تنفر از پدر
با سلام من ۲۵سالمهست ومجرد هستم مامانم پرستار و پدرم شغل آزاد
تنفر عمیقی به بابام دارم به این علت که واقعا پدرم توی خانواده هیچ هزینه ای روکردن نمیگیره حتی هزینه تعمیر آبگرمکن و هر وسیله یا هزینه ایکه در خونه در دانشگاه یا بیرون برای تفریح یا کلاس من و برادرم میاز داشته باشیم هزینش با مادرمه من و برادرم سرکار هم میریم
و مشکل اینجاست من هزاران هزار بار خواستم با ارامش دعوا یا هرجوری به بابام متذکر شم که این روش زندگی نیست این که بار زندگی همش به دوشه مادرمه و اون مسئولیت هیچییو بر عهده نمیگیره اما حرفش اینه که شما شناخت ندارین من اگه نبودم فلان بیسار،از ته وجودم حس تنفر دارم بهش و اون مثه به کودکه و براش مهم نیست و این که روحم داره خورده میشه اذیتم میکنه کاش یه دکمه تو مغزم وجود داشت که اونو میزدم و از قید این مسئله رها میشدم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که مشاهده اینکه مادر شما هزینه های زندگی را بیشتر تقبل می کند و فشار بیشتری را دارند تحمل می کنند برای شما نیز با نگرانی و فشار روحی همراه هست اما دقت کنید که بهتر است در این مورد در احترام به تلاش های مادرتان وارد روابط خصوصی پدر و مادرتان نشوید در این مسیر اگر قرار باشد کسی اعتراضی بکند مادر شما می باشد که ممکن است به هزاران دلیل تمایل به برهم زدن زندگیشان نداشته باشند و مایل باشند به همین سبک به زندگی مشترکشان ادامه بدهند .
بهتر است در احترام به جایگاه هردوی آنها شما مسیر رشدی خودتان را طی کنید شما در زمان فعلی یک فرد بالغ می باشید که می توانید برای نیازهای فردی خود تلاش کنید و اگر تمایل به زندگی بهتر و یا نیازهای بیشتری دارید در مسیر پاسخ به آنها تلاش داشته باشید .
اگر بخواهید به امید تغییر دادن پدر باشید و با بحث ، دعوا، قهر و… پیش بروید در اول اینکه فشار روحی بیشتری را تجربه می کنید چون تغییر دادن یک انسان و سبک رفتاری و شخصیتی که دارد به این راحتی نمی باشد آن هم تا زمانی که خودش فکر می کند مسیری که طی می کند درست می باشد و دوم اینکه خودتان را از آرامش روحی دور می کنید و بیشتر تمرکز شما بر جهات منفی این فرد و زندگی می رود .
پس بهتر است روابط خودتان را با روابط مادر با ایشان اشتباه نگیرید و در احترام به جایگاه ایشان و بدون مقایسه و سرزنش نیز اگر صحبتی دارید بیان کنید.