سلام. من 2ساله با خانومم ازدواج کردم، خانواده خوبی از نظر خاکی بودن و مهربان بودن داره، همسرم 2تا خواهر داره، یکی 8 سال از خودش بزرگتر و یکی 6 سالاز خودش کوچیکتر. سال اول ازدواجمون متوجه شدم که خانومم با خواهر کوچکترش بیش از اندازه در ارتباطه، به حدی که نه تنها زندگی خودشو بلکه زندگی منو هم تحت تاثیر قرار داده، زنم از خودش هیچ هویتی نداره، همیشه دوس داشته که مثل خواهر کوچیکش بود، مثل اون انگلیسی خوب بلد بود، مثل اون تو درس و دانشگاه موفق میشد، آهنگایی گوش میده و دوس داره که خواهرش دوس داره. فیلمایی میبینه که خواهرش میبینه، جالب اینه که منم مجبور میکنه که از اون فیلما و آهنگا خوشم بیاد، هر روز 2تا 3 ساعت باهاش تلفنی حرف میزنه، هر چی که اون بهش میگه رو اینم کاملا تاثیر میزاره، واقعا دیگه خسته شدم، سر این جریان تا حالا باهم هزار بار دعوامون شده ولی اون فکر میکنه من چون از خواهرش بدم میاد اینجوری میکنم. واقعیتش اینه که خواهرش بنده خدا کاری هم به من نکرده ولی اونفد که تو زندگیم حضور داره ازش متنفر شدم. دلم میخواد خانومم خودش باشه، آهنگی رو خوشش بیاد که خودش برای اولین بار شنیده، فیلمی رو ببینه که خودش دوس داره، به شرایط و زندگی خواهرش حسرت نخوره و به زندگی خودش امیدوار باشه و به خودش افتخار کنه. واقعا دیگه از این وضع خسته شدم نمیدونم چیکار کنم. ممنون میشم یه راهنمایی کنید