افسرگی
با سلام من پسری بیست ساله هستم پدر و مادرم قریب به ده سال پیش از هم جدا شدن و من تقریبا هفت ساله مادرم و ندیدم یعنی از وقتی ازدواج مجدد کرد پدرم ادم خانم بازیه زن دومشم از شهرستان گرفتش که فقط تو خونش کار کنه و به رفتارش کاری نداشته باشه من دانشجو بودم ترم اول شهریه دانشگاهم و دادم ولی ترم بعد نتونسم پدرم وضع مالیش خوبه ولی اصلا بفکر بچه نیس همیشه میگه اگه شما نبودید منظورش منو برادرمه من خیلی پیشرفت میکردم به من به عنوان یه کالا یا نمیدونم یچیزی که میخادش ازش بازدهی بگیره نگاه میکنه میگه درس نخون برو سر کار دکتر من افسرده گی گرفتم میخام برم مادرم و ببینم ولی حس میکنم اون هم نسبت بمن خیلی بیتوجه اگه نگران من بود خب میومد منو میدید حتما اینطوری راحت تر بود دکتر بشدت احساس افسردگی و غم و کمبود محبت میکنم قصد خودکشی دارم زندگی من جزییات خیلی بیشتری هم داره ولی با تایپ قابل بیان نیس
سختی های زندگی
سختی های زندگی و مشکلات بخشی از زندگی هستند. آنها مثل طوفانند.
درست مثل طوفان، راه گریزی از این مشکلات ندارید.
حتی اگر خودتان را در سرپناهی مخفی کنید، طوفان هنوز همانجاست.
به همین دلیل باید یاد بگیریم چطور برای آن آمادگی پیدا کرده و بیرونشان کنیم.
سختی های زندگی مهمترین عنصر ما برای ساختن شخصیتمان هستند.
سختی های زندگی مشکلات و سختی های زندگی به ما کمک می کنند که صبور باشیم.
و صبر شخصیتمان را قوی تر کرده و کمکمان می کنند .
هر بار بیشتر به خداوند اعتماد کنیم تااینکه در نهایت امید و ایمانمان بیشتر و قوی تر شود.
دوست عزیز شما زندگی سختی رو داشتید ولی دلیل نمیشه که زندگی آینده شما بد باشه.
مگر اینکه خود شما اینو بخوایت .
سعی کنید از طریق واسطه ای برای دیدن مادرتون اقدام کنید.
ولی خودتون رو برای اتفاقات خاص هم اماده کنید.
این طبیعت ما انسانهاست که خداوند زندگیشونو در سختی قرار داده تا ابدیده بشن.
ولی برای فرار از آشفتگی و فشارهای ذهنی حتما بنویسید .
چون نوشتن ذهن شمارو آرام میکنه .
و چندین بار از روی نوشته خودتون بخونید و بعد اتیشش بزنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
مشاوره روانشناسي تلگرامي:
http://t.me/kanonmoshaveran_bot