بدبینی در ازدواج
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما
بنده حود دو سال پیش و قبل از اینکه به خدمت سربازی بروم اقدام به خواستگاری از یکی از اقوام نه چندان نزدیک کردم و وقتی با ایشان صحبت کردم به نظرم مشکل خاصی نداشت و گزینه مناسبی بود و به تفاهم رسیدیم،به همین دلیل بعد از چند ماه و در حین خدمت سربازی با هم نامزد کردیم اما هر چه می گذشت من متوجه میشدم که ایشان دقیقا برعکس صحبت های اولیه ای که با کرده بودیم نشان داد و من متوجه شدم که کلا ان ادمی نیست که من فکر میکردم ولی با اینحال من با بعضی از رفتارها تا حدودی کنار امدم که به نظرش احترام بزارم و زیاد سختگیری نکنم اما ایشان از رفتار من سواستفاده میکرد و در نهایت با بهانه اینکه که من بهش بی توجهی کردم و برام مهم نبوده و اینکه چرا بیشتر رفت و امد نداشیم و با هم بیرون نرفتیم، کلا نامزدی رو بهم زد و حتی حاضر نشد به حرفام گوش بده که من با توجه به اینکه یه شهر دیگه سرباز بودم و زیاد نمیتونستم مرخصی بگیرم و بیشتر ببینمش و گفت اصلا نمیخواد بپذیره که دلیل چی بوده و به حرف بزرگترها برای پا درمیانی هم گوش نکرد،بعد این ماجرا من کلی عذاب وجدان گرفتم که چرا نتونستم بیش از این بهش محبت کنم اما بعدها فهمیدم اینا همش بهانه بوده و پای یکنفر دیگه وسط بوده و دقیقا بعد اینکه نامزدی رو بهم زده بود امده بود خواستگاریش،بعد این ماجرا و یه سری ماجراهای مشابه که دوستان برام تعریف کرده اند،من دچار یه حس بدبینی نسبت به جنس مخالف شدم و نمیتونم به هر کسی اعتماد کنم و این ذهنیت برام به وجود امده که ازدواج با غریبه ها به صلاح نیست چون میترسم دوباره همین بلا به سرم بیاد،از طرفی قبل از اینکه به خواستگاری این بنده خدا برویم من یه علاقه نسبی نسبت به دختر داییم داشتم ولی به دلیل اینکه پدربزرگ و مادربزرگم و مادر و پدرم هم ازدواج فامیلی داشتند(اما مشکل یا بیماری خاصی در فامیل نداشتیم و فقط پسر یکی از دایی هایم یه بیماری پوستی داره)ترجیح دادم که چشم به روی علاقه به دختر داییم ببندم وفراموشش کنم، به خواستگاری ان بنده خدا برویم که ایکاش نرفته بودیم چون باعث شد کلا عقایدم به هم بریزه وحتی الان دیگه مطمئن نیستم حتی دختر داییم همون چوریه که فکر میکنم یا نه، من که قبل اینکه به خواستگاری برویم با هیچ دختری ارتباط نداشتم و هیچوقت پام رو کج نگذاشتم نمیدونم چرا این اتفاق برام افتاد.پیشنهاد شما برای از بین رفتن این بدبینی چیه؟ایا با شرایط من ازدواج فامیلی(با توجه به اینکه هنوز به دختر داییم تا حدودی علاقه دارم ولی از مشکلات ژنتیکی احتمالی ازدواج فامیلی میترسم) درسته یا خیر؟به نظر شما برای خواستگاری از دختر داییم اقدام کنم یاخیر؟
باتشکر
با سلام خدمت شما دوست عزیز
