2
بچه م حرف گوش کن نیست
مادر۳۵ساله هستم،دخترم۳سالو۴ماهشه،از۱۰تاحرفمو۷تاشوگوش نمیده اگرقول جایزه وبدم یاتهدیدبشه گوش میده خیلی بازیگوش وباهوشه،ازشماکمک میخوام چطورباهاش رفتارکنم مثل دوتادوست باشیم دوست ندارم ازم فاصله بگیره،واینکه هرچی ازباباش بخواد متاسفانه۸۰درصد واسش انجام میده
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا بتوانیم باهم بیشتر صحبت کنیم.
. شما چه کارهایی از او می خواهید که حاضر به انجام دادن انها نیست؟
۲٫ چه میزان فکر می کنید که دخترتان در این سن می تواند استقلال داشته باشد ؟
۳٫ او را به عنوان فردی با نیازها و احساسات متفاوت می شناسید؟
۴٫ واکنش او در مقابل نه گفتن های شما چیست؟
۵٫ شما در مقابل حرف گوش کن نبودن او چه واکنشی نشان می دهید ؟
۶٫ از نظر رشد زبانی و حرکتی و همچنین روابط با دیگر همسالان و بزرگسالان نرمال می باشد؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دوست عزیز احساس نگرانی شما در مقابل فرزندتان کاملا قابل درک اس.
توجه داشته باشید که در مرحله نخست اگر می خواهید برای فرزندتان موثر باشید بهتر است در ابتدا با همسرتان به توافق هایی در زمینه شیوه روبرو شدن با رفتارهای مختلف ایشان و موارد مجاز و غیر مجاز برسید و با هم هماهنگ باشید چرا که این موضوع بسیار مهم است و به اقتدار والدین و جایگاهشان در برابر فرزندان بسیار می تواند تعیین کننده باشد.
وقتی عنوان می شود که کودکان به حرف گوش نمی دهند عوامل بسیار زیادی می تواند در این مورد موثر و زمینه ساز باشد که نیازمند بررسی بیشتر و ارزیابی دقیق تری است.
به عنوان مثال گاهی والدین تصور می کنند که با یک یا دوبار اعلام کردن به کودک او باید برای همیشه در ذهنش بماند که چه کارهایی را باید انجام دهید و چه کارهایی را نباید انجام دهد.
در حالی که عملا چنین خواسته و انتظاری غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است و کودکان نیاز دارند مدام با آن ها درباره قوانین صحبت شود.
به عنوان مثال این که یک بار به آن ها بگوییم رفتیم به فروشگاه به چیزی دست نزن هرگز توضیح کافی نیست.
بلکه بهتر است هربار که قصد رفتن به فرشگاهی را دارید از قبل به او یک توصیف و تصویر نسبتا کاملی از مکان و کارهایی که شما قرار است در آن انجام دهید و کارهایی که او باید انجام بدهد کامل و واضح توضیح دهیم تا کدک بتواند آن را در ذهنش تصور و پیش بینی کند.
نکته مهم دیگر این است که شما باید سطح توقع و انتظارات خودتان را با سطح رشد و نیازهای رشدی و تحولی کودک هماهنگ کنید.
به عنوان مثال کودکان هنوز در مقابل هیجانات خودشان مخصوصا هیجانات منفی مانند اضطراب ممکن است دبه شدت دست پاچه بشند و ندانند در آن زمان کار درست چه چیزی است و یا چگونه باید با این احساسات و هیجانات خودشان روبرو شوند ک در چنین موقعیت هایی ما فکر می کنیم آن ها قصد لجبازی ردن با ما را دارند و ممکن است بخواهیم آن ها را تهدید یا تنبیه کنیم که نه تنه کمکی به آن ها نمی کند بلکه اوضاع را بدتر هم خواهد کرد.
در چنین مواقعی کودکان نیاز دارند درباره احساسات خودشان صحبت کنند و ما هم با ترغیب و تشویق کردن آن ها می توانیم به مدیریت هیجانات آن ها کمک کنیم ک اولین قدم آن توصیف و پذیرش احساسات طبیعی آن ها است و این ک خودشان هم با آن ها آشنا شوند و ما هم از طریق همدلی دادن این روند را تسهیل کنیم.
نکته مهم دیگر مبهم صحب کردن والدین است،عباراتی مانند دختر خوبی باش و یا حتی به حرف من گوش بده می توانند برای کودک بسیار مبهم باشند و بعد که از آن تبعیت نکنند ما ممکن است به اشتباه برداشت کنیم که از قصد چنین کاری نکرده اند.
هنگام صحبت کردن با کودکان باید دقت کنیم که از عبارات بسیار ساده کوتاه و مشخصی صحبت کنیم و به جای این که بگوییم چه کاری را انجام نده، واضح و مشخص بگوییم چه کاری را انجام بده چرا که وقتی کودک پیام نکن را دریافت می کند نمی داند پس به جای آن چه کار دیگری را باید انجام دهد.
