سلام وقتتون بخیر.
من ۱۹ سالمه و پنج ماهه که نامزدم. همسرم ۴۱ سالشه و از ازدواج قبلش یه پسر ۶ ساله داره. ما روابط خانوادگی داشتیم چندسال ولی بعد فوت همسرش رابطمون کم شد و ایشون از اون موقع بهم ابراز علاقه میکردن تا اینکه پنج ماهه پیش اومدن خواستگاریم و پدرم چون قبولش داشت و میدونست منو خوشبخت میکنه منو بهشون دادن.
پسر همسرم سه ماه اول عقد با مادربزرگش زندگی میکرد ولی دوماهه با ما زندگی میکنه و فقط وقتایی که ما میایم خونه مامانم میزاریمش خونه مامانبزرگش.
مشکل منو همسرم سکسه. ما این دوماه فقط تو خونه ی ما میتونیم سکس کنیم یعنی یکبار تو هفته. و به ندرت پیش میاد تو خونمون به یکبار دیگه برسه، چون پسرش دائما از خواب بیدار میشه با گریه و با کلی قصه دوباره میخوابه و کلا از تنهایی میترسه و دائما چه در خواب و بیداری باید یکی کنارش باشه. همسرم میگه طبیعیه و به مرور خوب میشه ولی من میگم نیاز به روانشناس داره ولی همسرم اصلا قبول نمیکنه. (ببخشید با ریز جزییات میگم) ماه پیش منو همسرم نیاز به رابطه داشتیم و تازه بچه رو خوابوندیم و گفتیم تا بیدار بشه، شروع کنیم. بخاطر سکس مقعدی درد زیادی داشتم و در حال آه و ناله بودم و دائما به همسرم التماس میکردم ارومتر تلمبه بزنه و اون حرفای رکیکی بهم میزد که پسرشون نمیدونیم کی بیدار شدن و اصلا نمیدونیم چقدر از سکس ما رو دیده ولی فکر کرد پدرش داره منو میکشه و فوری اومد سمتم و همسرم مجبور شد کتکش بزنه و با عصبانیت بفرسته تو اتاقش. ده روز قبلم همین اتفاق مجدد تکرار شد.اما چون در اتاق قفل بود بچه از ترس فقط جیغ میزد و من فوری درو باز کردم و همسرم اومد که کتکش بزنه که مانعش شدم و خودم کنارش خوابیدم. بچه از اون روز از پدرش میترسه و فقط با من میخوابه.
من واقعا عصبی میشم از همسرم چون مدام کتکش میزنه و با عصبانیت بهش میگه نباید شبا بیاد اتاق بزرگترش. من دائم بهش میگم ببریمش روانشناس چون به شدت از تنهایی میترسه ولی من هر حرفی میزنم همسرم میگه تربیت بچه با منه و لوسش نکن و با زمان خوب میشه.
بنظر شما از همین الان نباید درمان بشه؟این ترس براش نمیمونه؟
خب ما چطور بهش بفهمونیم ما ادم بزرگا زمانی هم برای همدیگه میخوایم اون میترسه از تنهایی و همینطور از پدرش و نمیشه خیلی از مسائل رو بخاطر سنش بهش توضیح داد.
.