سلام وقتتون بخیر من حدود ۳ ساله توی رابطم و خیلی همه چیز جدی و عالی پیش رفته در حدی که خانواده ها همدیگرو میشناسند و تصمیم بر ازدواج بوده از اول اما حدود دوسه ماهی هست که بحث های خیلیییی بیخودی داریم میکنیم
چیزهایی که اصلا ارزشش رو ندارند و وقتی باهم صحبت میکنیم متوجه میشیم چقدر بیخود و از روی کنترل نکردن عصبانیت به هم حرفایی زدیم که زخمای عمیقی به رابطمون زده هردو میخوایم رابطه‌مون درست بشه
از اول مدام هم رو دیدیم مدام پیش هم بودیم و تک تک اتفاقات زندگی‌مون رو کنار هم گذروندیم درواقع کنار هم بزرگ شدیم و زندگی‌مون رو ساختیم منظورم اینه که پشتوانه هم بودیم تا به موفقیت برسیم اون باعث شده من خیلی خانومانه تر رفتار کنم خیلی جاها اصرار کرده دست از تلاش نکشم و کمکم کرده سرکار برم مستقل بشم… خیلی از جاها هم من برای اون همینطور عمل کردم میخوام بگم که اصلا رابطه‌ی بچه گانه نیست و از اول با هدف جلو رفتیم برای همین این دوسه ماهه خیلیییی برامون سخت میگذره که باهم بحث داریم
هیچ وقت جدایی نداشتیم حتی طولانی ترین قهرامون به ۲۴ ساعت هم نرسیده هیچوقت نفر سومی درکار نبوده و همیشه کنارهم بودیم توی سخت ترین شرایطا اما الان که این بحثا پیش اومده اون معتقده که من غرور دارم و موقع اشتباهاتم معذرت خواهی نمیکنم و همیشه خودش پا پیش میگذاره و این مسعله به مرور خستش کرده
من توی عصبانیتم چندین بار رفتارایی کردم که نباید انجام میدادم اما اون هیچ وقت پا روی خط قرمزای من نگذاشته و همیشه حتی سعی کرده آرومم کنه
میدونم بخش عمده‌ی این اتفاقا تقصیر منه اما نمیدونم چطور درستش کنم
دوسم داره و هرکاری برام انجام میده اما متوجه تغییر رفتارش میشم که خیلییییی ازم ناراحته بابت غرورم که این اخلاق و شکل شخصیت من از پدرم بهم ب ارث رسیده که معذرت خواهی و بیان احساسات برام سخته…یک چیز دیگه که هست من خیلی وقتا تلاش میکنم مثل قبلم نباشمو درست کنم رفتارمو اما تا یک چیز کوچیک اتفاق می‌افته میگه که نمیتونم درستش کنم و دارم مثل قبل رفتار میکنم و کلا بر این باوره من درست نمیشه رفتارام
ممنون میشم کمکم کنید
نمیخوام بیش از این بحثامون ادامه داشته باشه
من ۱۸ و اون ۱۹ ساله هست