عرض سلام و خسته نباشید.
خواستم خدمتتون عرض کنم من7سال ازدواج کردم و الان یه دختر 5 ساله دارم متولد 1370 هستم و کارمندم.
از شروع ازدواجمون همسرم مشکلات زیادی با خانوادم پیدا کرد هر دو طرف مقصر بودن همسر من توقعی هست و احترام گزار و انتظار احترام هم داره اما متاسفانه خانواده من اصلا نه به همسرم احترام میزارن نه به دخترم
و به خاطر همین موضوع و اختلاف نظر من و خانومم ارتباط با خانوادم رو خیلی کم کردم اما چندروز پیش واسه یه کاری خواستم برم شهرمون آخه ما یه شهر دیگه زندگی میکنیم خانومم گفت اگه شب خواستی بمونی کجا میری گفتم نمیدونم و همین باعث یه جنگ روانی شد و بهم گفت چرا نگفتی میرم خونه پدر بزرگ تو میخاستی بری خونه مادرت قبلا هم دعوا زیاد داشتیم من هم واقعا عصبی شدم نه بخاطر گفته اونجا نرو بخاطر مسائل بی ارزش اعصابمو خورد کرده بود خواستم قرص بخورم جلوم و گرفت منم تلویزیون رو زدم زمین و متاسفانه همش جلو دخترم اتفاق افتاد از یه نظر احساس میکنم دیگه نمیتونم این بحثها رو تحمل کنم و ازیه طر بخاطر دخترم میخام تموم شه بحث و دعوا و ازطرفی کلا من و مقصر میدونه و خودش و کلا بی گناه میدونه من نمیدونم واقعا باید چیکار کنم
شما لطفا راهنماییم کنید.