سلام. چند وقت پیش دختری که همکار من بود پس از یکی دو هفته پیام بازی که همیشه هم از طرف خودش شروع میشد به من ابراز علاقه کرد. روز اول بدون دلیل رد کردم. بعد مجددا رفتارش را دیدم یکم علاقه در من ایجاد شد. ولی نمیدونم چرا با وجود اینکه خیلی دختر خوبیه گاهی وقتا حس میکنم به دلم نمیشینه. بعضی وقتا خیلی دوست دارم کنارش باشم. تصمیم گرفتم بیشتر بشناسمش که همین منو بیشتر به ترس انداخت. تو حرفاش گاهی ضد و نقیض پیدا می کنم. گاهی وقتا حس میکنم راستشو نمیگه. یکم از مشکلات روانیش گفته یا اینکه در گذشته ایرادش میگرفتن و همه باهاش بد بودن حتی پدر و مادر و مسخرش میکردن اما چیزی برای مسخره کردن نداره. نمیدونم همین شناخته بیشتر منو به شک انداخته حرفاش دلم رو میریزونه. بنظرم فقط به خاطر که اینجور بلاها سرش اوردن ابراز علاقه کرده که خواسته یکی دوستش داشته باشه نه اینکه واقعا منو دوست داشته باشه. تو همین سه هفته یه بار به خاطر اینکه بهش گفتم شک اینجوری دارم تصمیمم بود که قطع کنم ولی با من حرفایی زد که دلم سوخت اون حرفاش کاملا راست بود. و الان هم به نظرم جوری شده که اگه بخوام بهم بزنم نمیشه. لطفا راهنماییم کنید چطور اگه بخوام به هم بزنم خودمو تو چشمش بد کنه که خودش بخاد بکشه کنار؟ یا اینکه چطور اعتماد پیدا کنم. در ضمن هنوز خانواده یا کسی نمیدونه