سلام. مشاور محترم ابتدا می خوام با نحوه نوشتم با شما راحت حرف بزنم جوری که انگار دارم دردم رو به بهترین دوستم میگم .

اول یه اطلاعاتی از خودم میدم :

پسر ۲۱ ساله ، خجالتی ، مذهبی و هیئتی ، کنکوری 4 امین ساله
رشته تجربی ، رشته مورد علاقه پزشکی طب سنتی ، مبتلا به بیماری روحی و جسمی و مبتلا به خود ارضایی ! ارتباط اجتماعیم هم ضعیفه !

برای اینکه بتونید منو بهتر راهنمایی کنید نیازه که داستان گرفتار شدن منو به خود ارضایی بدونید و اینکه چه بلا هایی سر من اومده که من تو یک صفحه کامل اینو توضیح دادم ولی تو این محتوا ننوشتم و نمی خوام در دید عموم قرار بگیره (خجالت می کشم) پس از شما می خوام راهی معرفی کنید که اونو برای شما ارسال کنم .
محتوی زیر بحث دیگری است ولی اگه اون متنو کسی نخونه ممکنه قضاوت زود یا غیر حق در مورد 4 سال کنکور یا خود ارضایی‌ من بکنه که حق هم داره ! پس اگه میشه از طریق تلگرام یا … یه راهی بدید که اون متنو بفرستم

خب شروع می کنم . من مبتلا به خ.ا هستم . تو خیابون که راه میرم همیشه سرم رو پایین می اندازم که چشمم به نا محرم نخوره ولی تو خونه با عکس و فیلم *** . خ.ا می کنم . عجیبه نه !!! . خ.ا —–» مخفف خود ارضایی

امسال که کنکور داشتم . قبل عید مطمئن بودم رتبم زیر ۲۰۰۰ میشه و حداقل پزشکی پردیس قبول میشم . ولی به خاطر بیماری شدید معدم که ۱ ماه بعد از عید ایجاد شد . آزمون هام خراب میشد و از درد معده وسط آزمون بیرون میومدم

خیلی از وقت و انرژیم رو امسال خرج ترک کردن خ.ا کردم و فیلم های مستند از عوارض اون می دیدم و …. . خیلی تلاش کردم که ترکش کنم چون بهش اعتیاد پیدا کرده بودم و علت خراب شدن اکثر کنکورام هم خ.ا بود و از چهارم دبیرستان بهش اعتیاد پیدا کرده بودم . کلی امسال تلاش کردم که ترک کنم و حتی من که ۳ روز یکبار خ.ا می کردم تونستم دو چله یا ۸۰ روز ترک کنم که خیلی از عوارضم خوب شده بود . انرژی فوق العاده گرفته بودم ، هوش و حافظم دوباره قوی شده بود و حس و حال عالی ای داشتم که حتی امید داشتم رتبه ۳ رقمی هم بیارم چون درسم خیلی پیشرفت کرده بود ! ولی مغرور شدم و یک روز که در خونه تنها بودم ….

دوباره خ.ا برگشت ولی اینبار به جای ۳ روز یکبار شده بود ۱۰ روز یکبار ولی اصلا وضعیتم خوب نبود ، دوباره عوارض برگشته بود و شدید تر شد و عوارض خ.ا باعث لینا شد :

