مردی 45 ساله با دوفرزند پسر 5 و 14 ساله هستم در سن سی سالگی در شرایطی که پیش از آن هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشته ام و فردی محجوب و موجه بودم تحت فشار تمایلات جنسی و محبتهای مادر همسرم وابستگی عاطفی با همسرم پیدا کردم و با ایشان ازدواج کردم در شرایطی که از ابتدا متوجه دختر نبودن ایشان شدم با انکار ایشان سعی در فراموشی آن داشتم که دو سال قبل بدلیل مشکل همسرم با خانواده خودش تحت تاثیر فریب شخصی که متوجه موضوع شده و به بهانه کمک به رفع مشکلش ابراز علاقه و درخواست رابطه میده که با حضورم متوجه خیانت میشم همسرم ابراز ندامت کرده و با ابراز علاقه زیاد خواستار ادامه زندگی با من و بچه ها شده در ضمن بهم اختیار قانونی ازدواج دوم هم داده اما من به خاطر آینده بچه ها و امکان ضربه روحی به آنها و همینطور امکان نیافتن کیس مناسب بعدی تا بحال اقدامی نکردم اما دائم تحت فشار روحی و روانی کار ایشان هستم و احتمال خیانتها و روابط دیگه قبلترها همه منو آزار میده بیشتر به خاطر اینکه خودم چنین کارهایی نکردم انتظار چنین کاری را هم از همسرم نداشتم و همش احساس میکردم همسرم دارای حس جنسی ضعیفی هست و تو ارتباطمون اکثرا سرد برخورد میکرد میگفتم به خاطر سرد مزاجیش هست و با این مکاشفه مثل خوره روحمو آزار میده لطفا راهنمایی کنید