نکته مهم دیگر این است که متاسفانه ما زمان هایی که کودکانمان آرام و از نظر ما خوب هستند و کاری به ما ندارند و یا طبق اصول رفتار می کنند اصلا آن هارا نمی بینیم و کاملا این موضوع را طبیعی می دانیم و بنابراین هیچ توجهی هم از سمت ما دریافت نمی کنند ک ممکن است به مرور این گونه رفتارها کمرنگ تر بشوند چرا که آن چه برای کودکان بسیار مهم است،بر خلاف خواسته های ما، دریافت حاکثر توجه از سوی والدین است و آن ها به محض این که احساس کنند و یا به این نتیجه برسند که با رفتار خاصی می توانند توجه والدینشان را به خودشان جلب کنند،حتی اگر این توجه به صورت منفی هم باشد باز آن را انتخاب خواهند کرد چرا که برایشان جذابیت دارد.
مسیر درست در این زمینه این است که با تقسیم بندی واضح رفتارها به سبز و زرد و قرمز در ذهن خودمان به صورت مشخص بدانیم که باید سبزها،یعنی آن هایی که خوب هستند حتی اگر ساده باشند مانند سلام کردن، باید با بذل توجه آن ها را مورد تشویق قرار داد و کارهای زرد یعنی آن هایی که بهتر است انجام نشوند گاهی فقط نادیده گرفته شوند و با نادیده گرفتن کودک مثلا زمانی که از الفاظ زشتی استفاده کرده است، به کاهش نرخ انجام آن رفتار کمک کنیم و رفتارهای قرمز که تعدادشان بسیار اندک است و مربوط به مواردی می شود که سلامت کودک به صورت جدی در خطر است، واکنش متفاوتی داشته باشیم.
اشتباه اصلی زمانی رخ می دهد که واکنش و برخورد ما در برابر این رفتارها جابجا می شود و مثلا در برابر کارها و رفتارهای موجود در دسته بندی زرد، ما تنبیه شدیدی داریم که انگار قرمز بوده است و در این صورت نه تنها پیا را درست منتقل نمی کنیم بلکه کودک ما هم دچار سردرگمی خواهد شد و به خواسته مان در نهایت نخواهیم رسیدو نمی توانیم اصول خاصی را نهادینه کنیم.
در همین قسمت نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرار دهید این است که رفتارها و پاسخ های ما به رفتارهای مختلف کودکان باید کاملا مشخص باشد تا کودک بتواند آن ها را پیش بینی کند و بداند که همین است چرا که اگر ما بخواهیم بر اساس خلق خودمان و یا از روی پرخاشگری رفتارهای متفاوت و گاهی متناقض داشته باشیم نه تنها کودکان پیام دقیقی دریافت نخواهند کرد بلکه احتمال رفتارهایی ماند گریه و یا قشقرق راه انداختن برای رسیدن به خواسته هایشان در آن ها افزایش خواهد یافت و قاطعیت و ما هم در ذهن آن ها از بین خواهد رفت چرا که می دانند بسته با پافشاری شان و خلق شما می توانند گزینه متفاوتی دریافت کنند چون یک بار که شما بی حوصله بودید با گریه کردن توانست یک عدد بیسکوییت از شما دریافت کند و به خواسته اش برسد،بار دیگر که شما حوصله دارید و می خواهید در برابر گریه هایش مقاومت کنید و قاطعانه رفتار کنید کودک همچنا تلاش خواهد کرد تا شما را تسلیم کند چون یک یا دوبار قبل در این مورد موفق شده است.
بپس در اینجا افزایش مهارت هایی مانند مدیریت خشم و یا رفتار قاطعانه نیاز است که توسط والدین آموخته و تمرین شود.
در آخر چون به داشتن رابطه صمیمی با دختران و اهمیت این موضوع اشاره کردید بهتر است سعی نید برای رسیدن به این خواسه یا هدف خودتان رفتارهای مخرب و سمی را بشناسید و با تمرین کردن سعی کنید رفتارهای موثر و پیوند دهنده را جایگزین آن ها کنید.
سرزنش کردن، غر زدن، مقیسه کردن، قهر و بی توجهی و تنبیه های مکرر، پرخاشگری و باج دادن همگی جزو رفتارهای مخرب هستند که به مرور شما را از یکدیگر دور می کند و این موضوع به خصوص در سنین نوجوانی بسیار می تواند تعیین کننده باشند چرا که هر چه فرزندان ما بزرگ تر و توانند تر می شوند کمتر از تنبیه و ترس می توان برای کنترل آن ها استفاده کرد و در مقابل اگر با رفتار های خوب و موثر تصویر خوبی از ما در ذهنشان داشته باشند به احتال بسیار بیشتری با ما همراه خواهند شد و مشارکت خواهند کرد.
این گونه رفتارها عبارت اند از حمایت و همدلی و در سنین بالاتر گفتگو برای رسیدن به توافق و وضع قوانین با مشارکت خود آن ها.
با توجه به تمام این مطالب که به صورت کاملا کلی مطرح شدند و در مورد افراد مختلف بسته به شرایط آن ها توصیه های خاصی ممکن است وجود داشته باشد، به شما توصیه می شود برای ایان که بتوانید فرزند پروری موثرتر و موفق تری داشته باشید با یک متخصص فرزند پروری در ارتباط باشید تا بتوانید در این مواقع راهنمایی های دقیق تر و تخصصی را دریافت کنید و برای رسیدن به توافق و اشتراک با همسرتان ایشان را هم با خودتان همراه کنید و در صورت لزوم برای خودتان زوج درمانی هم دریافت کنید تا بتوانید موثرتر رفتار کنید.