1
با برادرم نمیتونم کنار بیام
نمی تونم با برادر کوچک ترم بسازم ..هر کار بدی که انجام میده ..مادر و پدرم از چشم من میبینن ..دیگه صبرم تموم شده..۱۰ ساله هستم..چه کار کنم
نمی تونم با برادر کوچک ترم بسازم ..هر کار بدی که انجام میده ..مادر و پدرم از چشم من میبینن ..دیگه صبرم تموم شده..۱۰ ساله هستم..چه کار کنم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس خشم و ناراحتی شما کاملا قابلدرک است.
البته نگفتید که برادرتان چند سالشان است اما معمولا با ورود یک فرزند جدید به خانواده توقعات و انتظارات والدین از فرزند اول کمی افزایش می یابند و او را مانند کسی می بینند که علاوه بر مراقبت از خودش باید حامی برادر یا خواهر کوچکترش هم باشد و این موضوع گای مشکل آفرین می شود.
چرا که فرزند اول ممکن اس احساسات بسیار ناخوشایندی را تجربه کند و فکر کند که نیازها و خواسته هایش دیده نمی شود و فرزند کوچکتر در اولویت قرار دارد.
تا حدودی اینگونه احساسات طبیعی هستند و پدر و مادرها هم به دلیل کوچکتر بودن فرزندشان ممکن است بیشتر به او مشغول باشند اما واقعا باید این اوضاع و شرایط را به گونه ای مدیریت کنند که در شما چنین احساسی شکل نگیرد.
اگر بخواهیم درباره پدر و مادرتان صحبت کنیم و بایدها و نبایدها یا رفتارهای درست یا نادرستشان، به جایی نخواهیم رسید چرا که رفتار و تغییر انها دست ا نیست.
ما فقط می توانیم روی رفتار و تغییر خودمان کنترل داشته باشیم.
پس اگر اکنون مخاطب ما شما هستید و به شما راهکار ارايه می دهیم هرگز به این دلیل نیست که رفتارهای والدینتان بی عیب و نقص است و شما مشکل دارید، بلکه به این خاطر است که شما درخواست دریافت راهنمایی داشته اید و نه آنها.
در ضمن به نظر می رسد خیلی پسر توانمند و هوشمندی هستید که به دنبال راه چاره آن هم در این فضا هستید و این تلاش شما تحسین برانگیز است.
اگرچه به خواسته دقیق خودتان اشاره ای نکردید اما اگر بخواهیم با توجه به گفته هایتان خواسته شما را حدس بزنیم، ظاهرا شما می خواهید رابطه بهتری با والدینتان و برادر کوچکترتان داشته باشید.
نمی دانیم در این مسیر تا کنون چه کرده اید اما رفتارهای پرخاشگرانه و غر زدن و قهر راه به جایی نخواهد برد.
بهترین راه برای اینکه خواسته ها و انتظاراتمان را مطرح و پیگیری کنیم و یا ناراحتی هایمان را ابراز کنیم این است که با افرادی که با آنها به مشکل برخورده ایم گفتگو کنیم.
درباره برادرتان که ظاهرا سن کمی دارد، بهتر است او را به همان شلی که هست و با تمام بچه گی هایش و مواردی که به خاطر ندانستنها و سن کمش انجام میدهد، قبول کنید و با او به نحوی کنار بیایید که کمترین درگیری را داشته باشید.
البته خیلی کم درباره مشکلتات صحبت کردید و اگر چند مثال مطرح می کردید راهنمایی دقیقتری می توانستید دریافت کند.
درباره والدینتان هم بهتر است در یک فرصت مناسبی که هردوی شما حال نسبتا خوبی دارید و خشمگین نیستید، درباره افکار و همین احساسات بدتان صحبت کنید، اینکه از این وضعیتی که مدام شما را مسئول رفتارهای برادرتان بدانند خسته شده اید و دلتان می خواهید محدوده وظایف شما مشخص باشد و شما انقدر احساس فشار نداشته باشید یا هر طوری که خودتان با زبان خودتان بلدید، اول درباره فکرتان و احساستان صحبت کنید و بعد هم خواسته و انتظاری که از ولدینتان در این زمینه دارید را خیلی واضح بیان کنید.
مثلا اینکه از شما انتظار دارم کمی بیشتر مرا درک کنید و اینکه من هم گاهی می خواهم تنها باشم و نمی توانم مدام مراقب برادر کوچکترم باشم، یا هر مسئله دیگری که در این زمینه دارید و زیاد تکرا می شود و بیشتر از همه باعث آزار و رنجش شما می شود.
بهتر است شما هم متقابلا دغدغه ها و حرفهای آنها را بشنوید و سعی کنید از دید آنها هم به ماجرا نگاه کنید.
این نکته را هم در نظر داشته باشید که هرکسی مجاز است هر احساسی را داشته باشد و ما قرار نیست بابت احساساتمان مانند خشم احساس شرمندگی کنیم چرا که هیچ کسی به صورت مستقیم بر احساساتش کنترل ندارد.
اما پرخاشگری یک رفتار است که تحت کنترل مستقیم خود فرد است و هیچ کس مجاز به پرخاشگری نیست و باید بتوانیم به شیوه موثری خواسته ها و ناراحتی های خودمان را پیگیری کنیم نه با پرخاشگری.
البته مدیریت خشم هم یک مهارت است که می توان با تمرین کردن آن را به دست آورد و شما هم می توانید برای بهبود روابطتان و همچنین مدیریت موثر خشمتان مهارت مدیریت خشم را جستجو کنید و با راهکارهای آن آشنا شوید و آن را تمرین کنید.
در نهایت اگر دیدید نمی توانید با مشکلات کنار بیایید هیچ ایرادی ندارد، همه افراد گاهی در مواردی در زندگی شان نیازمند دریافت کمک حرفه ای از یک مشاور یا روانشناس هستند، می توانید از والدینتان بخواهید که شما را پیش یک روانشناس ببرند تا با دریافت جلسات مشاوره بتوانید راهکارهای موثر را دریافت کنید.