اعتماد به نفسم از بین بره
اصلا تناسب اندام نداشتم و لاغر و ضعیف شدم
همیشه سر درد داشتم و نمی تونستم درس بخونم
حافظم به شدت ضعیف شد
انگیزه هام رو برای درس خوندن از دست دادم
به شدت افسرده هستم و امیدی به آینده خودم ندارم
با اینکه فقط ۲۱ سالمه پشت سرم ریزش موی شدید گرفته بابا منو مسخره نی کنه چون خودش ۳۵ سالگی کچل شد !
احساس می کنم خدا دیگه دوستم نداره ولی پیش خودم میگم که خدا که فقط خدای آدم های خوب نیست . خدا خدای آدم های بد هم هست !
دل امام زمانم رو با گناهام شکوندم . آینده خودم هم تباه کردم استعدادام رو هم با گناه هدر دادم و پدر و مادرم …
مادرم دیشب یه حرفی بهم زد که از درون خورد شدم !
گفت : خدا منو با تو امتحان کرده ! با آینده تو !
چون می دونه که الان دو ماهه که درس نخوندم و اگه یه تجربی ۲ ماه درس نخونه ، اونم ۲ ماه جمع بندی رو ، رتبش داغون میشه !
می خوام درس بخونم و از درس نخوندنم هم ناراحت میشم ولی نمی تونم و نمیدونم چرا دستم به درس نمیره ، انگیزشو هم ندارم و خودمو نابود شده می بینم !

مادرم گفته امسال هر رشته ای قبول شی باید دولتی بری و پدرم گفته باید بری کار کنی یا بری سربازی ! خودم هم نمی دونم چیکار کنم فقط می دونم دوست ندارم رشته ای برم که بهش علاقه ندارم و از طرفی میدونم باید از خ.ا فاصله بگیرم و چی بهتر از سربازی این کارو می کنه و تازه پرسیدم که میتونم از تایم های اضافه سربازی و تایم های خالی اون که روزی ۸ ساعت در آموزشی و روز ۱۰ ساعت در دوره معمولیه استفاده کنم و دوباره واسه کنکور بخونم و در صورت قبولی توقف خدمت بزنم و برم دانشگاه و تا اون موقع اگه کامل بتونم ترک کنم و عوارض از بین بره مطمئن هستم که رتبه خوبی میارم . بچه های فامیل ما همه یا مهندس دانشگاه شریف و امیر کبیر اند یا پزشک و دارو ساز و روانشناس و … و من از بچگی از تقریبا همه اونا با هوش تر بودم و خ.ا منو به این روز کشوند ولی استعداد رتبه شدن رو دارم و اینکه چرا تو سه سال رتبه نشدم رو تو اون ۱ صفحه که اینجا نیست نوشتم .

ولی بالا تکلیفم . مادرم میگه اجازه نمیدم بری سربازی که فامیل بگن 4 سال از عمرشو واسه کنکور هدر داد و هیچی قبول نشد !

واقعا بلا تکلیف موندم . افسرده شدم
هنوز نمازام رو اول وقت می خونم ولی سر نماز مغرب و عشا گریه می کنم . آیندم رو با گناه تباه کردم . شرایط ازدواج رو ندارم و از نظر جنسی هم تحت فشارم و فقط تنها راهی که دارم ترک کردن گناهه و سربازی رو فرصت خوبی واسه این موضوع دیدم چون میدونم وضعیت دانشگاه ها بدتره و من تا پاک نشم صلاح نیست برم دانشگاه (به نظر خودم) .

الان ۱۰ روز به کنکورم بیشتر نمونده و هیچ امیدی ندارم ‌. تنها کارم شده گریه ، هیچکس رو ندارم باهاش مشورت کنم . پدر و مادرم پول تو دست و بالشون هست ولی من پس انداز ندارم و برای مشاوره حضوری یا تلفنی باید پول بدم ولی مشکل من طوری نیست که بتونم با پدر و مادرم در میون بگذارم و بگم براش بهم پول بدن چون هر پولی ازشون بخوام اول کامل می پرسن واسه چی می خوام

تنها جایی که به ذهنم رسید اینجا بود که اتفاقی پیداش کردم .
خیلی ها تو سن من آدم های پاکی هستند ، همیشه بهشون غبطه می خورم . خدا هم که اصلا منو ول کرده … الان هم سن های من یا لیسانس دارن یا کار ولی من …

به کمکتون نیاز دارم لطفا سریعتر کمکم کنید .