آشنایی قبل از ازدواج یکی از نکات مهمی است که متاسفانه به آن توجه کمی می شود و شما باید قبل از رسمی کردن نامزدیتان زمان بیشتری برای شناخت طرف مقابلتان صرف کنید آن هم نه تنها در حرف بلکه در دنیای واقعی و در عمل هرچند که زمان نامزدی نیز برای همین گذاشته شده است و خب با توجه به اتفاقات پیش آمده شما زمان مناسب تر از زمانی چون بعد از عقد متوجه موضوعات زیادی شدید. در مورد مشکلات ژنتیکی باید به شما بگویم که این موضوع با یک آزمایش کاملا مشخص می شود و اگر بیماری خاصی چون عقب افتادگی ، مشکلات قلبی و .. نیز داشته باشید می توانید از طریق همان آزمایش ژنتیک به اینکه چقدر در آینده شما تاثیر دارد پی ببرید. در مورد دختر داییتان نیز بهتر است حتما با چشمان باز تر و دقت بیشتری به انتخاب بپردازید چه فردی که انتخاب می کنید فامیل باشند و چه غریبه اینگونه می توانید احتمال مشکل در آینده را کاهش دهید . شما ذکر نکردید چند مدت از ماجرای جدایتان می گذرد؟ حداقل ۶ ماه باید از این موضوع گذشته باشد و مهم تر از زمان برای پیشنهاد به دختر داییتان یا هر فرد دیگری زمانی است که بتوانید فرد جدید را با نامزد سابقتان مقایسه نکنید و دیدگاهتان ترمیم پیدا کرده باشد.
در این مسیر می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک بگیرید .
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
شاد باشید
با سلام
ممنون از پاسخ شما.
الان یکسال از ماجرا جدایی میگذره.ما با هنوز عقد نکرده بودیم و فقط به نامزدی رو رسمی کرده بودیم و انگشتر نشان برده بودیم.اوایل رفتار و گفتارش جور دیگه ای بود ولی به مرور عوض شد من با اینکه تو یه شهر دیگه سرباز بودم تا انجایی که میتونستم براش وقت میگذاشتم ولی نمیدونم چرا اینجوری شد،الان یه حسی شبیه به اینکه با من بازی شده رو دارم.الان دیگه کلا نمیتونم به غریبه اعتماد کنم و از اینکه بخوام با غریبه ازدواج کنم میترسم و درکل زیاد به غریبه حس خوبی ندارم و یه جورایی این فکر ملکه ذهنم شده که ازدواج فامیلی بهتره.
۱-شما برای از بین بردن این بدبینی چه راهی رو پیشنهاد میکنید؟
۲-ایا ازدواج فامیلی با توجه به اینکه پدر و مادرم و پدر بزگ و مادربزرگ(پدری) با هم فامیل بوده اند ولی تا به حال بیماری خاصی(معلولیت)وجود نداشته اگر من هم بخواهم ازدواج فامیلی کنم چقدر اطمینان وجود دارد که مشکل ژنیکی ناشناخته ای به وجود نیاید؟(چون یه جا خوندم که این آزمایشات بعضی مشکلات رو نشون نمیده)
با تشکر
با سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز
در جواب سوال اول شما باید بگویم اینکه شما با تغییر تصوراتتان و پذیرش موضوع می توانید دیدگاه بهتری پیدا کنید و به مرور زمان و دیدن افرادی که متفاوت تر این دیدگاه در شما تغییر خواهد کرد از مرور گذشته و فکر مداوم و بررسی جرئیات رفتارهای نامزد سابقتان خوداری کنید . و در مورد سوال دوم باید بگویم که ایجاد مشکل حتی در بین ازدواج با غریبه ها نیز وجود دارد و در صورتی که در فامیل بیماری های خاص وجود نداشته باشد حتی نیاز به آزمایش ژنتیک نیز نمی باشد اما شما برای برطرف کردن نگرانی خود می توانید با انجام این آزمایش اطمینان بیشتری کسب کنید چون خیلی از بیماری های خاص را نشان می دهد. سعی کنید توجه زیاد به این موضوعات باعث ایجاد وسواس فکری در شما نشود.
شاد باشید