من دختری ۳۶ ساله ی مجرد لیسانس حقوق دارم وخانه دارهستم به مدت یک ماه در سایت همسریابی با پسری ۳۸ ساله فوق لیسانس مهندسی الکترونیک  وکارمند دولتی است ،آشنا شدم ‌در ابتدا از ایشون مدرک دال بر اثبات تحصیلی وشناسنامه ای خواستم ایشان امتناع کردند وگفتنداول ارتباط بیشتری جهت شناخت داشته باشیم بعداز چندروز درآخرهفته به خواستگاری ام می آید .ایشون ابتدا گفتند من گرایش جنسی bdsm دارم پیش دکتر رفتم ایشون گفتند باید کسی را انتخاب کنی که این گرایش تورا بپذیرد. بعد به من گفت اگر مشکلی ندارید آشنا شویم من اول درسایت درمورد گرایش تحقیق و مطالعه کردم وبعد قبول کردم وارد ارتباط مجازی آشنایی شویم به نوعی به توافق رسیدیم. ومن شروع به پرسیدن سوالات ۲۰ گانه ی ازدواج از ایشون کردم واو تمام آن را با صبر وحوصله پاسخگو شد. روز بعد از من خواست که تلفنی چت سکسی داشته باشیم از دیدگاه او این مورد مهم است که سرد هستم یا گرم واینکه می تونم نیازش را برآورده کنم یا خیر ؟ قبول کردم .در بین ارتباط اتفاقی مادرم متوجه ارتباط آشنایی می شود ومن به آقا پسر گفتم که پدر ومادرم از ارتباط مجازی مون اطلاع یافتند ایشون خیلی ناراحت شدند وگفتند خیلی زود بود وبعد قهر کردند تا یک هفته خبری نشد از ایشون . من یه حسی بهشون پیدا کردم به ایشون پیام دادم . ایشون همیشه موبایلش خاموشه وفقط آنلاینی از برنامه ی ارتباطی با من ارتباط می گرفت طرز بیانش خیلی محترمانه بود در صحبت با من ارزش قائل می شد دوباره وارد ارتباط شدیم وگفت مرا بخشیده وگفته زمان نیاز است که بیشتر مرا بشناسد بعد به خانواده اش معرفی کند با مشورت پدر ومادرم بهش یک هفته الی ۱۰ روز  فرصت دادیم ولی دراین مدت شناخت متاسفانه ایشون فقط از من سرویس مجازی سکسی برای ارضای خودش می کرد وگاهی در مورد مسائل آینده می گفت و ابراز عشق می کرد من بیشتر از زندگی متاهلی واون رویاهایی که با او قراراست درزندگی زناشویی وآن حقوق وتکالیف را داشته باشیم ،بیان می کردم  چون قصدم کاملا جدی بود و او فقط در حد کوتاه تایید می کرد وهربار که حرف می زدم بیشتر مرا به سمت مسائل جنسی وچت سکسی می کشاند وهمیشه می گفت من نگرانم تو در این رابطه ی جنسی  تحمل خواهی کرد و درد نخواهی داشت و… منم گفتم اگر اینطوری فکر کنید انگار دختر باید اول امتحانش را پس دهد تا شمابه عنوان همسر قبولش کنی وبهش گفتم شما فرصت می خواستید مرا بشناسید ولی فقط باهاتون چت سکسی برای ارضایتون دارم . گفت این مسئله خیلی مهم است چون خیلی زن وشوهرها به این دلیل خیانت می کنند تو باید تعهد داشته باشی. من جدی تر شدم وگفتم باید مرا به خانواده ات معرفی کنی او یک هفته دیگه مهلت خواست ودراین مدت مرا بسیار وابسته ی خود کرد وعاشق خود کرد وبعد موقعش رسید بهم گفت پسرعمویش دستش زیر دستگاه رفته وگرفتار شدند وخانواده ناراحتند وشرایط جوی هولناک است ونمی تواند به مادرش در مورد من بگوید بهش یک هفته دیگه فرصت دادم چون واقعا عاشقش شده بودم بعد از چندروز دوباره ازش خواستم بالاخره گفت با خواهر دوستم حرف می زنم او واسطه شود وبا مادرم صحبت کند چون نمی خوام مادرم بفهمد از سایت آشنا شدیم سه روز گذشت ولی خبری نشد
در کل بگویم ایشان طفره رفتند ومن شک کردم ودرارتباط آخر بهش گفتم حرفات دروغه شما مرا برای ازدواج نمی خواهید ومرا مسخره ی خود کردید وآلوده ی مجازی کردید
باز پیام دادند که من دروغ نگفتم  خواهر دوستم کمکم نکرد ومن خودم با مادرم صحبت کردم وبهش گفتم که از اینستاگرام آشنا شدیم چون راهی دیگه نتونستم پیدا کنم آشنایی را . بالاخره مادرم قبول کرد ولی گفت باید دست پسرعمویت وعمل هایش تمام شود وجو شرایط آرام شود بعد اقدام شود ولی راستش من حرفش را باور نکردم او متاسفانه دوسه روز وحتی تا چهارروز ویک هفته خبری ازش نمی شد وفقط وقتی هوس سرویس جنسی مجازی می کرد به سراغم می آمد در ارتباط آخر وسط ارضا شدنش حالش را گرفتم وچت تلفنی سکسی  همکاری نکردم واو خیلی ناراحت شد والان مدت یک هفته است هم موبایلش همیشه خاموش است وهم پیام نمی ده هرچند قبل ها هم موبایلش خاموش بود ووقتی علتش را می پرسیدم طفره می رفت وبحث را عوض می کرد. متاسفانه از نظر عاطفی ضربه ی شدیدی خورده ام خیلی بهش دلبسته ام.وقتی تا چندروزازش خبری نیست دچار بی هدفی وافسردگی واسترس شدم ولی وقتی باهاش دوکلمه حرف می زدم حالم خوب میشد. وحس زندگی وپیشرفت داشتم هیچ کس جز او نمی تونه راضی ام کنه . خواهش می کنم راهنمایی کنم آیا ایشان قصد ازدواج دارند ؟ آیا ادامه دهم ؟