2
دودلى در تصميم به ازدواج
دخترى٢٦ ساله هستم، ٦ سال با پسرو دوست بودم و يكسال پيش نامزد كرديم. براى كانادا اقدام كرده بودم كارم درست شد رفتم كانادا و قرا شد برگردم از كانادا و ازدواج كنيم. ولى وقتى رفتم دو ماهى كه اونجا بودم خيلى سرد شدم واحساس كردم نميخوام فعلاً ازدواج كنم. از طرفى تمام تداركات عروسى مهيا شده و زمانى ندارم تا تصميم قطعى بگيرم. و نميخوام هم اشتباه كنم. خيلي پسر خوب و مسءوليت پذيرى هست. ولى من خيلى شك دارم به تصميمم
سلام،پسرداییم به خواستگاریم اومده من خودم کارمندم ولی اون لیسانس وبیکاره پدرش(داییم)خیلی پولداره ومیگه سرمایه میدم تاشغل آزادراه بندازه وخونه هم بهتون میدم وخلاصه ازنظرپولی مشکلی نداشته باشید،پسرداییم پسرخوب وباایمان وبااخلاقیه ولی من اصلادلم نمیخوادهمسرم شغل آزادداشته باشه ومساله خیلی مهمتراینکه من اصلا بهش علاقه ندارم واحساس میکنم نمی تونم دوستش داشته باشم ونمی تونم به چشم همسرآیندم بهش نگاه کنم چون خیلی ازمعیارهای من برای ازدواج دوره نمیدونم چیکارکنم دارم دیوونه میشم اگه بخوام جواب ردبدم نه تنهاخانواده داییم بلکه پدربزرگ ومادربزرگم هم باماقطع رابطه میکنند.گاهی آرزوی مرگ میکنم لطفا راهنماییم کنیدمن وقت زیادی ندارم
بهتره در این مورد شتاب زده عمل نکنید … دوست عزیز بین اینکه به کسی علاقه نداشته باشید تا اینکه فقط حس کنید بهش علاقه ندارید تفاوت زیادی هست …ولی اگر معیارها و علاقه شما با چیزی که هست تفاوت داره بهتره اول مشاوره کنید و دوم اینکه اگر قاطع هستید نباید از چیزی واهمه داشته باشید … با مادرتون در این مورد صحبت کنید تا با خانواده به راه حلی درست برسید