1
خانواده
سلام.من یک ماهه که ازدواج کردم.مادرم خیلی تو زندگیم دخالت میکنه.جوابم میدم.ناراحت میشه.انتظار داره هرجا خودش هست ماهم باشیم.اگر هم نتونستیم بریم دعوا میشه.میگه هرموقع من گفتم باید بیای اینجا.اگر نمی ایی،یعنی منو بی ارزش کردی.همه رو یه بار دعوت میکنن بعد یه مدت از ارزش میفتی
شغل همسر من کلید سازیه،بیشتر اوقات دیر میاد خونه.یا کار براش پیش میاد.نمیشه جایی بریم.وقتی اینارو میگم به مادرم.میگه منو بی ارزش میکنی.من چیکار کنم اخه؟فقط هم میگه باب میل من زندگی کنید
سلام به شما دوست عزیز
درک میکنم که این سبک رفتاری مادر شما را نگران و ناراحت کرده است اما در این مسیر در کنار احترام به ایشان نیاز است که شما مسیر زندگی مشترکتان را مد نظر داشته باشید و در این مورد در کنار اینکه به ایشان بیان کنید که چقدر دوست دارید در کنارش باشید و برایش ارزش قائل هستید شرایط خودتان را نیز بیان کنید و در این مسیر بهتر است که احساسات مادر را به خودش واگذار کنید در کنار اینکه به مرور میزان روابط خود را مدیریت کنید تا این جدایی برای مادرتان نیز قابل تحمل تر شود .
در مسیر زندگی مشترک اگر دائم بخواهید به این مسائل تمرکز کنید این باعث می شود که مشکلات زیادی را تجربه کنید چون این امکان وجود ندارد که رضایت همه را کسب کنید و بهتر است که تمرکزتان بر زندگی مشترکتان باشد در کنار اینکه احترام هردو خانواده را نیز نگهدارید و در زمان مناسب که برای شما و همسرتان امکان پذیر است رفت و امد لازم را نیز داشته باشید .