دروغ
سلام
دختری هستم 27 ساله که دو سال هست نامزد کردم خانوادم شهرستان هستند و منن به خاطر این که میرم سرکار مجبور شدم یه سال پیش خونواده نامزدم بمونم و بعد یه سال نامزدم جدا خونه گرفت که باهم بمونیم
پارسال یه وام ماشین با سود بالا برداشتیم و امسال بعد عید سی میلیون وام ازدواج برداشتیم . همسرم همون هفته که سی میلیونو گرفت بدون این که به من بگه شرط بندی کرد و باخت و به من چیزی نگفت منم که بابام بهم گفته بود پول میذارم رو پولتون خونه بخرید همش دنبال خونه ارزون بودم که ماشینم بفروشم و وام مسکن هم بگیرم و یه خونه بخریم برا خودمون
یه ماه بعد اومد گفت پولو سرمایه گذاری کردم به باد رفت
منم با خودم گفتم اشکال نداره حالا اون یه اشتباهی کرده من باید سعی کنم زندگیمو نگه دارم
دوماه بعد اومد گفت پوله سی تومن نبود و چهل تومن بود و ازونموقع هرماه حقوق منو به بهونه اینکه میده قرض از من می گرفت
ماه پیش تو کوشیش دیدم صد میلیون دوتومن دو تومن شرط بندی کرده
صد میلیون برا من که اول زندگیمم خیلی پوله
فهمیدم قرض و قسط نمیداده هر ماه حقوقمو از من می گرفت و شرط بندی میکرد
قسطارو هم جمع شده
ماشینو فروخته شرط بندی کرده
طلاهامو فروخته شرط بندی کرده
الان که تا گل فرو رفته می گه پشیمونم ولی حتی اگه راست بگه چه فایده
هفت ماه به من دروغ گفته کل زندگیشو شرط بسته
نمیدونم باید چیکار کنم چجوری به بابام بگم طلاق میخوام
من راجع به این موضوع به خانوادم چیزی نگفتم چون میخواستم تا مطمئن نشدم میخوام طلاق بگیرم واقعا تحقیر نشه
با سلام
به نظر من بابت کاری که انجام داده هرچه سریعتر دو تا خانواده ها را در جریان بگذار و از بزرگتر ها کمک بگیر شاید اینطوری بتوانی زندگیتو هم نگه داشته باشی
به خانواده شوهرم گفتم ولی اونا فقط همدردی کردن و رد شدن هیچ کمکی نکردن میترسم به خانوادم بگم و بابام فقط سرکوفت بزنه چون همین الان هم که از این ماجراها خبر نداره همش به من میگه شوهرت بی پوله چجوری داری باهاش زندگی می کنی و از این حرفا چون از اول مخالف بودن با ازدواج ما
خانواده شوهرم آدمای بدی نیستن واقعا غصه میخورن ولی شوهرم انقد خودشو برده بالا که اونا فکر می کنن این پولا برای شوهر من چیزی نیست و راحت میتونه بده
درحالی که الان اگه حقوق من نباشه حتی غذا پیدا نم کنه بخوره
حرفهای شما کاملا منطقی اما تا زمانی که خانواده شوهرتان تلنگری بهشون نشه فقط فقط همدردی میکنن بهتر اول با مادرتون صحبت کنین که بتونه پدرتون را راضی کنه که با پدر شوهرتون یه فکر اساسی کنن درست بی پولی و سختی تو اکثر زندگیهای امروزی هست ولی این طوری پول را حرام کردن ….
نمیدونم چجوری بهشون بگم
چجوزی به مادرم بگم اینجوری زندگی کردم مادرم دلش می شکنه، چجوری بهش بگم دامادی که فکر می کرد بهترین داماد دنیاست اینقدر به من دروغ گفته چون من پیششون همیشه از شوهرم تعریف می کردم دوست نداشتم غصه منو بخورن دوست داشتم فکر کنن خوشبختم
اعتیاد به قمار از مهمترین دغدغههای فکری و از ناگوارترین آسیبهای اجتماعی است که نه تنها منجر به آسیبهای عمیق جسمی و روانی در افراد گردیده بلکه ایجاد کننده آسیبهای اجتماعی متعدد نظیر طلاق، بزهکاری و بیکاری نیز میباشد. فرد قمار باز بی آن که خود متوجه باشد، ثروت کلانی را در این راه میبازد و آلوده عملی میشود که ترک آن برایش دشوار است در حقیقت قمارخانه برایش مکان برآورده شدن نیازهای روحی و روانی است. او با قمار کردن از نظر خود بر بسیاری از مشکلاتش فائق میآید غافل از آنکه قمار نوعی اعتیاد است . شرط بندی یا همان قمار، اعتیادش از مواد مخدر بیشتر است
معمولا این افراد پول را هم علت و هم حلال مشکلات می دانند. با افزایش میزان قماربازی معمولا ناچار می گردند به منظور تأمین پول برای قمار دروغ گفته و وسعت رفتار قماربازی خود را پنهان نمایند. وقتی منابع مالی آنان به اتمام رسید برای تهیه پول قمار به اقدامات ضد اجتماعی دست می زنند.
بالاخره ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است شاید با اینکارت بتونی زندگیتو نگهداری درست سختی کشیدی شاید هم پیش خانواده ات خجالت بکشی ولی فکر بعدا را هم بکن اگه همینطوری پیش بره شوهرت بدهکاری زیادی بالا میاره و مجبور میشه از ترس طلبکارها همیشه فراری باشه و زندگی برای تو سخت تر میشه بهتر بین بد و بدتر بد را انتخاب کنی انشاءالله با کمک خدا مشکلاتت حل میشه