5
درخواست کمک
سلام وقت بخیر
من میاز به کمک دارم لطفا به من کمک کنیم به لحاظ روحی اصلا حالت مساعدی ندارم
سلام به شما بهناز جان
در این مورد اطلاعات بیشتری در مورد شرایط سنی و مدت زمانی که شرایط روحی خوبی ندارید و همچنین علایم خودتان در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم در کنار اینکه بیان کنید این شرایط روحی چه تاثیری بر روابط اجتماعی، شغلی، درسی و خانوادگی شما داشته است تا بتوانیم با بهم بیشتر صحبت کنیم.
سلام
من و همسرم پنج سال و چهار ماهه ازدواج کردیم ازدواجمون سنتی بوده خونه ای ک درش زندگی میکنیم ی خونه سه طبقه هست ک طبقه دوم ما هستیم و پایین و بالامون مادرشوهر و جاری زندگی میکنن …خانواده همسرم سه تا پسرن… مادرشوهرم همیشه با دو پهلو حرف زدن و نیش و کنایه هاش اذیتم کرده …جاریم هم کلا کاری بهم نداشته ولی ب تازگی ک ما بچه دار شدیم دختر کوچیک پنج سالش رو نمیتونه خونه اش نگه داره و این باعث همه دعواهای ماست … اون بچه میخواد بیاد خونه ما و تمام مدت با ما باشه و مامان و باباش از پسش برنمیان …
من توی مراسم خواستگاریم با شوهرم صحبت کرده بودم ک اگ امکان مالی باشه شما مستقل میشید ک همسرم با قطعیت تایید کردند…
تمام این مدت من تلاش کردم برای مستقل شدن ولی ایشون دایم مقاومت میکنند و علتشو نمیتونم بفهمم چون انکار میکنن ک اصلا اینطور نیست و تو تحمل نداری صبر کنی و اینجا کسی با تو کاری نداره درحالی ک مادرشوهر من و جاریم دایم درحال چک کردن ما هستند و من برای خودم حریم خصوصی ندارم واقعا…از طرفی همسر من رضایت نمیده ب مشاوره رفتن و کرونا رو بهونه میکنه…
خانم دکتر من خسته ام
از مادرو پدری ک با تمام بی مهری یه سیسمونی ساده برام نگرفتن و تا اخر عمر طعنه و کنایه های همسرمو برای من خریدن
از همسر بی مهری ک تا وقتی بهش نگم محبت کردن بلد نیست و ب قول خودش یادش میره
از همه کسایی ک داغ ی محبت بی منتو ب دل من گذاشتن و منو عقده ای کردن ک چشمم ب این باشه ک کی بیشتر منو دوست داره و منو گدا بار اوردن
بعد از دنیا اومدن بچم خیلی عصبی تر شدم و دلم میخواد فقط و فقط بمیرم و ساعت ها ب مردن و خودکشی فکر میکنم ولی نمیتونم ….
منافسردگی بعد از زایمان نگرفتم….
چون این نوع افسردگی مختص بعد از زایمان هست ولی من قبل از بارداری در طول بارداریم و حالا غمگینم برای شرایطی ک درش هستم ….
من از کسی توقعی ندارم جز چیزهایی ک حقم هست و خیلی عادی و نرمال همه ادما دارنش…
تو رو خدا کمکم کنید راه حل چیه؟؟؟؟
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم در این مسیر در کنار احترام به مادر همسرتان و جاریتان نیاز است که شما مسیر رشدی زندگی مشتکر خودتان را سپری کنید و در این مسیر اگر حضور بیش از اندازه فرزند جاریتان شما را اذیت می کند در احترام این موضوع را بیان کنید که مثلا عصرها او را به پایین بفرستد تا شما نیز بتوانید به برنامه خودتان برسید و…
در کنار اینکه عزیزم به نظر می رسد که شرایط روحی خودت که خب محیط هم بی تاثیر در آن نیست بر روند رابطه با همسرتان و خانواده ایشان و واکنش هایی که نشان می دهی بی تاثیر نیست .
در این مسیر بهتر است قبل از هر تصمیم گیری برای بهبود شرایط روحی خودت اقدام کنی چون شرایط روحی شما در برداشت هایی که از محیط دارید هم تاثیر زیادی می گذارد پس بهتر است که بهبود شرایط روحیت را در اولویت قرار بدهی در کنار اینکه می توانی در مورد احساساتی که از پدر و مادرت داری و حتی خانواده همسرت حتما با روانشناس صحبت کنی و در این مسیر براساس شرایط تصمیم گیری داشته باشید .
اینکه بیان می کنی به مردن و خودکشی فکر میکنی یعنی شرایط روحی شما در مسیر افسردگی قرار دارد و بهتر است که حتما برای درمان اقدام کنید بله شما افسردگی بعد از زایمان ندارید چون از قبل این علایم و مشکلات را داشته اید اما خب شرایط فعلی می تواند آن را تشدید کند.
سلام خسته نباشید.من یکم با مادرم اختلاف داشتم.بعد حالم خیلی بد شد همسرم به خالم زنگ زد.مشکل رو گفتیم بهشم گفتم که نگه اومده خونه ما.اونم رفته همه چیو نصفشو برعکس به مامانم گفته از زبان همسرم و همه جا جار زده حتی به همسرشم گفته.به مامانم گفتن دخترت رو مرده فرض کن.الان همسرم از چشم مادرم افتاده.من خودمم دیگه خجالت میکشم برم.نمی تونم با مادرم روبرو بشم.بعد گفتن خودم خیلی ناراحت شدم پشیمون شدم.حالا چیکار کنم که دوباره رابطه مامانم و همسرم خوب بشه.
خالم گفته به مامانم دیگه مارو یعنی من و همسرمو هیج جا دعوت نکنه.به مامانم گفته دخترت دروغ گو هست ببین دربارت چیا میگن.در حالی که خونواده شوهرم همیشه احترام نگه داشتن.
حالا من چیکار کنم؟
سلام به شما فاطمه جان
درک میکنم که این شرایط فعلی برای شما و همسرتان با فشار روحی زیادی هرماه شده است اما عزیزم در اول نیاز است که هردوی شما در این مسیر یک تجربه کسب کنید که اگر با فردی مشکل دارید بهتر است خود شما در احترام و در زمان مناسب با آن فرد صحبت کنید چون انتقال این مکالمات با خطاهای زیادی همراه می شود و خب این تاثیر زیادی بر روند مشکل می گذارد .
در زمان فعلی نیز اگر بازهم بخواهید اجازه بدهید دیگران در این مشکل وارد شوند خب این مشکلات شدت بیشتری پیدا می کند پس بهتر است در قبول اشتباه خود در زمان مناسبی در احترام شما و همسرتان باهم مادرتان صحبت کنید و هریک از شما اشتباهات رفتاری خودش را بپذیرد و در اصلاح آن اقدام کند تا بتوانید رد کنار هم نتیجه گیری بهتری داشته باشید .