سلام دكترمن و همسرم ٣٢ ساله هستيم و ٣ هفته پيش ازدواج كرديم .
٢ بار دعواي خيلي بدي داشتيىم و كلي بحث . كاملا وابسته به مادرشون هستن ٢ خواهر داره كه خارج هستن و پدر هر دويمان فوت شدن .در اين مدت ايشون بدشون اومد مي پرسيدم كجايي چي خوردي درامدد چه قدره يا فلان پول درامد كجا هزينه كردي حتي برق كه قطع شد به من گفت همه مسءوليت گردن خودشه چون داره كاراي شركت و مادرشم انجام ميده منم خودم شاغلم در كنارش غذا كاراي خونه انجام ميدم وقتي اعتراض كردم من كه براي كارم 10 سال زحمت كشيدم گفت اگه تا يك ماه بيرون نيام منو ميندازه خيابان و طلاق و به مادرمم گفت . بار اول دعوا ٤ ساعت رفت ساعت ١١ اومد كه اون شرط گفت . بار دوم دعوا كرديم خانوادش مهمان بودن خونمون رفت كل روز خاموش بود شب پيام داد تهران نيست شب نمياد. و دوباره خاموش . الان ظهره و هنوز نيومده و خاموش كه باعث شد بيام خونه مادرم . من چه كنم ؟؟ ادامه زندگي بدم ! مادرشم حقو ميدن به پسرش