رابطه بعد طلاق
سلام.من تقریبا۱۱.۱۲سال پیش از همسرم جدا شدم ولی بعد از یک سال دوباره با هم رابطمون خوب شد ونزدیک ۹سال با هم رابطه داشتیم تو این ۹سال من با خانوادم زیاد صحبت کردم تا دوباره باهاش ازدواج کنم ولی راضی نمیشدن ناچار شدم عمو خودمو واسطه قرار دادم عموم داشت سعی میکرد همه چیو درست کنه که دو هفته پیش شنیدم همسرم ازدواج کرده من همه چیمو سر این خانوم از دست دادم رابطم با خانوادم بهم خورد کارمو تو یزد ول کردم بیام کرج پیش این خانوم ولی اوت بی اعتنا به همه چی ازدواج کرد .من چند سال پیش میخواستم رابطمونو تموم کنم ۲۰روز تماس نگرفتم باهاش ولی خواهر این خانوم باهام تماس گرفت گفت قرص خورده راهی بیمارستان شده منم عذاب وجدان گرفتم و برگشتم دوباره تو رابطه باهاش.الان از اون موقع شنیدن ازدواج ایشون من خواب و خوراک ندارم مدام دارو و قرص میخورم تا فراموش کنم ولی نمیشه فکرو خیال نابودم کرده
سلام به شما دوست عزیز
احساساتی که در این میان وجود دارد قابل احترام است اما در هرصورت ده سال ارتباط بدون مسیر مشخص زمان زیادی بوده است و خب بهتر بود در این مسیر هردوی یا رابطه جدی تری را تجربه می کردید یا اینکه این رابطه را کامل کنار می گذاشتید.
در هرصورت بهتر بود اگر باهم در ارتباط هستید این خانم به شما بیان کنند که قصد ازدواج دارند تا شما نیز آگاهانه تر در این مسیر تصمیم گیری کنید .
اما ر هرصورت سرمایه گذاری روانی بر یک ارتباط نامشخص به نفع هیچ یک از شما دو نفر نمی باشد.
در زمان فعلی نیز بهتر است که به خودتان فرصت بیشتری بدهید تا بتوانید در این مورد به پذیرش برسید .خوردن قرص و یا سرزنش کردن خودتان کمکی به رفع این مشکلات نمی کند پس بهتر است که اگر هنوز با این خانم در ارتباط هستید با خود ایشان صحبت کنید و احساسات خودتان را از این شرایط بیان کنید و سعی کنید با برنامه ریزی برای زندگی خودتان گام بردارید.