من ۲۳ سالمه و با پسری ۲۵ ساله نزدیک یکساله در ارتباطم که هم دانشگاهی من بوده و بعد دانشگاه وارد رابطه شدیم هر دو مذهبی هستیم و ایشون بیشتر از من ظاهر مذهبی دارن شش ماه بعد دوستی ایشون از من درخواست ازدواج کرد حالا شش ماه گذشته فقط به مادرهامون گفتیم و به خاطر سرابازی و کار ایشون خواستگاری و عقب انداخت و ایشون بعد چند هفته سکوت از من درخواست سکس چت کرد و من وقتی گفتم فعلا کاری از دستم برنمی یاد و محترمانه قبول نکردم ناراحت و عصبانی شد و گفت دیگه حسی بهت ندارم و اگه بخوای قبول کنیم دیگه نمی خوام قبلا بارها گفته بود که این قضیه سکس براش خیلی مهمه و هاته اصلا فکر نمی کردم اینقدر بهم بریزه من تو این مدت واقعا بهش وابسته شدم و دوسش دارم موندم درست چیه کمکم کنید احساس گناه دارم که حالشو بد کردم همین الانم خواستگارای بهتری دارم ولی دوسش دارم