سلام خسته نباشید, من ۲۶ سالمه فوق لیسانس شیمی دارم و فعلا شاغل نیستم .. یه سال با آقایی رابطه دارم برای ازدواج .. ایشون ۳۰ ساله هستن دانشجوی دکتری کامپیوترن و کارمند هستن .. ما رابطه خیلی صمیمی داریم و ایشون همیشه حامی من بودن از همه لحاظ و فرد ایده ال من برای ازدواج هستن و جوری هست رابطمون که خیلی عاشق همیم و بدون هم نمیتونیم زندگی کنیم .. مشکلی که من دارم این هست که ایشون با خانوادشون انقدرا راحت نیستن مثل ما .. من از همون اول رابطه مادرم رو در جریان گذاشتم ولی ایشون بعد ۶ ماه به خواهر بزرگشون گفتن و بعد یک سال یعنی تازگیا خواهرشون به مادر ایشون اطلاع داده و هنوز اقدامی برای خواسنگاری انجام‌نشده .. قبلنا دلیل این دیر اطلاع دادنشون خجالت از جهت اینکه هیچ موقع همچین بحثایی نبوده توی خونشون و یکیم درسشون و امتحاناشون بود. من الان خیلی نگرانم قراره چی بشه توی این یه سال من شدیدا دلباخته ایشون شدم و هرکاری کردم براشون .. ایشون هم خیلی دوسم داره و خیلی توجهشون به منه .. ولی من از این بابت که بعد یه سال هنوز خواستگاری نیومده ناراحتم چون هرکی تا الان با من یه جلسه حرف زده عجله داشته بیاد خواستگاری و از اونا اصرار از من انکار ولی حالا که من عاشق شدم و ایشونم عاشقن چرا باید این همه طول بکشه ۶ ماه برای شناخت کافی نیست مگه؟ ایشون از همون اول میگفتن اصلا نگران نباش ما مال همیم و اینا ولی میدونین وقتی مهمونیای خونوادگی دارن من حسودیم میشه که چرا من نیستم چرا با خوانوادش منو روبرو نمیکنه از نزدیک .. نمیدونم به نظرتون آدم پر توقعیم؟ ممنون میشم منو راهنمایی کنید تا این حسای بدم کم بشه