خیانت
سلام من ۲۲سال و همسرم ۲۹ ساله
۷ساله ازدواج کردیم ۳سال عقد بودیم ۴ساله که عروسی کردیم..(دخترعمو پسرعمو ازدواجمون سنتی بوده
دوران عقد همچی خوب بود تا بعد عروسی که من فهمیدم اعتیاد (تریاک)دارن..بهش که گفتم اولش مخفی کردولی بعدش گف اره مصرف میکنم.ومن چون توانایی اینکه حرف دلمو بزنم ندارم. به هیچکس چیزی نگفتم و ساختم باهاش.دراین ۴سال دوبار ترک کرده (البته به صورت خانگی)ولی باز برگشته سرخونه اول..تادوماه پیش که ترک کرد ومن باردارشدم ولی جنینم سقط شد.تقریباده روز خونه نبودم وقتی برگشتم متوجه پیام و زنگ هایی که روی گوشی همسرم بود شدم ولی بهش چیزی نگفتم.تا همین دیشب که دیدم داره بهش پیامای ناجور میده.. اصلا انتظار همچین چیزی رو نداشتم چون چیزی براش کم نزاشتم.گفتم چرا اینکارو کردی میگه ببین چی کم گذاشتی که اینجوری شده..میگه چون تو بهم زنگ نمیزنی درطول روز (آخه راستش خانم دکتر من قبول دارم از نظر زبون و..نمیتونم رابطه برقرار کنم)…بهم گفت که من اگه با پیام تا تهش برم ولی دستم بهش نخورده و نمیخوره…بهش گفتم من نمیتونم تحمل کنم میرم از این خونه..میگه زندگی که به ۴تا پیام خراب بشه باشه زودترخراب بشه…میگم همه چیز ازهمون ۴تا پیام و زنگ شروع میشه حتما که نباید جنسی باشه..الانم قول داده که شماره طرفو پاک کنه و بزاره تو لیست رد.واقعا نمیدونم چیکار کنم درضمن دوباره شروع به مصرف مواد کردهو ازاین مشکلاتم من هیچی به خانوادم نگفتم.والان محکومم کرده که چرا گوشیمو نگاه کردی یواشکی.
سلام به شما دوست عزیز
درک میکنم که این شرایط اعتیاد و خیانت برایت با فشار روحی زیادی همراه شده است ان هم زمانی که با سقط جنین روبرو بوده اید و نیاز به حمایت و همراهی همسرت داشتی اما عزیزم در این مسیر بهتر است باهم نگاهی به پروسه مسیر ازدواج شما بیندازیم .
شما تقریبا از سن ۱۵ سالگی وارد پروسه ازدواج شده اید یعنی در اوج نوجوانی و هیجانات آن خب این بر روند زندگی شما و مسیر رشدیتان می تواند تاثیر زیادی داشته باشد اما در هرصورت نمی خواهیم گذشته را ورق بزنیم اما نیاز است که از ان برای بهبود زندگی آینده تجربه کسب کنیم پس تصمیم گیری هیجانی به شما کمکی نمی کند و بهتر است با واقعیت ها روبرو باشید و براساس شرایط تصمیم گیری کنید.
در این مسیر خب شما نیاز است که بتوانید ارتباط کلامی و غیر کلامی خودتان را با ایشان بیشتر کنید و هردوی شما به نیازهای هم پاسخ بیشتری بدهید اما اینکه ایشان مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند هم اهمیت زیادی دارد چه در بحث مصرف مواد و چه خیانت در هرصورت ایشان برای اینکه بتوانند مسیر خود را تغییر بدهند در اولین گام باید سهم خودشان را از این مسیر اشتباه بردارند و در این مسیر اگر واقعا مایل به ترک و بهبود زندگی مشترکتان می باشند باهم همراه شوید .
در هرصورت ایشان بازها در مسیر ترک اقدام کرده اند و بازهم برگشت داشته اند پس نیاز است که حتما تحت نظر متخصص ترک کنند در کنار اینکه بهتر است دوره های روان درمانی را نیز بگذرانند .
شما نیز در این مسیر اگر می خواهید زندگی مشترکتان را ادامه بدهید نیاز است که این واقعتی را بپذیرید چون ممکن است ایشان هرگز ترک دائم نداشته باشند و در کنار اینکه بهتر است همه جوانب سازندگی و اسیب را در نظر بگیرید قبل از اینکه فرزندی داشته باشید .
در این مسیر بهتر است که با ایشان حتما به روانشناس مراجعه کنید تا باهم شناخت بهتر خودتان و فرد مقابل و مسیر تعاملی که دارید بتوانید برای ادامه زندگی خود و بهبود این شرایط با همراهی هردویتان و یا تصمیم به جدایی با شناخت پیش بروید.
بنظرشما من به خانواده خودم یا خانواده همسرم درباره این مشکلات چیزی بگم یانه؟