سلام
من ۲۲ سال دارم. حدود یک سال پیش در کتابخانه شهرمان به یک دختر خانم ۱۸ ساله علاقه مند شدم. اوایل مردد بودم تا اینکه تحقیق کردم و با دیدم که با معیارهای من کاملا مناسب هستند. من به بهانه های مختلف با ایشان معاشرت کردم مثل کمک به حل مسئله درسی تا خرید بعضی وسایل که خودشان نمیتوانستند یا بعضی کارهای فنی که خودشان از من میخواستند. وقتی که احساس کردم علاقه دوطرفه است رسما به خواستگاری رفتیم . پدر ایشان فوت کرده و برادرش که دو سال از ایشان بزرگتر است مخالف است ظاهرا تنها دلیل مخالفت ایشان همانطور که خودشان گفته اند سن کم هست. من هم شغل و درآمد مناسب دارم هم در رشته خوبی درس میخوانم و خودم هم که از بچگی یتیم بودم فرد مستقلی هستم و توانایی ایجاد زندگی را دارم. ما دو بار خواستگاری رفتیم و هر دو بار مخالفت کردند. دختر و مادر هم تابع پسره هستند.
اوایل خواستم فراموش کنم ولی من واقعا به دختر خانم دلبسته شدم ایشان هم پیش دوستش گریه کرده و گفته که مرا دوست دارد ولی از برادرش میترسد. البته او هم پسر خوبی هست ولی کمی بداخلاق هست‌.اهل دوستی هم نیستیم و در طول این سال فقط دوبار تلفنی باهم صحبت کرده ایم آن هم به بهانه ای غیر از رابطه و معمولا هر دو هفته یک بار همدیگر را در حد یک سلام و علیک میبینیم. به جز الان
که ما باهم هستیم و داریم این پیام را می‌نویسیم. ما باید چه کار کنیم ؟