خشم و خود زنی
سلام وقت بخیر
میخواستم یه کم درددل کنم راستش کسی رو ندارم که بتونم باهاش راحت حرف بزنم…
قبلأ از اینکه متن طولانی نوشتم عذر خواهی میکنم
من و همسرم ۸ ساله که با هم زندگی میکنیم،خودم کرمانشاهی هستم و همسرم اهل نورآباد لرستان. تهران زندگی میکنیم
ازدواج ما سنتی نبود،از اینکه خیلی اختلاف فرهنگی داریم بگذریم…
چون خیلی همدیگه رو دوست داشتیم و داریم یه جورایی با هم راه میایم،دعوامون میشه اما قهر و این چیزا رو نداریم
دوسال پیش متأسفانه من پدرم رو از دست دادم،چون نتونستم ببینمش و روزای آخر کنارش نبودم خیلی حال و روز بدی داشتم،دو ماه بعد متوجه شدم که باردارم و با اون حال روحی و جسمی خراب یه جورایی بدتر شدن
بارداری خیلی سخت و دردناکی رو گذراندن و الان پسرم نزدیک یک سالشه….
تقریباً دو ساله که وقتی با همسرم جر و بحثمون میشه نمیتونم خودمو کنترل کنم به حدی فشار روانی رومه که خودزنی میکنم،سرمو میکوبم به در و دیوار،با مشت میزنم تو شیشه و آینه
خیلی دارم عذاب میکشم،از اینکه همچین آدمی شدم خجالت میکشم،مدام دوست دارم گریه کنم….
از خودم میترسم،میگم نکنه یه وقت بلایی سر بچه م بیارم….
ازتون میخوام کمکم کنید خواهشأ
من تهران کسی رو ندارم،به شدت احساس تنهایی میکنم و خسته شدم از خودم از گیرای الکی همسرم که باعث میشه من احساس پوچی کنم و این بلا هارو سر خودم بیارم
سلام به شما دوست عزیز
احساسات و انتخابی که شما و همسرتان در مسیر زندگی مشترک داشته اید قابل احترام هست اما عزیزم در مسیر زندگی مشترک شرایط روحی شما از اهمیت زیادی برخودار می باشد با توجه به اینکه شما بیان می کنید خودزنی دارید نشان می دهد که شرایط روحی شما در شرایط خوبی قرار ندارد و برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز است که جلسات حضوری داشته باشید.
اما آنچه مشخص می باشد این است که به نظر می رسد مرگ پدر و احساساتی که در آن زمان تجربه شده است هنوز با شما قرار دارد و انگار سوگواری در مسیر درستی طی نشده است .
من نمیتونم حضوری بیام،بچه م خیلی کوچیکه و اینکه همسرم خیلی با مشاوره و ….. موافق نیست
با اینکه خودم چند بار به زبون آوردم که به روانکاوی نیاز دارم اما جوابی نگرفتم….
یعنی راهکاری نیست