخوبي براي دخترش باشم…
به نظرخودم مشكل اينه كه باورم نداره به خاطرتجربه ي تلخ گذشته اش،ميخوام كه باورم داشته باشه،ميشه لطفاراهنماييم كنيد؟
من دختری هستم ۲۲ساله با مردی ۳۲آشنا شدم و ازم خواستگاری کرده ،اخیرا متوجه شدم به مدت ۱۰سال توسط خانمی بد فرریب داده شده که خیلی بزرگتر از خودش بوده و خواسته شر مزاحم ها رو از سرش باز کنه این آقا رو فریب دادن و عقد کردن ک مزاحماش فک کنن شوهر داره و ولش کنن بعد از عقد خانوم زیر حرفش زده و به مدت ده ساال دیگه نتونسته طلاقش بده و هر دفعه ک خواسته طلاقش بده این خانوم خودکشی. میکرده و از نظر روانی نرمال نبوده و در طول اینن مدت به گفته ی خودشون باهم اصللا زیر یه سقف زندگی نکردن و بعد از ده سال خانوم در قبال گرفتن خونه ی اقا با تمام وسیله های خونه حاضر به طلاق شده.حالا من با وجود اینکه این چیزا رو فهمیدم باید چیکار کنم،فکرش آزارم میده. توراخدا کمکم کنید
بهترین کار مشاوره ای حضوریه …
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