سلام وقت بخیر من ۵ سال با آقایی دوست بودم که منجر به نامزدی شد تقریبا ۹ ماهه نامزد کردیم چند روز پیش نامزدم لپ تاپشو آورد تا کار کنم باهاش وقتی روشن کردم یه صفحه اومد که توش پسورد اینستا بود بدون اینکه من چیزیو بزنم همین طوری با گوشی زدم دیدم وارد صفحش شدمتوی دانشگاه همسرم چند تا دوست و هم گروهی دختر داره که برای اینکه باهاشون آشنا بشم چند باری باهاشون رفتیم بیرون وقتی وارد صفحه چت شدم دیدم به بیش از ۱۰۰ نفر پیام داده حالا بعضی ها درسی بوده بعضی ها ریپلای استوری بوده وقتی وارد صفحه چت یکی از همین دوستاش شدم دیدم همش با هم گفتن خندیدن بعد با فوحش با هم حرف میزننبعد این دختر برگشته گفته فکر کن روز عروسیت بیام بشیم پیش آنا بگم همه ما عقد تو بودیم برای تلافی بعد اونم گفته فکر کن برای تلافی الکی الکی اسمت بره توی شناسنامم اونم گفته من ۱۰ مینم با تو زیر یه سقف نمی‌مونم دختر دوست پسر هم داره بعد کلی باهم گفتن و خندیدنبعد بدون اینکه به من چیزی بگه اکیپی پاشدن رفتن بیرون ، مشروب خوردن بعد حالا من کوچیکترین کاری بکنم روزگارمو سیاه میکنه بعد فرداش رفتم پیشش گفتم کاری کردی که باید بهم بگی گفت نه بعد گفتم گوشی تو بده به من هر کار کردم نداد آخر بهش گفتم که پسورد اینستاش دستمو همه چیو بهش گفتم بعد گفتم که همه چی تمومه ولی اونقدر گریه کرد و معذرت خواهی که بخشیدمش که دیگه تکرار نمیشه و این حرفا بعد رفته بود به اون هم کلاسی هاش گفته بود اوناهم گفتن تقصیر خودته پیام ها رو پاک میکردی بعد ما ۳ روز دیگه نوبت عقد گرفتیم امروز زنگ زد که تولد ملیکاست میای بریم گفتم سرکارم گفت پس من میرم با اینکه می‌دونه چقدر از این کار متنفرم بعد رفتم پیج اینستا دیدم پسورد رو عوض کرده واقعا نمیتونم باهاش سر کنم ، مشکل تکانه داره چون تو کودکی پیش فعال بوده و الان قرص هم مصرف می‌کنه چیکار کنم چطوری باهاش رفتار کنم خسته شدم از بس چماق به دست بالا سرش وایستادم .